کلبه ی:"دموکراسی تو روز روشن" حسین دهقان

سلام 

حسین دهقان همان موجود رتبه ۴ است 

ان شاا... کلبه اش رونق بگیرد. 

ممنون 

استاد

نظرات 79 + ارسال نظر
حسین دهقان یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ

سلام
استاد ازتون ممنوننم
ولی کاش اسم منو نمیزدید چون این کلبه مال هیچ کس نیست و یک کلبه واسه هم فکری همه دوستانیست که علاقه دارند به آن موضوع خاص.

به نام خدا

"بازگشت به هویت ایرانی"



میشه گفت تقریبا همه ما دوست داریم هویت ایرانی خود را زنده کنیم.هویتی که به ما قدرت میدهد به ما عزت میدهد به ما..........میدهد
اما این هویت چه بوده کی از بین رفته یا کمرنگ شده و علت آن چه بوده؟
اصلا آیا چنین چیزی بوده ؟ اگر بوده چگونه بوده؟ تعریف شما از آن چیست و چه تجسمی از آن دارید؟
آیا ما در ایران باستان هویت داشتیم یا وقتی مسلمان شدیم یا الان یا بعدا!!!!!
ملاک الصاق هویت و عزت و قدرت و شرف به سینه یک ملت چیست؟
اینها سوالاتی ست که من دارم
لطفا جواب بدهید

دانشجو یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ

نظر شخصی بدیم یا مطالبی با منبع موثق؟؟؟

به نظرم چی بودیم مهم نیست چی هستیم مهمه که فعلا به نظر نمیاد ..... چی بگم ؟ همه می دونن جایگاه کشورمون چیه و کجاست!

چلیپا یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام استاد و سلام حسین آقا شاید این سوال به سوالی که مد مطبوعات شده و از حرفهای آقای رحیم مشایی منشا میگیره نزدیک باشه که ما مسلمون ایرانی هستیم و یا ایرانی مسلمون ؟ به هر حال کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام نوشته معلم شهید مرتضی مطهری می تونه ما رو در ادامه این بحث کمک کنه اما نظر خودم .........
به نظر من این سوال و خیلی از سوالهای مشابه عامل بازی خور بودن من و تو و در کل مردم در خیلی از جریانهای سیاسی و ضامن حیات یه عده از ازل اقلیت است -- غیرت مذهبی و یا همیت ملی داشتن اگر فردی باشد خوب است اما وقتی اجتماعی شد می شود یه شعار که باید گشت و دید پشت این شعار عوام الناس چه خوابیده به هر حال شما می توانید جهان رو به دوقسمت ملی و مذهبی تقسیم کنید وسطش یه خط باریکی ترسیم کنید حکما یه عده خوبن و بقیه بدن

طبعا طرف ما همه صافن و لوتی و با مرام /طرف دیگه حتما پلیدن و هیولان

اما حرف آخرم
ولی دروغه وقتی بفهمی همه یه جنسن/دو طرف این وسط فقط ما رو بازی دادن

احتمال داره یه روز بفهمیم همه چی دروغه و شعاره همه چیز که فکر می کردی بینش و فکر خودته و خودت بهش رسیدی همون چیزهایی بود که باید و می خواستن بهش برسی با تلویزیون -رادیو-روزنامه و مردم وفکر مردم که منشا میگرفت از همون چرخه تلویزیون رادیو و روزنامه

اگه یه روز بفهمی اصلا بحث اینها نبود مهم پول بود مهم خودم بودم مهم خودت بودی مهم آسایش بود نه تاریخی گذشته

شاید بدترین زندانی کسایی باشن که میله های زندان رو نمی بینن و فکر می کنن آزادن در صورتی که درست مثل آدمهای هیپنوتیزم می مونه یه جمعیت میلیونی می تونه یه فکر داشته و این همون فکریه که باید و می خوان داشته باشه و هیچ کدوم نمی دونن همشون زندانی رسانه های جمعیند

بگزار این جوری بگم تصور کن فردا کسی با همین شعار که ایرانی مسلمان باشیم و نه مسلمان ایرانی رای میاره (این مسئله به هیچ وجه دور از ذهن نیست) در صورتی که قبلش همین سوال آنقدر دغدغه ذهنی حسین آقا بود که بخاطرش استد یه کامنت واسش درست کرد حالا طرف رای آورده و طبعا باز هم ادامه ماجرا اون موقه شاید برسی به حرفم که سوال اصلی اینه که این آقا دغدغه اش ایرانی بودن نبود بلکه چون گوشه سفره پهن شده نشسته بود یکم سفره نذری رو تکون داد تا جا باشه واسه نشستنش همین -----همین و فقط همین

در پایان بر خلاف اسم این کلبه به دلیل تند رویم در این کامنت تصور میکنم استاد کامنت رو سانسور کننداحتمالا صلاح در این است جهت بقای وبلاگ و ما - دوستانی که می خوان وارد این بحثها بشن به هم میل بزنند بالاخص گرداننده این کامنت آقای دهقان وگرنه خرج ساندیس های من با شما!!!!!
پس منتطر آدرس میل حسین آقا هستم یا ا...

به نام خدا
سلام چلیپای عزیز
ممنون که خیلی خودتو کنترل کردی هر چند جاهایی به مرز قرمز نز دیک می شدی اما به نظرم با اغماض بشود نظرت را سانسووووور نکرد.
-در هر حال لطفا سعی بیشتری کنید که با طعنه سخن نگویید و حتی اگر به شخصی انتقاد و یا حتی مشکل دارید به زبان درست بیان کنید.
-مسایل دنیا را بشناسید و منطقی تحلیل کنید.
-اگر عیب می را می گویید هنرش را نیز بگویید و یک طرفه به قاضی نروید.
-به قواعد بازی احترام بگذارید مثلا اگر به قواعد دموکراسی (حتی معنی غربی آن) اعتقاد دارید دیگر در وسط بحث نگویید فی المثل داشتن رای زیاد سبب حقانیت نمی شود (که از نظر من هم نمی شود ولی کلا محل بحث را فراموش نکنید)
-فکر نکنید این وبلاگ و شخص من آمده ایم همه مشکلات بشری را حل کنیم. (البته مشکلات معمول را به نوبت حل می کنیم حتی لایه اوزون را پنچری می گیریم اما الاهم فی الاهم!)
-این وبلاگ پاتوق است. پاتوق استادی با دانشجویان عزیزش. قدم مهمانان روی چشم ولی مهمانانی همچون شما شایسته احترام-که با احترام برخورد می کنند و احترام جلب می کنند هر چند شاید با تمام نظراتتان موافق نباشم.
-و یک بار دیگر عرض می کنم حدها را رعایت کنید. ما جامعه ایده آل تا قبل از ظهور نخواهیم داشت اما به قول گل آقا یک وقتی نشود که حسرت بحوریم ای داد یک گل آقایی داشتیم و الان نداریم. قدر داشته هایمان را بدانیم.
- (و یک سوال شخصی: ...... سانسورش کردم! بحث را بی راه می کند)

ممنون
استاد

محمد منسوبی فرد دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ب.ظ

سلام خدمت حسین و امین و دکتر
این واقعاْ سوالی که خیلی وقتا ذهن منو حتی از بچگی به خودش مشغول کرده!!! واقعا ما کی هستیم؟ مطمئنم جواب به این سوال میتونه مشکل بزرگی رو برای نسل ما حل کنه.
امیدوارم بتونیم با هم از این بحث نتیجه ی مطلوبی بگیریم...

حسین دهقان سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ

سلام دانشجو عزیز
ممنون از اینکه نظر دادی
هدف از بنا کردن این کلبه هم اندیشی در موضوعات مختلف و رسیدن به نتیجه است
البته هر کس در پایان برداشت خودش رو از بحث خواهد داشت

بنابر این هر کس حق داره نظرش رو بگه ولی اگر از قلم خودتون نیست لطف کنید رفرنس بدهید

حسین دهقان سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ

سلام محمد عزیز
قرار نیست با این چند خط نوشتن مشکل نسلها رو حل بکنیم
ولی
هر کس که اهل ره باشد
توشه ای از این میان بردارد

سلام به دوستان

در مورد اینکه هدفم از طرح این مباحث چیه باید بگم که اگر خودخواهی باشه واسه این ، این بحث رو مطرح کردم که تجربه و دیدم نسبت به چیزها با هم فکری و بحث با شما وسیع تر بشه.واسه اینه که فکر میکنم خیلی از ماها گرفتار جهالتی مذمن شده ایم واین تحصیلات و مقام و منسب و... باعث شده که تو کتمون نره که نداشته ها و ندانسته ها و جهالتهایمان چقدر است و چه باید کرد تا این کویر جهل را قطره قطره به دریای معرفت تبدیل کرد.امیدوارم این کلبه به کمک همه دوستان قطره ای معرفت برای همه ما بشه.

اما درد دل مرا بشنوید که چرا اصرار به این گونه طرح بحثها دارم

تا کی میخواهیم سطحی نگری کنیم و به معلومات کوچک وپراکنده حتی اگر صحیح باشند اکتفا کنیم . اگر تفکر ما عمق نداشته باشد و بصیرت نباشد حتما در این هیاهو کم میاریم و هم به خودمون و هم به دیگران که در یک جامعه با ما زندگی میکنند ظلم میکنیم
تا کی با emailها و اس ام اس ها و خبرهای سطحی که معلوم نیست چه کسی به چه منظوری اینها رو طراحی کرده همدیگر رو سرگرم میکنیم و با دیدن یه خبر احساساتمان میخروشد و هر چه از دهنمون در میاد میگیم بعد هم شب بخیر و من رفتم لالا!
همه روزهای زندگیمون شده همین.
تا کی میخواهیم عامی باشیم و با فکر عامیانه زندگی کنیم. البته اگه بشه اسمشو زندگی گذاشت!
تا کی گول یه ورق پاره به اسم مدرک رو بخوریم.تا کی بگیم من دانشگاهی ام و لیسانس و فوق و دکتری دارم. من استادم و دانشجو دارم و مخم پره.من میدونم و از همه چیز خبر دارم.بابا دونستن شاهکار نیست.چقدر دانشمند و استاد و دانشجوی بی فکر سراغ دارید؟ کسایی که از سالهایی که در مجامع علمی بودند فقط یه چیز رو آموختند و اون هم فن بیان و چگونگی پروبال دادن به همان جهالتشان است و نه چیز دیگه.
بیایید منصفانه و عادلانه و بدون غرض به مسائل نگاه کنیم.تا کی جزء عوام باشیم و خودمون رو یه صاحب فکر بدونیم.این بدترین نوع جهل است.جهلی که نه فقط کشور ما بلکه همه بشریت رو نه 100 سال بلکه هزاران سال به عقب کشانده و خون دل را نصیب روشنفکران و دانشمندان حقیقی کرده.
بایید کمی بیشتر فکر کنیم و عمیق تر بنگریم
با تشکر

حسین چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ

سلام چلیپای عزیز

از این به بعد با اسم کوچک کام میگذارم
این هم ای میلم:hosein_dehghan_65@yahoo.com
اما بریم سراغ بحثمون
نمیدونم کی هستی ولی ای کاش با اسم مستعار کام نگزاری
صحبت کردن با کسی که منو میبینه ولی من اونو نمیبینم واسم سخته.حکما اگر تو هم جای من بودی همچین حسی داشتی.امیدوارم تو میلت خودتو معرفی کنی

در مورد نظری که تو پاراگراف اول کامت دادی کاملا باهات موافقم
متاسفانه من آقای رحیم مشایی رو نمیشناسم و فقط میدونم چیکاره هست.در حد بقیه مردم
لطفا حرفهای منو به شخص و گروه خاصی نسبت ندید. خودم به این پایبند هستم که اگر مطلب یا سوالی رو از جایی یا کسی گرفته باشم حتما نام آن جا و فرد رو درج کنم.
استفاده از تفکر و سخن هیچ کس مذموم نیست و باید از آنها استفاده کرداما تفکر من و تو باید مستقل از هر فرد و گروهی باشد.اگر تفکرت مستقل نباشه هر کس یا گروهی که تفکرش رو به تو القا کرده تو رو به بازی میگیره و ازت استفاده میکنه.و اگر اون تفکر بعدها به انحراف کشیده بشه تو هم با اون به زیر کشیده میشی.این همان تاریخی ست که در این دنیا هر روز تکرار میشه و اندکند کسانی که عبرت بگیرند.کسانی که همیشه و همه جا در زمین دشمن و به نفع دشمن بازی میکنند(اینکه دشمن کیست بماند)

این موضوع هم به این خاطر انتخاب کردم که به قول شما مد شده و بعضی ها هم سوء استفاده میکنند.
بنابر این ما که ادعای فهم و... را داریم باید طوری به قضایا نگاه کنیم که بازی اون خواصی که شما میگید رو نخوریم.
شاید جواب خیلی از حرفات رو تو کامنت قبلیم دادم.
اما به نظر من هیچ کس حق ندارد همه چیز رو زیر سوال ببره(قبل از اینکه تمام جوانب مشخص بشه)اینکه به راحتی شخصی رو قبل از گناه متهم کنیم و مجازات .اینکه اسم شخصی رو از گروهی بیاریم و متهمش کنیم در صورتی که حتی اگر درست هم بگویی دیگران که مطلب شما رو میخوانند و از تمام جوانب مثل شما اطلاع ندارند درگیر همان بازی میشوند و حذب حذب بازی...!
در آخر
چون من شما رو نمیشناسم و کامنت قبلی شما اولین رابطه بین ما محسوب میشه.بنابراین انتظار نداشتم تندروی کنید و هنوز بحث شروع نشده من رو بازیچه یک عده خاص تلقی کنید.زود قضاوت کردن از شما بعیده

حسین-چلیپا و دانشجویان عزیز
ممنون که وبلاگ را قابل می دانید
لطفا همدیگر را مثبت و منطقی فرض کنیم مگر خلافش ثابت شود
کمی تند رویها را به هم ببخشیم
نیت کنیم برای رسیدن به جواب بحث کنیم و نه صرفا برای بحث کردن و غالب شدن
ان شاا... خدا کمکمان کند
ممنون
استاد

شمسی چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ق.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

نقل از چلیپا:
....اگه یه روز بفهمی اصلا بحث اینها نبود مهم پول بود مهم خودم بودم مهم خودت بودی مهم آسایش بود نه تاریخی گذشته ....

!!!!!!!!!!!!
من اصلا با این حرف موافق نیستم. مگر تو قرآن نیومده که در سرگذشت نیاکانتان بیندیشید و از آن عبرت بگیرید.گذشته مهمه. آسایش امروز ما بسته به گذشته ایه که سرزمینمون داشته .

و یه سوال بی ربط به موضوع از چلیپا:دلیل انتخاب این اسم چی بوده؟ معنیش که صلیبه باعث شده این کار رو بکنید یا تحت تاثیر کتاب های فوق تخیلی دارن شان هستید؟!!

خانم شمسی-چلیپا و دانشجویان عزیز
ممنون که وبلاگ را قابل می دانید
لطفا همدیگر را مثبت و منطقی فرض کنیم مگر خلافش ثابت شود
کمی تند رویها را به هم ببخشیم
نیت کنیم برای رسیدن به جواب بحث کنیم و نه صرفا برای بحث کردن و غالب شدن
ان شاا... خدا کمکمان کند
ممنون
استاد

چلیپا پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ق.ظ

سلام خدا خواسته است به دلیل عمل چشم سه روز کور یاشم این جملات رائده ذهن من است که آبجیم زحمت تایپش را می کشد اما چون دستش کند است زیاد زحمتش نمی دهم مطمئن جهت اولا عذرخواهی به دلیل تندرویم و ثانیا ادامه بحث در موارد مذکور خدمت می رسم راستی ارادت به استاد و ساقی این مجلس هیچ وقت فراموشمان نمی شود سلام استاد و ممنون از اینکه کامنت من سانسور نشد شمسی خانم سلام اگر چه یکبار چلیژا را تعریف کردم اما در وقت مقتضی به چشم حسین آقا در چند روز آینده اگر خداوند دوباره بیناییم را بدهد حتما در میلتان هم خودم را معرفی می کنم هم دلیل تند رویم را می گویم هم از دلتان در می آورم اما شایذ با این یه جمله جواب یکی از سوالهایتان را بگیرید ؛علیکم السلام آقای محمد منسوبی فرد:

شاید اگر با همان اسم چلیپا صدایم کنید بهتر باشد

سلام
ممنون
ان شاا... زودتر سلامتی تان را به دست آورید.
استاد

شمسی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

سلام
چشم استاد
من قصد توهین یا ناراحت کردن کسی رو نداشتم و فکر نمی کردم از کامنت قبلیم چنین چیزی برداشت بشه
اگر این طور بوده از همه عذرخواهی می کنم من فقط می خواستم نظر خودم رو بگم

سلام
منظورم مطلقا شما نبودید
یک خواهش کلی بود که بحث جدل نشود.
که خدا را شکر به نظر نشد.
ممنون

شمسی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

با سلام
به نظر من بیشترین عظمت ایران و ایرانی در زمان هخامنشیان بود و بعد در زمان ساسانی که می خواستند رسوم هخامنشیان رو زنده کنند اما نتوانستند.
هویت ایرانی یعنی کوروش و داریوش و رافتی که نسبت به مردم داشتند
هویت ایرانی یعنی فداکاری رکسانا(براساس روایاتی دختر داریوش سوم)
هویت ایرانی یعنی علاقه مردم به کشورشون و دفاع از اون
هویت ایرانی یعنی آریو برزن (سردار ایرانی در جنگ با اسکندر)
هویت ایرانی یعنی دانشگاه های زمان هخامنشی( هرودوت با این که همه ی تاریخ رو به نفع یونان نوشته ولی این نکته رو گفته که یونانی ها برای تحصیل به ایران سفر می کردند!! حالا یه کم تاریخ و شواهد رو پیش هم بگذارید!!هخامنشیان ۲۵۰۰سال پیش-دموکریت دانشمند یونانی ۲۵۰۰ سال پیش ـ نظریه ی اتم ــ لطفا خیلی جدی نگیرید این فقط یه احتماله که من مدت ها پیش تو ی یه کتاب خوندم!!ـ)
هویت ایرانی یعنی تخت جمشید که بعد از ۲۵۰۰ سال هنوز آثارش هست
هویت ایرانی یعنی ....

شاید کمرنگ شدن هویت ما به خاطر حمله های قوم هایی بوده باشه که بعد از حمله شون چیزی از کشور ما باقی نگذاشتند
اول اسکندر بعد اعراب(که ایران رو بهشت می دونستند!!) و قوم مغول
می شه گفت که بعد از حمله ی این قوم دیگه هیچ چیزی از ایران باقی نموند!!
با همه ی این ها من معتقدم این هویت ایرانی (مثل یه چیز غریزی)تو وجود همه ی ما هست فقط باید بیدار بشه
نمونه ی عرق به وطن رو تو هشت سال دفاع مقدس داریم
این هویت ربطی به دین مذهب ما نداره (طبق برخی روایات؛ زرتشت یکتا پرست بوده نه آتش پرست و این آیین ـمثل همه ی ادیان دیگه ـ تحریف شده ـ البته بعد از حمله ی اسکندر!!ـ)
یکی باید باشه که این هویت ما رو زنده کنه و مطمئنا اون یکی خودمون هستیم وفکر می کنم اولین قدم اینه که خودمون رو باور داشته باشیم و برای بهترین بودن غربی ها رو سرمشق قرار ندیم.
چون اون زمان که ما ایرانی ها دانشگاه داشتیم ؛ درس می خوندیم ؛و تحقیق می کردیم اروپایی ها تو جنگل زندگی می کردند و برای غذا همدیگرو شکار می کردند!!

ممنون
من هم معتقدم ما ملتی بوده ایم که هرگز بت نپزستیده است.
خدا را شکر که نعمت اسلام را بر ما ارزانی داشت.
این انتخاب ما بود نه استیلای عرب که نشان داده ایم در برابر قیتر از آن منفعل نشده ایم

اما نقاط ضعف نیز زیاد داریم...

رهگذر جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ

سلام خدمت آقا یا خانم شمسی
این همه هویت راازکجا آورده اید؟
ایرانیان تمام هویت خود را بعدازاسلام بدست آورده اند.هیچ می دانستید در ایران قبل از اسلام حمام رفتن را یک کار شیطانی می دانستند؟می دانید تحصیل ودانشگاه فقط مخصوص طبقه مرفه بوده است؟
راستی! تخت جمشید که با خوردن حق هزاران مظلوم ساخته شده جزء افتخارات نیست بلکه یک سند ننگ برای ما ایرانیان است درست مانند کاخ سعد آباد وکاخ نیاوران و.....

سلام
خدمات متقابل اسلام و ایرانیان (شهید والا مطهری که امام تمام آثار ایشان را بایید کردند) بخوانید.

و اما یک نکته راجع به تحت جمشید اگر اشتباه نکنم هنوز میزان دستمزد و مواجب کارگران (حتی در زمستان وتابستان) و تعداد ساعات کاری در روز برای هر کارگر مدون وجود دارد. من نقاط منفی شاهان و حتی خود ما را به عنوان ایرانی کتمان نمی کنم اما باید واقع بین باشیم.

شمسی شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

سلام رهگذر

( اول این که من خانم شمسی هستم و ممنونم از این که مثل چلیپا من رو شمسی خانم خطاب نکردید چون این طور که ایشان نوشته به نظر میاد که شمسی اسم کوچیک منه در صورتی که فامیلی من شمسی است)

همون طور که استاد گفتند؛ مستندات دستمزد های افراد هست و همچنین مستندات دستمزد بانوان شاغل وخیلی چیز های دیگه
افرادی که تخت جمشید رو ساختند جسدشون کنار تخت جمشید دفن نشده(برخلاف دیوار چین با اون عظمت)؛این یه افتخاره(از نظر من)
تخت جمشید از خیلی جهات دیگه هم باعث افتخاره مثلا معماری زیبا و عظمتش .این ساخت و ساز و این مهندسی در اون زمان یعنی عظمت ایرانی اون زمان
امیدوارم به این نکته توجه کرده باشید که در ۲۵۰۰سال پیش(حتی پیش تر از آن) تمام سرزمین ها شاه داشتند و استبداد
اما در ایران مردم به کوروش و داریوش (سازندگان تخت جمشید) علاقه وافر داشتند(برای اثباتش ـاگر دوست داشته باشید ـ ماجرایی رو می تونم تعریف کنم)

هیچ جا ندیده بودم که راجع به حمام رفتن در ایران قبل از اسلام این طور گفته باشند!!!!!!! اما راجع به اروپای قرون وسطی و قبلش زیاد شنیدم.

با صحبت های استاد در کامنت قبلیم کاملا موافقم. ما خودمون انتخاب کردیم که مسلمان باشیم. اسکندرـطبق کتب تاریخی ـ تلاش زیادی برای از بین بردن دین زرتشت کرد اما بی ثمر بود .قوم مغول هم همین طور؛ اما نتونستند اسلام رو از ایران بگیرند.البته تلاش های اسکندر باعث تحریف آیین زرتشت شد؛شاید ضعف های ما در اسلام به خاطر مغول باشه شایدم دلیلش فاتحان عرب باشند که مذهب شیعه رو وارد نکردند!(یعنی دین رو نصفه نیمه آوردند). اما ایرانی ها گرایش به حق داشتند پس اسلام رو پذیرفتند.

رهگذر گرامی
اگر ما ایرانی ها قبل از اسلام هویت نداشتیم پس از پذیرش اسلام؛ امروز ما مثل امروز ملت عرب بود(یا حتی دیروز کوفیان) .
هویت ما با اسلام کامل می شه فقط با ید هر دوش رو هم کامل داشته باشیم!!
این نظر منه باز هم ممکنه که شما نظر دیگه ای داشته باشید که من حاضرم بشنوم.( یا بخوانم!!)

در مورد تحصیل و دانشگاه هم ؛بله! درسته ! اما شاید دلیلی برای این کار بوده . مثلا این که فرزند خانواده دبیران ( توجه کنید در اون زمان) از همون ابتدا با درس و غلم دانش بزرگ می شده اما خانواده های کشاورز و .... ترجیح می دادند فرزندشون مثل خودشون بزرگ بشه و کار خودشون رو ادامه بده ( این فقط یه نظره )

به نام خدا
ممنون از خانم شمسی
دوباره می گویم
ما ادعا نمی کنیم بهترینیم
نقاط ضعف زیادی هم داریم که خودم بارها و بارها گفته ام و می گویم
اما نقاط مثبت خود را باید ارج بنهیم
بدون این که مغرور شویم

نظر شخصی من این است که خصلت عدالت طلبی و دفاع از مظلوم در فرهنگ ما ریشه دارد. این فرهنگ فرهنگ اسلامی ایرانی است.

حسین شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام
به هیچ وجه نخواستم و نمیخوام فضای این کلبه به هاشیه بره و عوض ساختن هم به تخریب هم بپردازیم.به همین خاطر یه چیزایی گفتم.
از چلیپای عزیز به خاطر روحیه انتقاد پذیریش و مناعت طبعش ممنونم.انشالله بتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم.
از اینکه با این حالت تو وبلاگ نظر میدی ممنونم.امیدوارم هرچه سریعتر خوب بشی.
از خانم یا آقای شمسی به خاطر نظر دادنش ممنونم
ولی جون هر کی دوست دارید اسم مستعار نگذارید اگر هم میگذارید بگید خانم هستید یا آقا.به خدا سخته.یه چیز میگم بد میشه
امروز وقت نداشتم انشالله فردا نظر میدم

چلیپا یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام استاد و سلام خانم شمسی (برایم فامیلیتان ثقیل است اما عادت می کنم که بگویم خانم شمسی و نه شمسی خانم ) و سلام دوست و برادر عزیزم حسین آقا که انشالله تا آخر این بحثها بتوانیم برادر خوبی برای هم باشیم (که حتما همینطور است) اول ترجمه کلمه چلیپا که قبلا هم این کار صورت گرفته اما در جواب خانم شمسی می گم سمعاْ و طاعتا
معنی چلیپا رو در زبان اوستایی باید جستجو کرد و به چند معنی کاملا متفاوت است که می گم خدمتتون
۱- یکی از صورت‌های فلکی کوچک در میان ۸۸ صورت فلکی امروزی است و با اینحال یکی از جالب توجه ترین صورت‌های فلکی است.
این صورت فلکی از سه سمت توسط صورت فلکی قنطورس احاطه شده‌است. چلیپا زمانی ، جزئی از قنطورس شمرده می‌شد اما از قرن پانزدهم از آن جدا شد، بعد از سفر آمریگو وسپوچی به آمریکای جنوبی در سال ۱۵۰۱. وسپوچی نقشه دو ستاره را کشید ، آلفا سانتور و بتا سانتور که تماما جزئی از چلیپا شناخته شدند .این صورت فلکی از دو جهت صورت فلکی ای استثناییست.این صورت فلکی با وسعت ظاهری حدود 68 درجه مربّع کوچک ترین صورت فلکی است.و در ضمن چگالی اختری ای حدود 19.12 دارد که به طوری غیر عادی زیاد و بی مانند است که دلیل دیگر استثنایی بودن این صورت فلکیست.

۲-چلیپا به معنی صلیب است و قبل از اینکه صلیب در میان مسیحیان نماد شود در میان زرتشتیان ایرانی تبار صلیب (چلیپا) نماد نور روشنایی پاکی است.زرشتیان معتقدند که نماد صلیب مسیحیان از چلیژای آنان گرفته شده و برای اثبات ادعای خود نگارهه ای سفالین منقوش به نگارههای چلیپا در مرودشت دو کیلومتری تخت جمشید و تپه گلیان نزدیک فسا را دلیل ادعای خود می آورند و البته این نکته هم قابل ذکر است که دور چلیپا (بر خلاف صلیب که مادر پسر روح القدس به عنوان نماد پاکی و معصومیت قرار دارد) آب باد خاک آتش عناصر چهارگانه قرار دارند و آنها را گرامی می داشته اند بعد از اسلام نیز اگر چه این نماد به فراموشی سپرده و نماد مسیحیان قلمداد شد اما در نقوش اسلامی هنوز هم می توان چلیپا را دید مثالی که خودم دیدم آرامگاه میر نشانه در بازار کاشان که نام مقدس {علی} با طرح چلیپا حک شده است

۳- در اشعار بسیاری از بزرگان چلیپا به دو معنی مختلف بروز و ظهور پیدا کرده یکی هاله نور در ظلمت (درست مثل هاله ای نور که وقتی در اتاقتان هستید و در اتاق نیمه باز است تا انتهای سالن کشیده می شود)
استعاره از زلف بلند یار که با گره های صلیب مانند به پشت بسته شده باشد.
و اما علاوه ر اینها علامتی در گروهای شیطان پرستی به صورت صلیب بر عکس و با نام چلیپای شکسته است که که نماد Antichrist یا همون دجال است که چون ربطی به من و اسم چلیپا نداره از تعریفش صزفنظر می کنم چهت سرچ این مطلب می توانید از کلید واژه Kabbalah استفاده کنید

امیدوارم اطلاعاتم به دردتون خورده باشه

ممنون چلیپای نوع اول!

حسین یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ب.ظ

سلام
مثل اینکه سوتی دادم
از خانم شمسی عذرخواهی میکنم.شرمنده فکر کردم اسم مستعاره.
اولش از اینکه قابل دونستید و نظر دادید ممنون
بحث شما در مورد پرداختن به گذشته درسته و من قبولش دارم
ولی اینکه چطوری به گذشته نگاه کنیم مهمه.اینکه مثل خیلیها به چیزهای سطحی تکیه کنیم و به خود ببالیم که ما چنین بودیم و چنان دردی رو دوا نمیکنه.و این تنها ، ابزاری میشود برای سوء استفاده مشتی شیاد که به قدرت برسند و ما رو بچاپند که ما میخواهیم مثل 2500 سال پیش به شما قدرت بدهیم و...
مثالش محمد رضا شاه که با این شعار جشنهای 2500 ساله میگرفت و خودش و اطرافیانش حالشو میبردند و غربیها با فروش همه ملزومات این جشنها از مشروبات و غذاها گرفته تا سیبیل مصنوعی سربازها بیشتر حالشو میبردند.یه کم اونورتر یه بدبختی خجالتزده زن و بچش میشد(این فقط یک مثال بود نه یک زد و بند سیاسی از این مثالها از 2500 سال پیش تا به الان زیاد است پس لطفا برداشت 30یا30 نکنید)
سطحی نگاه کردن به تاریخ کار عوام است پس ای دانشگاهی ها و روشنفکران جامعه بیایید عوامانه فکر نکنیم
تمدن 2500 ساله افتخار دارد اما به رخ کشیدن ندارد. اگر نتوانیم از تاریخ عبرت بگیریم تمدن و...به هیچ دردی نمیخورد.
تاریخ فراز و نشیب دارد. ما هنوز داریم درد و رنجهای دوران استعمار رو تحمل میکنیم .هنوز داریم بازی میخوریم هنوز داریم در جهل خودمون دست و پا میزنیم و کارگردانان این بازی خون ما رو میمکن.
اینها این بحثها رو به جان ماها انداختند تا اختلاف ها رو شود و دشمنیها دوچندان.ما اگه هوشیار باشیم گول اینها رو نمیخوریم.
ایجور جاها سوال رو طوری مطرح میکنند که دو تا جواب بیشتر نداشته باشه.
گزینه اول :موافقم
گزینه دوم :مخالفم
نتیجه: عمق بخشیدن به اختلافها و ایجاد دشمنیها و عقبماندگی ما برای سالها. بیایید دشمن خود را بشناسیم و در زمین اون بازی نکنیم
من نمیگم این سوالات اصلا نباید مطرح شود
بیایید سوالات رو خودمون طرح کنیم .
یا اینکه در جواب سریع موضع گیری کنیم و بگوییم زمان هخامنشیان قدرت داشتیم و اسلام خرابش کرد یا اسلام به ما قدرت داد و قبل اسلام بدبخت بودیم. اینها میشود آب که در آسیاب دشمن میریزیم. بیایید جمعا به نتیجه برسیم. با چیزهایی که با هم توافق داریم نتیجه بگیریم نه با اختلافها به دشمنیها دامن بزنیم.
مثلا تو همین کلبه سریع دو جبهه درست شد.و من مطمئنم اگر کسی جلوی این بحث رو نگیره و سانسور نشه با اومدن بچه های دیگه به این کلبه یه دعوای حسابی راه میافته. البته منظورم این نیست که خدای نکرده کسایی که تو این کلبه کام میگذارند اینگونه اند نه. بلکه جریان به این شکل پیش میره که خوب نیست.
ما مردم هنوز نمیتوانیم به نظرات هم احترام بگذاریم و با هم ایران رو بسازیم. هر دولتی که میاد همه هیات دولت عوض میشوند.چرا؟
چون همه ما اینطوری هستیم.بگذارید یه مثال از خودممون بزنم:
جدا از کار درست یا غلط آقای شجریان در مخالفت با بعضی کارها که باز با آنها کاری ندارم چرا خیلی از ماها میاییم و کل شخصیت ایشان رو زیر سوال میبریم و میگوییم اصلا صداش بد و از صداش خوشم نمیاد.حالا خوبه تا همین چند روز پیش عاشق صداش بود! یا وقتی آقای افتخاری با رییس جمهور خوش و بش میکند همه ترانه هایش بد میشود و هر کس هم به آنها گوش بدهد بهش چپ چپ نگاه میکنند که انگار آدم کشته طوری که حتی خود طرف به خودش شک میکنه!
دو چیز است که اگر داشته باشیم همه چیز حل میشه
1 منطق
2 احترام به هم
هیچ کس جز چلیپا از من نپرسید که چرا اینگونه سوال میپرسی بلکه همه برای جواب به سوال جلو اومدند.
از رهگذر عزیز به خاطر نظراتش ممنونم.
از اینکه سرتون رو درد آوردم عذر میخواهم.و اگه بی احترامی شد ببخشید.

قول نمی تونم بدم که همه مطالب الزاما قابل تایید باشند.
استاد

چلیپا ۱ یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ

بسم الله-رب اشرح لی صدری و یسرلی امری وحلل عقده من لسانی یفقهو قولی
با سلام خدمت استاد و حسین آقا و دوستان
و اما بعد
کامنتم را اینگونه شروع می کنم
حرفهایی هست برای گفتن و حرفهایی هم هست برای نگفتن ارزش انسان به حرفهایست که برای نگفتن دارد.
می خوام بگم یه حرفهایی رو نباید یا نمیشه یا نمی خوام بزنم و اما دلیلش
میگن حضرت آدم و حوا وقتی اون میوه ممنوعه را خوردند به یه سطح آگاهی رسیدند و اون موقع بود که فهمیدن چقدر بده اگه جلوی همدیگه لخت بایستند رفتند خودشون رو با یه سری برگ و خار و خاشاک پوشوندن خدا که دید اینها به این سطح از آگاهی رسیدن فهمید میوه درخت آگاهی رو خوردند ---حالا من میگم لزومی نداره خیلی از آگاهی ها گفته شه چون اهلش می فهمند این آگاهی میوه کدوم درخته
جهت مطالعه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اثر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://www.ghadeer.org/author/motahary/44/pages/fehrest.html
فی المثل ایشان می گوید بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری از آن «احمق‌ها» و آیین نوروز «ضد اسلام» است و در مطبوعات و سخنرانی‌ها به این مطلب اشاره کرده است.
منبع: http://www.kalam.tv/fa/video/16568/index.html و http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C_%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C
اما فقط یک سوال که در بکگراند ذهن من خودنمایی می کند چرا این کتاب با هزاران حرف و در کل همه کتابهای آقای مطهری که اینقدر پرمحتوا هستند کتابی در نقد آن نوشته نشده ؟ آیا بعد از 31 سال از فوت آن مرحوم کسی در حد ایشان نبود و نیست که کتابهایشان را در بوته نقد و بررسی بگذارد - اصلا به من چه ؟ این سوال ربط به اصل مطلب ندارد و بحث را به حاشیه می برد بگذریم.
و اما برویم به اصل مطلب هویت ایرانی ما که ازش با کلی به و به و چه چه دم می زنیم از نظر من جز یک سری نماد چیزی ازش باقی نمونده بگذارید مثال بزنم ما رو از بچگی از لولو ترسوندن؟ میدونین لولو کیه؟ پیروز نهاوندی معروف به ابولولویکی از ایرانیان در دوره اولیه ورود اسلام به ایران بوده‌است و او کسی بود که عمر بن خطاب خلیفه اهل سنت را با ضربه‌های کارد کشت. (منبع کتاب دو قرن سکوت نوشته دکتر عبدالحسین زرین کوب) خوب حتما میگین که چی؟ یکسری از آقایون میان به اسم اجرای تقریب فرقهای مذبی اسلامی در بارگاهش رو تو کاشان تخته می کنن و یکی از افتخارات بزرگ ایرانی رو فراموش می کنن تا با عربها بهتر و بیشتر سازش کنن تا کی قیم مئابی؟ از این هم بگذریم (منبع سایت lbaoo.blogfa.com )
از مولانا هم می گذریم سنی بوده بگذار بماند برای همان ترکها و قزاقها و کسانی که فکر می کنند مثنویش قران منظم است.
پس از چه بگوئیم؟ از کوروش کو روش و منشش؟ تمام این حرفها را زدم بگویم اولا منابع ما از گذشته مان کم است ثانیا فرض بگیریم صحبت خانم شمسی درست (که قبول هم داریم این فرض را) که ما گذشته پر از افتخاری داشتیم؟ خوب داشتیم به قول یارو گفتنی من آنم که رستم بود پهلوان الان چی کاره ایم؟ این که ایران خیلی بزرگ و منبع غنی فرهنگ بوده دردی رو از ما دوا میکنه ؟ وقتی همه چیز و همه کس زو به جلو فکر می کنن (البته با شیب ملایم) تا کی می خواهیم برگردیم تاریخمون و نیگاه کنیم و حسرت بخوریم که تو دوره راهنمایی و دبیرستان دقیقا بعد از اینکه گفته می شد آریایی و پارس و مادها یه دفه می پرید تاریخ عربستان و می گفتن عبدالمطلب و ابوطالب و به خودمون بگیم تو این مدت تو ایران هیچ خبری نبود که بهش افتخار کنیم ؟ و بعد بیاییم مهمل ببافیم که کوروش چنان بود و داریوش چنین و این مهمل بافی رو تا اینجایی پیش ببریم که بگیم دیدی منشور کوروش یه قسمتش شکسته و نوشتش خوانا نیست اون قسمت کوروش گفته بوده به ولایت فقیه معتقده و یه چفیه بندازیم گردن یه فردی با لباس سرباز هخامنشی به نماد کوروش و وبعد ملیت و مذهب و یه کاسه کنیم و بهشون افتخار کنیم که بله هر دو عدالت طلب بودن پس هر دو خوبن بله هر روزیه چیزی یک روز کوروش یک روز داریوش قزبانی شوند تا ثابت شود ما هنوز عدالت محوریم کوروش و داریوشم طفیلی سیاست بازیهای ما هستن که بخواهیم این جوری با شیب ملایم عدالت و پیاده کنیم (منبع :
http://www.not.ir/news/51062.aspx
http://mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1149924

بگذارید مثالی بزنم در مراسم ارکستر سمفونیک یکی از استادان موسیقی ایران در تهران (که این استادان از شاگردان و مریدان استاد شجریان هم هست) اولین سرود ملی ایران که در زمان مظفرالدین شاه ساخته شده و همه شنیدیم رو اجرا می کنن مهمان ویِژه این مراسم جناب حداد عادل بعد از اجرای زیبای این استاد به روی صحن می روند و می گویند استاد فلانی شما با اجرای زیبای این آهنگ دین خود را به این مردم و انقلاب و حکومت اسلامی ایرانی خودتون عطا کردید.!!!!!! یعنی آقای حداد عادل منظورش این بود که ما خوبیم چون ایران خوبه ؟ یا چون ما خوبیم ایران خوبه؟ بگذریم فکر می کنم با این مثال روز نظرات قبلیم مفهوم یاشه
یادمه یه روز دکتر به یکی از همکلاسیهامون به نام بهروز رضی پور که هر جا هست سرش سبز و دلش شاد باشه میگفت تا کی می خوای زیر چتر افتخارات گذشتت قایم شی؟ بهتر نیست جای این گذشته که یه عمر شنیدیم خوب بوده یه سرکی به جلو بندازیم و نگاه کنیم آیندمون هم خوب باشه (خوب که هست بهتر بشه ) البته با شیب ملایم دیدتان را هدفمند کنید بهتر است
یه چیزی یه وقت به خاطر این کامنت کسی ازم دلخور نشه
استاد باور کنید خیلی سانسوور کردم حرفهام رو با این حال یک کپی ازش برداشتم تا اگه یه دفه کلش سانسوور شد من به mail دوستان کامنت رو بفرستم باز هم ممنون - قربون استاد گلم برم

چلیپا یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ

دوباره سلام
یه چیزی یادم رفت بگم از نطر من اسلامم (به معنی اعتقدات فردیم که نمای جمعی پیدا می کنه) بر هویت ایرانیم (تکیه به گذشتم ) برتری داره اگر چه شاید هر دو در خیلی مسائل مشترک باشند به هیچ وجه نظر دکتر سروش مبنی بر قبض و بسط تئوری شریعت یعنی اسلام تا آنجائیکه که جمهوریت و ایرانیت ما قبول می کنه باید قبض و بسط داده بشه و تا اونجایی اسلام درسته که دموکراسی میگه درسته رو قبول ندارم چرا که با این تعریف دیگر من مسلمان به معنی تسلیم دین خدا نیستم

شمسی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ق.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

سلام
از جناب چلیپا ممنونم؛ اطلاعات جالب و قشنگی بود

با صحبت های آقای دهقان و تا حدودی با بعضی از نظرات چلیپا موافقم.
قرار بود با بحث کردن به نتیجه ای برسیم که هویتمون رو زنده کنیم.من هم تعریفم رو از هویت ایرانی گفتم و دلم می خواد که دوباره به اون ها دست پیدا کنیم
فرصتش رو ندارم که نظرم رو راجع به تک تک بند های صحبت های شما بگم
اما یه چیزی به نظرم اومده که باید حتما بگم:
تا حالا پیش اومده تو یه جمعی باشید که همه دارن بحث می کند و دو دسته آدم تو دو جبهه (شایدم بیشتر) هستند و هیچ کس هم حاضر نیست از حرفش کوتاه بیاد بودید.گاهی وقت ها اگر ساکت باشید و گوش بدید می بینید که هر دو طرف دارن یه حرف رو می زنند ولی هر کدوم به زبون خودشون!!
شاید اشتباه می کنم ولی به نظرم میاد الآن تو ی این جمع هم حرف همه یکیه ولی با بیان مختلف!!
هر دو طرف می خوان آینده رو بسازن!یکی میگه از گذشته عبرت بگیر و آینده رو بساز ؛ اون یکی به گذشته نگاه می کنه ولی به روی خودش نمیاره و می گه آینده رو بساز!!!!!!

امین سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام و وقت بخیر

قومی بدون حافظه ، تاریخ شان کجاست؟!
گیرم به قاب خاطره ، گل میخ شان کجاست؟!

نیلوفرانه خانه بسازند روی آب
ایمان خوب خاک کجا؟!... بیخ شان کجاست؟!

هورای کور مردم تشویق گر بلند !
پس خشم کو و صاعقه ؟!... توبیخ شان کجاست؟!

تنها سوال ذهن به افیون دچارشان
این شد:کجاست منقل شان؟!...سیخ شان کجاست؟!

در فصل بی حماسه اندوه مانده اند
منظومه های یخزده ، مریخ شان کجاست؟!

اسفندیار غم پس این تپه هاست... وای!
گردآفرید و رستم تاریخ شان کجاست؟!

مرتضی پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

به نام خدا
سلام
دیر وارد بحث شدم نمی دونم از کجا شروع کنم
از اول یا از آخر
خانم شمسی در کامنت آخر حرف درستی زدن که هر دو طرف دارن یه حرف رو می زنند ولی هر کدوم به زبون خودش
حب وطن نشانه ی ایمان است. کسی نیست که به وطن خودش افتخار نکنه.
استاد دانشمند حرف قشنگی می زنه که ما 14 معصوم بیشتر نداریم یعنی از زمان حضرت آدم تا به امروز جز ائمه اطهار کسی پیدا نمی شه که اشتباه نکرده باشه. من و تو و گذشتگانمون
اگه یه پادشاه کشور گشایی می کرد پادشاه دیگر عراضی مون رو به تاراج میذاشت

داخل پرانتز:
یه سوال واسم پیش اومده؟ اون پادشاهی که کشور گشایی می کرده واسه ترویج دین بوده یا مال و عراضی بیشتر بود و تامین مواجب خودش و درباریان؟
چقدر خون واسه این ریخته شد؟
باید به کشور گشایی مون افتخار کنیم یا واسه خونهایی که ریخته شد اشک بریزیم؟

گفتم که حب به وطن نشانه ی ایمانه
خوب ایمان یعنی چه؟
وطن یعنی چه؟
می شه ایمان نداشت و وطن رو دوست داشت؟
یا میشه ایمان داشت و وطن رو دوست نداشت؟

اگه کسی هر دو رو داشته باشه اولین چیزی که دغدغه اش می شه سازندگی کشورشه
و عقل می گه اینجا افتخار به گذشته چاره ساز نیست
باید از تجارب گذشتگان استفاده کرد تا آبادانی و سازندگی کنیم
مگه 2500 سال پیش فرودگاه بوده یا راه آهن و مخابرات و ...؟
هر بازه ی زمانی تلاش و همت خودش رو می طلبه
گناه کم کاری ما به پای آیندگان نوشته می شه
چرا باید فقط به کوروش و تخت جمشید افتخار کنیم؟
چرا کاری مکی کنیم که آیندگان به ما افتخار کنن
هویت ایرانی یعنی این
یعنی سازندگی
یعنی آبادانی
ما وقتی می تونیم کاری رو انجام بدیم که فعل خواستن رو صرف کنیم
و انقلاب ما این رو به همه تاریخ اثبات کرد
و این یعنی هویت ایرانی
تکیه به تمدن 2500 ساله دردی رو دوا نمی کنه
به قول استادم بگو ببینم خودت چی داری؟

جدیدن هم که دارن با بازی با الفاظ گولمون می زنن. ما انسان های متمدن هستیم چرا باید به عربی نماز بخونیم و امثالهم
اینجاست که ما شک می کنیم و این طبیعی است اما به خدا فاجعه است وقتی که تحقیق نکرده از روی احساسات بگوییم:
آره راست می گویی چرا نباید فارسی نماز خواند و ...


حرف زیاد است و وقت برنامه اندک
تا برنامه ی بعدی خدانگهدار

اراضی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام
ادیان الهی مخصوصا اسلام هیچگاه نیکی رو رد نکردند.هر چیز خوبی از طرف هر کس باشه خوب است.مزیت اسلام اینه که تعصب نداره و با هر تفکری که سازنده و درست باشد موافق است.اسلام یا هر دین آسمانی دیگری برای تذکر و راهنمایی آمده اند نه پدید آوردن یک راهی جدید که انسان هیچی ازش ندونه و کوکورانه بدون استفاده از چیزی به نام عقل جلو بره.ادیان برای این آمده اند تا سر دوراهی ها به ما کمک کنند.تا در جامعه در مسائل مختلف تشدد آرا باعث هرج و مرج نشه.همه به دنبال خوبی هستیم اما گاهی گول ظواهر رو میخوریم پس یه چراغی باید تو این تاریکی به دادمون برسه.

ما ایرانیان همیشه به دنبال خوبی ها بودیم وهستیم و در کل اسیر تعصبات خانه خراب کن نشده ایم.به همین خاطره که پس از سالیان هنوز روح این ملت زنده است و عدالت خواه.اگر ما به دنبال حقیقت نبودیم الان میبایست یک کشور عربی با سیاست های پوسیده میبودیم.پا بر غیرتمان میگذاشتیم و هر خفتی رو با آغوش باز میپذیرفتیم.

دین ما فطرت ماست و سالها پیش این فطرت پاک اسلام رو برگزید.چرا که اسلام بر اساس همین فطرت توسط ذات حق تعالی بنا شده. اگر قبلا زرتشتی بودیم به این خاطر است که دین زرتشت نیز دین الهی بود و بر اساس فطرت.اما این دین نیز مانند ادیان دیگر به انحراف کشیده شد. هیچگاه فطرت ایرانیان نمیتوانست قبول کند که یک عده (موبدان و ثروتمندان) حق تصرف در هر چیزی حتی دینشان را داشته باشند.نمیتوانستند بفهمند که پادشاهشان واقعا از نسل خدا و قدیس است.و مثل همیشه ظلم را تحمل نمیکنند.اسلام با جنگ به ایران نیامد.اسلام سالها بعد از فتح ایران به ایران آمد.اعراب به سرکردگی خلیفه وقت چه خون و خونریزی هایی به راه نیانداختند و چه تبعیض هایی قائل نشدند.اما بصیرت ما ایرانیان آنقدر بالا بود که اسلام را پذیرفتیم اما نه از خلیفه بلکه از منبع حقیقی و صحیح آن یعنی حضرت علی (ع).
اما هرگاه این عقل و فطرت پاک را کنار بگذاریم و اسیر تعصبات ملی یا مذهبی شویم هر چه رشته ایم رو پنبه میکنیم و میشویم مثل عربهایی که مسخرشون کردیم.
در جامعه ما رگه هایی از این تعصبات وجود دارد اما خوشبختانه هنوز جدی نیست.برای مثال ما برای کمک به مردم مظلوم و سختی کشیده افغانستان که زمانی اسما و رسما ایرانی بودند مرزهای خود رو باز گذاشتیم و با آغوش باز پذیرایشان بودیم.
اما با آنها شایسته یک انسان رفتار نکردیم.حالا آنها از ما خوششان نمیاید و از طرفی گرفتار وهابی ها هم شده اند.و همانها میایند داخل ایران و عملیات انتحاری میکنند.در صورتی که میتوانستیم پاره ی جدا شده از خود رو دوباره بازگردانیم.

یا علی

حسین پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام

ادیان الهی مخصوصا اسلام هیچگاه نیکی رو رد نکردند.هر چیز خوبی از طرف هر کس باشد خوب است.مزیت اسلام اینه که تعصب ندارد و با هر تفکری که سازنده و درست باشد موافق است.اسلام یا هر دین آسمانی دیگری برای تذکر و راهنمایی آمده اند نه پدید آوردن یک راهی جدید که انسان هیچی ازش ندونه و کوکورانه بدون استفاده از چیزی به نام عقل جلو بره.ادیان برای این آمده اند تا سر دوراهی ها به ما کمک کنند.تا در جامعه در مسائل مختلف تشدد آرا باعث هرج و مرج نشه.همه به دنبال خوبی هستیم اما گاهی گول ظواهر رو میخوریم پس یه چراغی باید تو این تاریکی به دادمون برسه.ما ایرانیان همیشه به دنبال خوبی ها بودیم وهستیم و در کل اسیر تعصبات خانه خراب کن نشده ایم.به همین خاطره که پس از سالیان هنوز روح این ملت زنده است و عدالت خواه.اگر ما به دنبال حقیقت نبودیم الان میبایست یک کشور عربی با سیاست های پوسیده میبودیم.پا بر غیرتمان میگذاشتیم و هر خفتی رو با آغوش باز میپذیرفتیم.

دین ما فطرت ماست و سالها پیش این فطرت پاک اسلام رو برگزید.چرا که اسلام بر اساس همین فطرت توسط ذات حق تعالی بنا شده. اگر قبلا زرتشتی بودیم به این خاطر است که دین زرتشت نیز دین الهی بود و بر اساس فطرت.اما این دین نیز مانند ادیان دیگر به انحراف کشیده شد. هیچگاه فطرت ایرانیان نمیتوانست قبول کند که یک عده (موبدان و ثروتمندان) حق تصرف در هر چیزی حتی دینشان را داشته باشند.نمیتوانستند بفهمند که پادشاهشان واقعا از نسل خدا و قدیس است.و مثل همیشه ظلم را تحمل نمیکنند.اسلام با جنگ به ایران نیامد.اسلام سالها بعد از فتح ایران به ایران آمد.اعراب به سرکردگی خلیفه وقت چه خون و خونریزی هایی به راه نیانداختند و چه تبعیض هایی قائل نشدند.اما بصیرت ما ایرانیان آنقدر بالا بود که اسلام را پذیرفتیم اما نه از خلیفه بلکه از منبع حقیقی و صحیح آن یعنی حضرت علی (ع).

اما هرگاه این عقل و فطرت پاک را کنار بگذاریم و اسیر تعصبات ملی یا مذهبی شویم هر چه رشته ایم رو پنبه میکنیم و میشویم مثل عربهایی که مسخرشون کردیم. رگه هایی از این تعصبات وجود دارد اما خوشبختانه هنوز جدی نیست.برای مثال ما برای کمک به مردم مظلوم و سختی کشیده افغان که زمانی اسما و رسما ایرانی بودند مرزهای خود رو باز گذاشتیم و با آغوش باز پذیرایشان بودیم.
اما با آنها شایسته یک انسان رفتار نکردیم.حالا آنها از ما خوششان نمیاید و از طرفی گرفتار وهابی ها هم شده اند.و همانها میایند داخل ایران و عملیات انتحاری میکنند.در صورتی که میتوانستیم پاره ی جدا شده از خود رو دوباره بازگردانیم.

یا علی

منتظر پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ

هوالحی

سلام اقای دهقان

کلبه ی جالب و مفیدیه.خیلی دلم می خواست تو بحث شرکت کنم اما اونقدر اطلاعات ندارم کتاب علامه شهید مطهری رو تهیه کردم اما الان فرصت خوندنش رو ندارم.
خیلی خوبه که کنار درس خوندن به این مسائل هم توجه داشته باشیم.به قول یه بنده خدایی دانشجو نباید سیب زمینی باشه!

موفق باشید

یا علی

حسین جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ

سلام
ممنون منتظر عزیز
به نظر من دانشجویی که نتونه مسائل جامعه اش رو تحلیل کنه و از حوادث اطرافش مطلع نباشه دانشجو نیست بلکه موجودیست بی اثر برای جامعه اش.جامعه ای که نیاز به این افراد داره تا در بوران حوادث کمر خم نکنه.یه روز همه ما باید جواب پس بدیم که چرا کم کاری کردیم.مطمئن باشید کسی که ظرفیت مفید بودن در هر زمینه ای رو داشته باشه و این کار رو نکنه باید جوابگو باشه.
همه اینها رو گفتم ولی خود من مشکل دارم و هنوز یه دانشجوی واقعی نیستم.دعا کنید که اینطور بشه

راستی از خانم شمسی و دانشجو خبری نیست.شاید من حرفی زدم که ناراحتشون کرده.خانم شمسی عزیز ما رو از مطالب مفیدتون محروم نکنید

یاعلی

سلام حسین عزیز
الان خانمم پرسید حسین کیست گفتم موجود رتبه ۴!
خودت را گاهگاهی کامل معرفی کن.

سلمان رحمانی جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:59 ب.ظ

به نام خدا
سلام حسین دهقان عزیز و سلام خدمت همه ی عزیزانی که می آیند و نظر می دهند
خدا قوتتان دهد
بحث بسیار خوبی است
من نظرات رو می خوندم البته تا جایی
بعدش وقت نکردم دنبال کنم
ان شا الله از این به بعد بیشتر وقت دارم

می خواستم که ۷ آبان روز کوروش کبیر را به همه ی ایرانیان و ایران دوستان عزیز تبریک بگم. روزی که در تقویم کشور ایران زادگاه کوروش کبیر نیست. چرا؟

علی علی

حسین دهقان شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ

سلام استاد
و یک سلام ویژه خدمت خانم دکتر

سلام سلمان جان
ممنون منم تبریک میگم
اتفاقا دیروز سری به کلبه ات زدم دیدم مدتیه کام نگذاشتی
گفتم حتما سرت شلوغه وگرنه خیلی دوستدارم تو هم نظرت رو بدی.ارادت

سلام

نیما شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ

درود به همه دوستان عزیزم . من از روز اول بحث هارو دنبال می کردم با اینکه با خیلی از نظرات مخالف بودم نمی خواستم وارد بحث بشم ولی از اونجایی که برای دوست خوبم مرتضی سوال پیش آمده (داخل پرانتز:
یه سوال واسم پیش اومده؟ اون پادشاهی که کشور گشایی می کرده واسه ترویج دین بوده یا مال و عراضی بیشتر بود و تامین مواجب خودش و درباریان؟
چقدر خون واسه این ریخته شد؟
باید به کشور گشایی مون افتخار کنیم یا واسه خونهایی که ریخته شد اشک بریزیم؟)

و مناسبت هم داره مشهور ترین قسمت منشور کورش رو یاداوری میکنم .

منم کورش . شاه جهان . شاه بزرگ . شاه توانمند . شاه بابل . شاه سومر و اکد . شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه شاه بزرگ ... نوه کورش شاه بزرگ ...نبیره چیش پیش شاه بزرگ ...
انگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند . در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم . مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد ... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و ارامی وارد بابل شد . نگذاشتم رنج و ازاری به مردم این شهر واین شرزمین وارد اید . وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد... من برای صلح کوشیدم.
من برده داری را برانداختم . به بدبختی انان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود ازاد باشند و انان را نیازارند . فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند .
مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد ... او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه ودر صلح و اشتی مقام بلندش را ستودیم ...
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم . فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند . همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم.
همه مردمانی که پراکنده و اواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران انان را اباد کردم . همه مردم را به همبستگی فرا خواندم .همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل اورده بود به خشنودی مردوک خدای بزرگ وبه شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم . بشود که دلها شاد گردد .
بشود خدایانی که انها را به جایگاه مقدس نخستین شان بازگرداندم هرروز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند . بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند . بشود که انان به خدای من مردوک بگویند به کورش شاه پادشاهی که ترا گرامی می دارد و پسر کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.
من برلی همه مردم جامعه ای ارام فراهم ساختم و صلح و ارامش را به تمامی مردم اعطا کردم

حسین یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ب.ظ

سلام

از اینکه لطف میکنید و نظر میدی ممنون

فکر نمیکنم منظور مرتضی این بود که کورش برای کشور گشایی دست به جنگ و خونریزی زد.
اما نظر من:
داشتن و ارائه صرفا اطلاعات برای جایی که میخواهیم بحث و تحلیل کنیم ،کافی نیست.ما معمولا قبل از اینکه در مورد کس یا چیز یا تفکری انتقاد کنیم و به نتیجه ای برسیم موضع خود رو مشخص میکنیم و معمولا بی طرف و از بالا به موضوع نگاه نمیاندازیم. این اولین مشکلیه که جوامع جهان چندمی دچارشند و این میشه زمینه استعمارشدن.
روزی خواهد رسید که خیلی ها باید داشته ههای ذهنشون رو پاک کنند و پایه های تفکرشون رو که سالها برای این و آن بر اساس آن حرف زدند و قسم خوردند رها کنند.سوء استفاده گر ها داده های غلط را به خورد جوامع مختلف میدهند و آن جوامع هم بر اساس همان داده ها تفکرشون رو شکل میدهند.برای این کار کافیست کمی خرج کنی.در رسانه ها.
از طرفی به قول عزیزی بسیاری از تاریخ رو پادشاهان و کاتبان آنها نوشته اند.پس تا چه حد میشه بهش اعتماد کرد؟
انوشیروان عادل کسی بود که زنگی را بر در قصرش آویخته بود تا در هر کس در حکومت او ظلمی دید طناب آن را بکشد تا خود پادشاه به دادش برسد و حقش را از ظالم بستاند.آورده اند که آنقدر در این سرزمین پهناور عدالت و پاکی حاکم بود که سالها بود هیچ کس دست به آن زنگ نبرده بود.روزی این زنگ به صدا در آمد و انوشیروان به سرعت برای گرفتن حق مظلوم پایین آمد.اما با تعجب دید که خری پشتش میخارد و خود را به طناب زنگ میمالید. شاه عادل رو کرد به صاحب خر و او را توبیخ کرد و گفت که چرا این خر را تیمار نمیکنی چرا که باید به حیوانات احترام گذاشت وپاسشان داشت .
و این است که انوشیروان میشود شاه عادل تمام اعصار.....

اما
اما به قول دکتر شریعتی فقط همان خره بود که عدالتش رو باور کرده بود...
سری به 13 اردیبهشت 2500 سال پیش هم بزنیم

با همه این حرف ها هیچ گاه نمیشود حقیقت را زیر سوال برد . آن دوران نقاط روشن زیادی هم داشته که نمیشود و نباید انکار کرد.
از طرفی جریانهایی به این موضوع از دید دیگری مینگرند. آنها میخواهند ایرانیت را در برابر اسلامیت قرار بدهند و به قولی مملکت ما قبل از اسلام گل و بلبل بود .اسلام به این روزش انداخت. پس بهتر است برگردیم به 2500 سال قبل .
در حالی که ایرانی ها اسلام را آزادانه و بدون اجبار پذیرفتند. نه با جنگ .هر کس اسلام رو معادل عرب بدونه یه خورده کم لطفی کرده.

یا علی

مرتضی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه

نیمای عزیز ممنون که به سوالم جواب دادی ولی هنوز جواب سوالمو نگرفتم!

بچه ها:
ما ادعا می کنیم که کوروش پیامبر بوده پس شکی نداریم که کشور گشایی اش خدایی بوده ام ما چندتا پادشاه داشتیم؟ صد تا؟ هزارتا؟ چندتا؟
فرض هزارتا، آیا نباید هر هزارتا رو با هم ببینیم؟
کوروش پیامبر بود و در قرآن ازش یاد شده مابقی نهصد و نود و نه نفر دیگه چی؟
قاجار و پهلوی کم لطمه به ایران و ایرانی و اسلام و اسلامی زد؟
چرا هر وقت حرف از هویت ایرانی می شه همه میریم به 2500 سال پیش و کوروش رو به رخ می کشیم؟
چرا از کوروش واسه خودمون بت درست می کنیم؟
چه اشکالی داره یه بار هم بریم به 25 سال پیش
به جنگ تحمیلی. به جنگی که ثانیه به ثانیه اش بیانگر هویت اصیل ایرانی بود. بیانگر اسلام بود.
مگه بسیجی ها زورکی جبهه می رفتن؟
مگه بابای منو به زور فرستادن جبهه؟
پدرای ما به عشق اسلام رفتن جبهه
وقتی کسی به دینش معتقد نباشه چطور می شه ازش انتظار داشت که به وطنش هم معتقد باشه؟

اصلا چرا همش به گذشته سفر کنیم. از الان بگیم!
ما برای ایران خودمون چه کردیم؟
تاسف خوردم اون روزی که دانشگاه سمنان از ماهواره امید گفتم و زیر و بمشو توضیح دادم و بعضی ها به جای اینکه به این تکنولوژی افتخار کنند، تحقیر و تمسخر کردند.
جالب تر اینجا بود که وقتی ازشون پرسیدم "اگه شما ماهواره ای بسازید و به کشوری بفروشیدش، تکنولوژی اش رو هم می فروشید؟" و در جوابم گفتن: همه رو گذاشتی سر کار!

ما خودمون رو درگیر افراط ها و تفریط های بسیاری کردیم و سر خودمون رو با یه مشت حرف گول می مالیم که کوروش این بود و کوروش آن بود.

بابا جان ما داریم تو سال 1389 زندگی می کنیم
خدا بیامرزه کوروش رو
تو چقدر واسه کوروش شدن تلاش کردی؟

یا علی

نیما جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ق.ظ

درود به دوستان خوبم
دوستان کامنت قبلی من مناسبت داشت و بیشتر بدلیل مناسبتش گذاشتم چون نمی خواستم وارد بشم ولی...
مرتضی منم قبول دارم که باید همه رو دید اما نه مثل تو که . من میگم باید ۱۰۰۲تا رو ببینیم نه ۱۰۰۰تارو . از سال ۵۷ به بعد رو از قلم انداختی مرتضی چون فقط ...
قبول دارم که هم قاجار و هم پهلوی معایبی داشتند اما تو ۳۲ سال گذشته برای ایران و ایرانی ...
مرتضی جان دنیا بوجود کورش و بیانیش افتخار میکنه حالا ما نمی تونییم به کسی که برای خودمونه افتخار کنیم به نظر من که باید داد بزنیم و مجسمش رو هم تو خونه هامون بذاریم
مرتضی هویت یعنی آنچه که موجب شناسایی شخص باشد . هویت یعنی حقیقت شی ء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری ... پس ما باید بدوونیم که گذشته چی بودیم
مرتضی جان کسانیکه ۲۵ سال پیش رفتن جنگیدن بخاطر ایران بود ... مثل عموی من که کشته شد بخاطر ایران . من این رو هویت ایرانی میدونم
مرتضی جان سال ۸۹ و چند سالی عقبتر خیلی از مسائل رو در مورد هویت روشن میکنه
به امید دیدار

مرتضی جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ب.ظ

به نام خدا

نیمای عزیز دلم واست تنگ شده
خوبه این بحث راه افتاد تا کمی با هم حرف بزنیم
نقطه چین ها سانسور خودت بودت یا سانسوووور استاد؟

من می گم ما خودمون رو درگیر افراط ها و تفریط های بسیاری کردیم
اونجایی که باید افتخار کنیم، سرکوب می کنیم و جایی که باید سرکوب کنیم، افتخار می کنیم
متاسفانه عادتمان هم شده
مثل کوروش که فراموش می کنیم. کوروشی که افتخار ما ایرانی هاست. کسی که تاریخ نمونه اش را نخواهد دید

اما حرف من چیز دیگه ای است

یاد حرف استاد دانشمند افتادم که می گفت: هرکس رو باید به اندازه ی کوپونش قبول داشت. نه بیشتر و نه کمتر

ما از کوروش فقط تو بحثامون نام می بریم و ازش بت می سازیم

منکر این نیستم که کوروش 2500 سال پیش پرچمدار هویت ایرانی بود
اما مرتضی و نیما و حسین و استاد و غیره الان چی؟
نباید پاسدار این پرچم باشند؟
شهدای جنگ از جمله عموی تو و دایی و پدر من تونستن
ما چی؟
تونستیم؟

یا علی

شمسی جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com

سلام
(شاید دلیل این که بعد گفتن هویت ایرانی همه ( از جمله خودم)می گن ۲۵۰۰ سال پیش ؛ داریوش ؛کورش؛... این باشه که بیشترین آوازه مال اون زمانه )

در هر حال من امروز برای گفتن چیز دیگه ای اومدم
اومدم بگم : تاریخ تکرار بی پایان خطا های زندگیست
تو یه کتاب خوندم ( اسم کتاب یادم نیست!!) کورش(یا داریوش)دستور داده بود اوستا کتاب مقدس زرتشتیان رو بر روی الولحی از طلا حکاکی کنند و اون رو در یکی از اتاق های بزرگ تخت جمشید قرار بدهند( این طور که نوشته شده بود ارتفاع لوح ها در حد دیوار های تخت جمشید بود) تا اهالی کاخ برای عبادت به انجا بروند.
پس از حمله ی اسکندر اون الواح ذوب شده و لشکری عظیم طلای بدست آمده را تا یونان حمل کردند و سپس اسکندر( و بعد از او جانشینش ) تمام تلاش خود را برای از بین بردن دین زرتشت و جایگزین کردن آن با بودا انجام داد
این مطلب نشان میده که در زمان کورش و داریوش به دین توجه خاص می شده و مخصوصا کتاب دینی اون زمان
نظر من اینه که بد بختی های ما از زمانی شروع شده که قرآن کتاب دینی ما مسلمانان شده فقط یه کتاب مقدس روی طاقچه . هر کاری که می خواهیم انجامش بدیم اول یه استخاره می کنیم یا اول قرآن رو می بریم جلو ( البته من مخالف این کار ها نیستم و قبول هم دارم ) و لی هیچ وقت نشد که قرآن رو باز کنیم و با دل و جان معنیش رو بخونیم ( مهمتر این که جاهایی رو که نمی فهمیم تفسیرش رو بخونیم)


و دیگه این که ۲۵۰۰ سال پیش شاه؛ شاه بود .مهندس ؛ مهندس. کشاورز؛ کشاورز ...
ولی امروز اول به زور میایم دانشگاه ؛ تو رشته ای که شاید استعدادش رو نداشته باشیم درس می خونیم بعدش هم می ریم سر یه کار بی ربط به رشتمون!! . در مورد هر چیزی نظر می دیم (مخصوصا پزشکی ؛ معماری ساختمان و سیاست) و اگر جلوی ما کسی باشه که اطلاعات دقیقی داشته با شه و از ما ایراد بگیره باهاش بد خلقی می کنیم و ...

خلاصه این که هیچی سر جاش نیست

یک بار گفتم باز هم می گم
من نمی گم هویت ایرانی از بین رفته یا فقط مال ۲۵۰۰ سال پیشه. این هویت تو وجود ما هست فقط باید بیدار بشه
باید یادمون بیاد کی بودیم و گذشتگانمون چه کار هایی کردند
اشتباهاتی که کردند نباید تکرار بشه و کار های درستشون باید کامل بشه

ولی افسوس که الگوی ما گذشتگانمون نیستند.حالا اینم به کنار اصلا کسی تو ذهنش نمی گنجه که یه ایرانی بتونه توی ایران یه کار مفید انجام بده . نمونش همون ماهواره امید که گفتید

-----------------------------------------------------
قابل توجه جناب چلیپا:
چند روز پیش در تلویزیون راجع به انواع خط های خوشنویسی در ایران صحبت می کرد. که چلیپا هم یکی از انواع خط در ایرانه که در اندازه شیب و کشیدگی حروف به نسخ و نستعلیق و ... تفاوت داره.به نظرم جالب اومد اینجا نوشتم.

حسین شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ق.ظ

سلام

نظرم رو تو چند جمله خلاصه میکنم چون فکر میکنم توضیح و تفسیر دیگه فایده ای نداره
چه بسیار کسایی که به نام پیامبران و امامان و شهدا بر مسند قدرت تکیه زدند و چاپیدند . شاه وعده قدرت ۲۵۰۰سال پیش رو داد و... الان هم کم نیستند کسایی که خانه هایشان رو روی استخوان و خون شهدا ساختند. با کورش و امثال کورش این کار رو نکنیم.من نمیگم اصلا از کورش حرف نزنیم ولی خداییش انصاف بدیم این قدر که برای کورش که احتمالا پیامبر بوده مایه میگذاریم برای رسول اکرم (ص)که سید پیامبران است مایه گذاشته ایم؟یا این جمله حسین(ع) (اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید) چه کم از منشور حقوق بشر کورش دارد.منشوری که شده بازیچه دست سازمان مللی که توش یه عده حق وتو داشته باشند و بقیه جیره و مواجب دهنده.بعضی ها منشور رو حفظن ولی حتی نمیدونن نهج البلاغه چی هست.
اینکه ما مسلمونا خطاهامون سر به فلک میکشه دلیل نمیشه اسلام بده و ما رو عقب مونده کرده.
بعضی ها میگن: اصلا تو بگو ببینم اگه قرار باشه بین ایرانیت و اسلامیت یه کدوم رو انتخاب کنی کدومو انتخاب میکنی؟غافل از اینکه همه این بحث ها برای این پا گرفته که ....
.اما...اما ای کاش...
روی صحبتم به دوستاییه که با اسلام میونه خوبی ندارند: مطمئن باشید اگر حتی ظواهر اسلام هم از مملکت ما حذف بشه اون چیزیو که شما میخواید نمیشه.چون ثروتمندان و سیاست مدارهایی که با پولشان کشورها رو دگرگون میکنند منتظر کسی نمیموند.

یا حق

نیما شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:02 ب.ظ

درود بر همه دوستان خوب
مرتضی می دونی که من همیشه حرفم رو میزنم نقطه چینها یکی دوتاش رو خودم گذاشتم چون نوشتن بقیش گرفتن وقت شما دوستان خوب بود اما یکی دوتایی هم استاد عزیز که البته حق رو با تمام احترام براشون فائلم . ولی دیگه خودم نقطه چین نمیذارم تا شکی بوجود نیاد
مرتضی جان هرچی میخوام یه چیزی نگم که سانسور بشه ولی میبینم نمیشه . مرتضی اونایی که باعث میشن استاد یسری حرفارو سانسور میکنه همونا هم نمیذارن که اون پرچم بالا بمونه و غیر خودی هارو بایکد میکنن . همونا هستند که بخشهایی از کتاب تاریخ رو پاک می کنند ولی انگار نمفهمن که دارن کار کبک رو می کنند و تنها سرشونو میبرن زیر برف .
مرتضی وضعیت مملکت ما الان طوری که اگه خودی نباشی نمی تونی کاری انجام بدی.

دوستان من چند روز گذشته اصفهان بودم جای همتون خالی بود رفتم یک محلی بنام جلفا که تو خود اصفهانه و ارمنی نشینه یه لحظه فکر کردم تو ایران نیستم بقدری این محل شیک و مرتب و تمیز بود با خیابانهای سنگفرش . اینجا برام سوال پیش امد که چرا اینقرر قشنگ و تمیز ؟ و اولین جایی که به ذهنم امد مسئله دین بود و الان هم هست



نیما فقط دو نکته:
۱- مساله دین و بد عمل کردن ما دو مقوله از هم جدایند.
۲-همواره باید شرایط را نسبی سنجید.
ممنون از این که سیاستگزاری وبلاگ را با احترامی که به من داری مربوط به من می دانی وقتی این رفتار تو را با خرده فرمایشات برخی مدعیان دروغگوی لافزن مقایسه می کنم بیشتر ایمان می آورم که قلبها باید سالم باشند تا پذیرای دموکراسی باشند. شعار دردی را دوا نمی کند.

نیما یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:19 ب.ظ

درود به همه
استاد من هنوز به طور قطعی نمی گم که این مسئله به دین بر میگرده و نمی خوامو اصرارم ندارم که خیلی زود به نتیجه برسم چون مسئله خیلی مهمیه برام اما استاد نیما و امثال نیما بد عمل میکنن بقیه چی ؟؟؟؟ یا تو اونا کسی نیست که بد عمل بکنه ؟ استاد من اگه تو شهر دیگه ای چنین مسئله ای رو میدیدم که دیدم و همیشه هم به واحد های خدماتی و اجراییمون خرده میگرفتم که بد عمل میکنند اما وقتی میبینم تو وسط یه شهری یه محله با بقیه شهر کلی اختلاف داره ومقایسه میکنم می بینم که مردم اون محل ارمنی هستند از خود مردم میپرسم که چرا اونجا اینقد متفاوته میگن محله ارمنیهاست دیگه نمی تونم قضیه رو به بد عمل کردن ربط بدم . تلویزیون جمهوری اسلامی جزفقر و بدبختی های دنیا چیزی نشون نمیده که تو اونم مسلمونا پای ثابتن
حالا چرا نیما و امثال نیما که بچه مسلمونن بد عمل می کنن ولی تو اونا کسی نیست که بد عمل بکنه؟
آیا نیماها بد تربیت شدن که بد عمل میکنن چرا تو اونا ازین نیماها نیست

سلام
ما مشکلات اساسی داریم
در این شکی نیست


یک نکته: اقلیتها اصولا در هر جامعه ای بیشتر مراقب رفتار و کردارشان هستند.

حسین دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام
اینکه خیلی ها میخوان ملت یا ملتهایی رو تو فلاکت نگه دارند تا این ملت یا ملت ها بعد ها موی دماغشون نشه شکی نیست.البته دلایل دیگه ای هست که باور کردنش واسه خیلی از ماها سخته. حالا تنها یک راه برای ما باقی گذاشتند: اینکه ارزشها و خیلی چیزهای دیگه خودممون رو کنار بگذاریم تا مثل خود اونها شویم و دست از سرمون بر دارند.قدیما اگه چیز ارزشمندی رو از کسی میگرفتند طرف با اکراه و مقاومت اون رو میداد ولی حالا کاری میکنند که با رضایت و اشتیاق این کار رو میکنند.
نا سلامتی خیلی از ماها مسلمانیم
نیمای عزیز مطمئن باش اگه ۱۰۰٪ این مملکت ارمنی یا یهودی یا هر چیز دیگه ای میشد هیچ تغییری در محله ها و شهر ها و خونه هامون ایجاد نمیشد.مساله فرهنگیه.همه عالم وآدم میدونن که دزدی بده پس چرا دزدی میشه؟دزد مسلمون و ارمنی ویهود نمیشناسه.متاسفانه الان دین شده یه شعار که هر کس از اون به نفع منافع خودش استفاده میکنه.

حسین دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ب.ظ

سلام

سلمان جان لطفا تو هم نظرتو بده.میدونم که مفیده

از دیگر دوستان که این مطالب رو میخونند هم تقاضا دارم که نظرشون رو بدهند. هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که کاملا حق با اونه.

اما همه یک چیز رو میخواهیم.


گوش مـــــــــــن و تــو، وصف رُخ یار نشنود


ورنــــــــه جهــــــــان نـــــــدارد جــز گفتگوى دوست

نیما سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام به همه
من هم از دوستان می خوام که بیشتر وارد بحث بشن مطمئنا مفید خواهد بود
دوستان لازم می دونم که یک مسئله رو توضیح بدم وتا حدودی هم یاداوری کنم که من به عنوان یک مسلمان این مسائل رو بیان کردم و در قبال قضیه بد عمل کردن و یا هر ایراد دیگه ای خودم رو بیشتر از همه مقصر میدونم و هیچ مشکلی هم با اسلام ندارم اما تمام ادیان رو یکی میدونم چون فکر میکنم ونظرم اینه که کار و هدف همشون یکیست .

مرتضی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ب.ظ

به نام خدا
سلام و درود به دوستان

عیب بزرگی که ما ایرانی ها داریم اینه که ای کاش به فراموشی سپرده می شد:
1- خوبی ها رو خیلی راحت فراموش می کنیم و بدی ها رو هرگز از یاد نمی بریم. اگه یکی 4تا انگشتشو تو عسل کنه و دهنمون بذاره تشکر نمی کنیم و به جاش اون یکی انگشتشو نشونه میریم و فحشش میدیم.
و این یه اصل روان شناسی است که یادآوری بدی ها باعث می شه 10 تا خوبی رو فراموش کنیم.
حالا اگه همش بدی خودمون و مملکتمون رو بگیم خیلی از خوبی هامون رو فراموش می کنیم.
من ترجیح می دم بگم نقطه ضعف تا بدی. ما نقطه ضعف زیاد داریم که باید اصولی مطالعه بشن و با تلاش فراوان برطرف بشن.

2-اگه کسی تو انجام وظایفش وجدان داشته باشه و کارش رو درست انجام بده فقط از خودش تقدیر و تجلیل می کنیم و اصلا نمی گیم که این وجدان کاری، نشئت گرفته از دین و ایمانشه و در اصل و ریشه، اسلام بوده که اون رو به این درجه و مرتبه رسونده
اما کافیه همین شخص وجدان کاری نداشته اونوقته که یاد اصل و ریشه اش می یوفتیم و به اولین چیزی که حمله می کنیم اسلام هست.

من معتقدم کسی که وجدان کاری نداره و تو کارش دزدی می کنه (مثل همونایی که باعث شدن 8 ماه پروژه ام عقب بیوفته و درنهایت کنسل بشه که هرگز حلالشون نمی کنم) اصلا دین نداره و نه تنها مسلمون مسیحی کلیمی زرتشتی و ... نیست بلکه ایرانی هم نیست.


نیما جان امیدوارم تونسته باشم گوشه ای از پاسخ حرفهایت را داده باشم.

دانشجو پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ق.ظ

سلام استاد سلام بچه ها

از روز اول خواستم وارد بحث بشم اما نمی دونم چرا انگیزش نیست گاها بحث ها رو دنبال می کنم اما حس می کنم خسته هستم از این همه سوال و جواب های تکراری و خسته کننده (البته ببخشیدا)
مگه این مباحث چقدر می تونه کمک کنه؟ باور کنید هیچی

انگار به اندازه ی ۲۵۰۰ سال این حرفا و بحث ها تو گوشمه

باز هم ببخشید اگه پالس منفی فرستادم اما بهتر نیست
واقع بین باشیم؟

حسین پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ب.ظ

سلام
ممنون دانشجوی عزیز
شاید این حرف شما درد دل خیلی از ماها باشه.اینطور نیست که کسی مثل من هم که این مسائل رو مطرح میکنه از این چیزها خسته نیست. شاید من از شما خسته تر باشم ولی
ولی این درست نیست که خستگی من وشما باعث بشه بی خیال خیلی چیز ها بشیم. آخه متاسفانه کسایی که دارند واسه این مملکت و ایمانمون نقشه ها میکشند خسته نشدند و دارند کارشون رو میکنند. اگه من و تو هم ساکت بنشینیم که کاری پیش نمیره.هر کس به اندازه تواناییش باید جوابگو باشه.مطمئن باشید اگه تو یه جامعه یک حرکت مثبتی همه گیر میشه از همین زمزمه های به ظاهر ناچیز شروع میشه.یه نصیحت از این پدر پیر!: هیچ وقت ناامید نشید بابا دنیا ۲ روزه!

سلمان رحمانی شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ

به نام خدا
درود بر همه
خدا قوتتان دهد
سعی می کنم که نظرات رو دنبال کنم و اگر چیزی به نظرم رسید اینجا بنویسم
اما هویت ایرانی؟
ابتدا با یه سوال!! چرا حسین الان به این فکر افتاده که هویت ایرانی رو مورد بحث قرار بده؟ چرا در یه کشور که اساس حکومت و نظامش دینی است و به ادعای اغلب مردم و دینمداران این کشور دین کاملی است بایستی چنین موضوعی مطرح شود؟ چرا ما فکر می کنیم که هویت ایرانی در خطر نابودی است؟
همیشه پرداختن صرف به یک موضوع موجب دوری از موضوع دیگر می شود. اینکه آداب و رسوم ملی و اساطیری ما که ریشه در ذات مان دارد و یادآور گذشته ی ماست از طرف دستگاه حاکم منع می شود و یا پرداختن به آن با مشکلات مواجه می شود ولی آداب و رسوم مذهبی بسیار ارج و قرب دارند آیا سبب از بین رفتن هویت یک ملت نمی شود؟
اینکه بطور رسمی اعلام می شود که به عنوان مثال برگزاری مراسم چهارشنبه سوری از طرف ایرانیان ممنوع است موجب نابودی نمی شود؟
اطلا هویت چیست؟ شامل چه چیزهایی می شود؟ چه عواملی سبب نابودی آن می شوند؟ از بین رفتن هویت یک کشور به چه کسانی سود می رساند که در پی از بین بردن آن هستند؟
آیا ملیت و مذهب در مقابل هم هستند که ما باید یکی را انتخاب کنیم؟
هرگز چنین نیست.
ما ایرانی هستیم و بدان افتخار می کنیم.
نه به دلیل اینکه گذشته ای خوب داریم
فکر می کنم که هر انسانی به ملیت خود افتخار می کند چه کشورش گذشته ای خوب داشته باشد و چه بد؟ چه فرمانروایان و پادشاهان عادل داشته باشد یا ظالم؟ تفاوتی ندارد. ما به عنوان یک ایرانی بایستی تمام این موراد را باهم ببینیم. اگر بتوانیم میان دین و ملیت تفاوت قایل شویم و این دو را در تضاد با هم نبینیم فکر کنم که بتوانیم به گذشته برگردیم و آنچه که رو به نابدوی گذاشته را از زمانه پس بگیریم.
تا بعد در پناه یزدان پاک باشید

نیما یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ق.ظ

سلام به دوستان خوبم
مرتضی جان قرار نیست که من و شما و بقیه دوستان جواب همدیگرو بدیم و قرارهم نیست که نظر و فکرمون را به بقیه دیکته کنیم که از نام این مکان بدوره .( یه تعریف از دموکراسی : 100% هم عقیده باشیم در هم عقیده نبودن )
میخوام مسئله ای رو مطرح کنم که روی صخبتم با مرتضی نیست و تقاضا دارم که دوستان تو کامنتاشون نظر بدن
مرتضی بخاطر مسائل پیش امده تو پوشش خبری مسابقات کمیکار بسیار شاکیه و مقصر اصلی رو هم مسئولین میدونه و در جواب رهگذر اخر کار یه تیکه هم به سیستم میندازه اما همین اقا مرتضی کوچکترین انتقادی از طرف من رو بیجواب نمیگذاره ودر پاسخ به من قاجار و پهلوی رو میکشه وسط .

دوستان فکر نمکنید که ما بیش از حد نسبت به بعضی چیزها تعصب داریم فکر نمیکنید که زمان اون رسیده که باید قران ها رو از تو طاقچه ها برداریم و همینطور قاب عکسارو از رو دیوارها وهر کسی که پاشو کج کذاشت یقشو بگیریم و جایگاهش مهم نباشه فکر نمیکنید وقت اون رسیده که بگیم عقلمون چی میگه نه دینمونو ویا فلان شخص . فکر نمی کنید زمان اون رسیده که اگه کسی ... توهین کرد همون برخوردی رو باهاش بکنیم که با دو نفر در حین دعوا کردن میکنیم . چه بر سر ما امده یا اورده اند که توهین به عاشورا رو میبینیم ولی ...
و اما مرتضی من نمیدونم تو تیم امسال کیمیکار چه نقشی داشتی ولی ولی ولی صدای... من وتو زمانی بهتر شنیده میشه که در مورد درد خودمون نباشه برای اینکه منظورم رو بهتر متوجه بشی مطلبی رو که از تو کلبه خود کپی کردم میذارم

****آدم های بزرگ درد دیگران را دارند****

واگه اینطور نباشه ینفر از بیرون میگه اینا دار سنگ خودشونو به سینه میزنن

تا درودی دیگر

سلام نیما
فقط یک نکته:
این شکسته نفسی که می گویی و خوب است در برابر آدمهای شکسته نفس راستگوی بی مدعاست اتفاقا بعضی مواقع (در برابر دروغ گویان لافزن متکبر) باید رجز خواند. آن هم از نوع خوبش!
همه را با خودت قیاس نگیر.

مرتضی یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه مخصوصا همخونه ای عزیزم نیما جان
چطوری گل پسر؟
چند نفر جمع شدیم داریم بحث می کنیم و تو این بحث جواب همدیگه رو میدیم تا آخر کار هرکس واسه خودش نتیجه گیری ای بکنه.
مگر استاد جواب بعضی از حرفایت را نمی دهد؟ آیا هدفش دیکته کردن حرفش است یا اینکه فقط نظرش رو درباره حرفت دادن؟
من ریشه ای خودمون رو نقد کردم. یه ایمیل به دستم رسیده واقعیت هارو تشریح میکنه که متاسفانه مناسب حال این وبلاگ نبود، شاید با سانسوووور گذاشتمش اما اگه کاملش رو خواستی واست ایمیل می کنم.

اون قسمت هم که با من نبودی به احترامت نظری نمی دم ولی در جواب شکت میگم که بعد از خوندن جواب استاد یه سر دیگه به پست کمیکار بزن و جوابیه ام رو به رهگذر عزیز بخون. خواهی فهمیدم که سنگ خودمو به سینه زدم یا دیگران رو!
منو تو همکلاسی بودیم. اون چهار سال رو که فراموش نکردی؟
آیا واسه دل خودم دبیر انجمن شدم؟ آیا سود و منفعتی واسم داشت؟ جز اینکه واسه دیگران خدمت می کردم؟

فکر کنم از حرفم رنجیدی. باز هم میگم ما دوستیم و داریم بحث می کنیم و اگه حرفی ناراحتت کرد بذار به حساب دوستی نه دشمنی
که انشالله وقتی با دشمنت رو به رو شدی خواهی دید چجور عین شیر پشتت (و البته بقیه دوستان) وایستادم.

استاد سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ق.ظ

به نام خدا
دانشجویان و مخاطبین عزیز سلام
دو سه روزی نیستم
اگر عمری بود پس از مسافرت در خدمتم.
اعیاد مبارک
ارادتمند
استاد

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ب.ظ

سلام خدمت همه ی دوستان
بحث جالبی است بعضی حرفا خون آدمو به جوش میاره
خدارو شکر تو کشوری زندگی می کنیم که به دلیل گرایش مردمانش به حقیقت از جمله کشورهایی بود که اسلام را در آغازین قبول کرد.هویت ایرانی زیبا است و این زیبایی رو اسلام کامل می کنه. هویت یک ایرانی جدا از هویت اسلام نیست. همانطور که این دین به انسان عذت و مقام داد.اسلام کامل کننده هویت انسانی است. این دین سالها است که تو این کشور جاری است و با خیلی از رفتار های ما پیوند خورده. اگر اسلام از این کشور گرفته شود چیزی برای این مردمان باقی نمی ماند.
من با آقای صفر دوست موافقم، ما عادت کردیم یک چیزو بزرگ کنیم و بدون اینکه از این بزرگی استفاده کنیم فقط بزرگو بزرگترش کنیم. وقتی ما هشت سال دفاع مقدسو داریم که توش می تونیم تجلی هویت ایرانی و اسلام ناب محمدی رو در کنار هم با اون همه شکوه ببینیم چرا بیان نکنیم .چرا این تعامل زیبارو تو جامعه رواج ندیم؟ به جای اسم اوردن از دوردستها که فقط می گن بیایم از لحظات فداکاری ها و عاشقی های زمان جنگ بگیم. تا حالا فکر کردین که چرا با اسلام اینقدر مخالفت می شه حتی متاسفانه خیلی از دانشجو ها هم این شعار ها رو زمزمه می کنن؟ اونا که مسلمون نیستن که هیچ، اما اونا که پدرومادرشون مسلومنن و اسمن مسلمانن به این نکته فکر نکردن که چرا خیلی ها می خوان این دینو از این کشور حذف کنن؟ مگه چه ضرری براشون داره؟
ما به عنوان یک جوان با تفکر وظیفه داریم تا هم این دینو بیشتر بشناسیم وهم جایگاه خودمونو مشخص کنیم. وقتی تک تک اعضای یک جامعه با تفکری که حاصل تفکر و مطالعه خودشون باشه نه تفکری که به جامعه تزریق میشه ، