پایان کبوتر

بسم رب الحسین

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ در ذهن اقاقی جاری است.

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید.

مرگ گاهی ریحان می چیند.

سلام 

یادتان هست گفته بودم برای سلامتی او و همه بیماران دعاکنید؟ 

دعای شما و فامیل دست کم ۵ ماه پرواز کبوتر را به تاخیر انداخت. 

بنا به نظر قاطع پزشکان او نمی بایست تا نوروز ۸۹ نیز دوام می آورد. 

حالا من مانده ام حمید و شیما چگونه بی مادری را تحمل کنند. 

برایش دعا کنیم. 

باشد تا روزی برای ما دعا کنند. 

 

ممنون

نظرات 27 + ارسال نظر
دانشجو یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ق.ظ

سلام استاد تسلیت می گم

ان شاالله خدا رحمتشون کنه ناراحت شدم.
خداوند از مادر هم مهربان تر است قطعا شما بهتر می دانید. خود خدا هواشونو را داره .

سلام
ممنون
ان شاا...

مرتضی یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه

زبانم بند اومد
خدایش بیامرزد
قطره اشکی هم جاری شد
غم بی مادری خیلی سخته مخصوصا اگه بچه سال باشن
خدا صبرشون بده

یاد داستانی افتادم (نقل به مضمون)
روز ی شخصی از عزرائیل درخواست کرد دو روز مونده به مرگش خبرش کنه و عزرائیل هم بهش قول داد
سالها گذشت تا اینکه عزرائیل به سراغ شخص اومد و گفت زمان قبض روح ات فرا رسیده.
شخص شاکی شد و گفت: مگر قول نداده بودی دو روز مانده به مرگم خبرم کنی؟
و عزرائیل رو به شخص گفت:
پدرت مرد پیغامم رو نگرفتی
جون مادرت رو گرفتم متوجه نشدی
همسر و فرزندانت رو قبض روح کردم باز هم نفهمیدی که به زمان مرگت نزدیک شده ای
همه ی اینها یک نشانه بود که تو بی تفاوت از کنارشون گذشتی

مرگ عزیزان یک نشانه است
و خطاب به خودم
شاید کبوتر بعدی تو باشی پس برو به حساب و کتابت برس

ممنون مرتضی

امین یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ

سلام خدایش بیامرزد

اگر یکه باشی به نام آوری
وگر مهر باشی به روشنگری
اگر روزگاری تو را برنهند
نگین حکومت بر انگشتری
دو صد حشمت آنچنانی تورا
نیرزد به یک لحظه بی مادری

ممنون امین

[ بدون نام ] دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ق.ظ

سلام استاد
تسلیت میگم
خدایش بیامرزد
خدایا به خانواده ی داغدار این عزیز سفر کرده صبری جزیل عطا کن

راستش من در جریان نیستم اما امیدوارم از نزدیکان نباشن

چهارشنبه بابای یکی از دوستام هم فوت کرد یعنی شهید شد حدودا ۴۵ سالشون بود و جانباز بودن.۲تا دختر دارن که امیدوارم بدون حامی و پشتوان بتونن گلیمشون رو از آب بکشن...
برای این ۲نا خواهر گل هم دعا کنین

لطفا برای شادی همه ی کبوترا صلوات بفرستید
ممنون

اللهم صل علی محمد و آل محمد

منتظر دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

هوالحی

رفتند و نزدیکتر از همیشه‌ کنار ما ماندند
تازه فهمیدیم چقدر تنهایند
چقدر از خود دوریم..!

سلام استاد عزیز
واقعا خیلی ناراحت شدم
اصلا برام قابل تصور نیست ساعتی یا حتی دقیقه ای که من باشم و پدر یا مادرم خدایی نکرده نباشن. همیشه این ارزو را داشتم که تا هستم انها هم باشن و یا اگر قرار به رفتنه اول من بعد ...
از خدا می خوام به فرزندان ایشون و تمام کسانی که مادر عزیزشون رو از دست دادن صبر بده.

ممنون منتظر
ان شاا... خدا همه را رحمت کنه و همه بچه ها را برای پدر و مادرا و پدرو مادرا را برای بچه های در آب و گلشون نگه داره.

حسین بیدقی دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام.
خدا رحمتشون کنه.انشاا... خدا به بازماندگان صبر بدهد

ممنون حسین عزیز

نیما دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ب.ظ

چه بود ؟ این تیر بیرحم از کجا آمد؟

که غمگین باغ بی آواز ما را باز

در این محرومی و عریانی پاییز

بدینسان ناگهان محروم و خالی کرد.

سلام نیمای خوب
ممنون
بیشتر سر بزن

رحیمی نژاد دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام
خدا رحمتشون کنه
خدایا...

سلام
ممنون

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

به نام خدا
سلام

امروز مراسم تدفین بود.

شخصی می گفت بهشت زهرا ماهی حدود ۵۰۰۰ مهمان دارد.

قبرهای ۳۰ سال پیش ۳۵ ملیون!

به زودی شستشوی میت ماشینی می شود. به نظر از قزوین شروع شده و مشهد شهر بعدی است.

امین راجع به کارواش مرده ها چیزی نداری؟

عبرتها چه بسیار و گیرندگان عبرت چه کم.

معذرت می خوام دیروز

اشنا سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ق.ظ

سلام
خدا رحمتشون کنه و به بازماندگانش صبر بده که یقینا همینجوره و خدا به هرکس به اندازه ی مصیبتی که می ده صبر هم میده و صبر هم یعنی باور این احساس که خدا بزرگتر از تمام اتفاق ها و مصیبت هاییه که تو دنیا برای آدمها می افته
اما با این حال جای خالی مادر با هیچ چیزی پر شدنی نیست....

سلام
همین طوره
ممنون

۱۳ چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ق.ظ

به نام خدا

انا لله و انا الیه راجعون

خدا رحمتشون کنه.راستش از نظر من سعادتی داشتن که در چنین ماه پر برکتی سفر کردندو به هر حال همه ما مسافریم یکی زودتر و یکی دیرتر.فقط این وسط مصیبت اصلی برای نزدیکان است مخصوصا بچه های این عزیز سفر کرده که امیدوارم راضی به رضای حق باشند

ممنون۱۳

سلمان رحمانی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ


به نام خدا

مادر؟
چقدر دلنشین و گرم است این کلمه
یادآور دلسوزی ها
مهربانی ها
شب نخوابی ها
و...
و چقدر سخت است تحمل غم نبودن مادر
فکر به نبودن مادر بغض در گلو و اشک در چشمانمان جمع می کند
خدایا ...
چقدر سخت است وارد خانه ای شدن که مادری سالها در آن حضور گرم داشته و حالا دیگر نیست
خدایش بیامرزاد و برای بازماندگان مخصوصا فرزندان آن مرحوم صبر عطا فرماید

ممنون سلمان

محمد باسوتی چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.mohammadbasouti.blogfa.com

سلام. تسلیت میگم به همه کسانی که دلشون گرفته. مخصوصا دل خودم.

ممنون محمد عزیز

غ-بهادری پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ

سلام استاد
طاعات قبول
متاسفانه باید به شما و دوستان ورودی۸۲ خبر بدهم که مرگ این بار هم یک ریحان را چید.در کمال ناباوری ما در غم از دست دادن خانم نسا قندالی به سوگ نشسته ایم .
ایشان در حالی که باردار بوده در سفر به سوریه جان به جان آفرین تسلیم کرده اند.این دوست عزیزمان چند روز پیش در زادگاه پدری خود(روستای فروان گرمسار)به خاک سپرده شد.
یادش گرامی باد

انا للله و انا الیه راجعون

دوست داشتم خبر اشتباه باشد
هیچگاه لبخند از صورتش محو نمی شد.
چه دانشجوی با ادب و کمالی بود.
وقتی ازدواج کرد به من زنگ زد و آخرین بار برای گرفتن شماره یکی از بچه های ۸۲ برای تبریک ازدواجش به او صحبت کردم خودش و همسر عزیزش دعوتم کردند در مسیر تهران به آنها سر بزنم.

خدایا به خانواده اش صبر عطا کن و روحش را قرین رحمت کن.

به خانواده عزیزش و تمام ۸۲ ای ها تسلیت عرض می کنم.

حسین پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ب.ظ

انا للله و انا الیه راجعون

آنقدر از شنیدن این خبر شوکه شدم که نمی دانم چه بنویسم.
از خدا می خواهم که به بازماندگانشان صبر عطا فرماید.
به قول استاد همیشه لبخند به لب داشت....
خدایش بیامرزد

آمین

امین پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ

واقعا باورم نمی شه ---- خداوند ایشون رو رحمت کند و هر چی خاک ایشون بقای بازماندگانش باشه انشالله

ان شاا...

مرتضی پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ

اومد بودم ولادت امام حسن (ع) رو تبریک بگم که این خبر رو خوندم

خدایش بیامرزد
انشالله که خدا بواسطه ی اون طفل معصوم از گناهان مادرش درگذرد
همسرش در چه حالیه؟
اگه زنده مونده خدایش صبرش دهد
از دست دادن همسر و فرزند غمی بسیار بزرگ است

عزرائیل یک بار دیگه نشونه های مرگ رو نشونمون داد
نوبتمون یک نفر ( و شاید صد نفر یا هزار نفر یا ... ) جلوتر افتاد
شاید نفر بعدی اسم من یا شما تو لیست باشه

شادی روح این عزیزان صلوات
شادی روح همه ی اموات صلوات
شب جمعه هم هست فاتحه فراموش نشه

یا علی

اللهم صل علی محمد و آل محمد

مجتبی بمانادی جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ق.ظ

سلام به استادم و همه ی ۸۲ ایهای عزیز

امروز که این خبر رو شنیدم خیلی دلم گرفت

امروز که به عکسها و فیلمهای روز جشن فارغ

التحصیلی نگاه میکردم جمله مرحومه رو در اسلایدها دیدم:

(( برای ما شدن یک قدم کافیست، پا نهادن روی من.

بیایید با گذاشتن من برای همیشه ما بمانیم. ))

کاش قدر هم رو بیشتر بدونیم

از استادم و همه ی ۸۲ ایهای عزیز می خواهم که

اگر در طول تحصیل انها را ناراحت کردم مرا ببخشند

و برایم دعا کنند. دلم برا همه شما تنگ شده

دیگه چیزی نمی تونم بنویسم.


خدا رحمتش کند و به نزدیکانش صبر دهد.



به نام خدا
سلام مجتبی
خدا نامزد تو را هم رحمت کند.
ان شاا... خدا همه را بیامرزد.
ممنون که هستید و سر می زنید.
استاد

2 ماه قبل پیام مرحومه قندالی جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

دوشنبه 31 خرداد ماه سال 1389 ساعت 8:30 PM

سلام به استاد عزیز و همکلاسی های گرامی.

ببخشید استاد از این که دیر به وبلاگ اومدم.

دلم برای همه تنگ شده .

آقای سهیلی امیدوارم دوره آش خوری خوش بگذره.

استاد من و خانم باسوتی با هم همکار شدیم و همیشه یاد خاطرات گذشته و دوران خوب دانشگاه سمنان رو زنده می کنیم.

یک ماه پیش با بر و بچه های شیمی ۸۲ رفته بودیم مشهد.
دعا گوی شما هم بودیم.
به امید دیدارتون.

خدایش بیامرزدش

به نام خدا
سلام ناشناس
ممنون که به یادمان می آوری
که خیلی چیزها را فراموش نکنیم.
دیروز و امروز که برای مراسم سوم به تهران رفتیم و برگشتیم در ایوان کی همراهانم را در جزیان گذاشتم و خواستم نثار روح پاکش حمد و سوره ای هدیه کنند.
خدایش بیامرزاد.
خانم باسوتی تسلیت همه اهالی صندوقچه را خدمت خاندان داغدارش ابلاغ کنید.
ممنون

امید طاهری جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام استاد
یه خواهش لطفا یه کلبه برای قبولی های ارشد درست کنید.

سلام
چشم

82 جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ

اگر داغ، رسم قدیم شقایق نبود
اگر ذهن آئینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر آسمان دور باطل نمیزد
اگر میتوانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم

تو را میتوانستم ای دور
از دور یکبار دیگر ببینم

منتظر جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

هوالحی

سلام به استاد عزیز و تمامی اهالی صندوقچه
خوبید؟

این خبر پنجمین خبر ناگوار در دو هفته ی گذشته بود که شنیدم از این پنج تا دوتاش جوون بودن.
خدا به همسرشون و به مادر پدرشون صبر بده.
خیلی سخته .
نمی دونم چی بگم فقط به حرف مادربزرگم فکر میکنم که میگه:«اخر الزمانه که هر روز خبر فوت یه جوون رو میارن.»
مادر بزرگم میگه وقتی گناه تو جامعه زیاد بشه مریضی و مرگ جوونها هم زیاد میشه. میگه در عوض هر گناه جدید مریضی جدیدی بوجود میاد.
میدونم کوچیکتر از این حرفام اما باید به خودمون بیاییم و حواسمون باشه که داریم چیکار میکنیم یه وقتی به خودمون میاییم که دیگه کار از کار گذشته.

یا علی

سلام
مسلما هر عملی یک عکس العملی دارد.

سلمان رحمانی شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ

به نام خدا
خدایش بیامرزاد
و صبر برای بازماندگان عطا فرماید
همگی در پناه حق

[ بدون نام ] شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام
تسلیت میگم به خانواده عزیزش وبه همه ۸۲ های عزیز.باور کردنش واقعا سخته

[ بدون نام ] یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام
منم به نوبه ی خودم به همگی تسلیت میگم-امیدوارم همگی جزو بندگان عاقبت به خیر خدا باشیم- به نظرم طول عمر اهمیت زیادی نداره- فقط عاقبت به خیری که خیلی مهمه!!!

سلام

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

مژگان باسوتی یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ

سلام به استاد و تمامی همکلاسی های عزیز
از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم.
فراق دوست خیلی سخته مخصوصا دوست خوبی مثل خانم نسا قندالی.
چهارشنبه گذشته از طرف تمامی عزیزان در مراسم ختم بهترین دوست و همکارم شرکت کردم.برای شادی روحش دعا کنید.

سلام
خداوند به حق این شبهای عزیز او را با حضرت فاطمه (س) محشور بدارد.

امید طاهری چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ

از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید



شهادت امام علی تسلیت باد

ممنون امید
شعر زیبایی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد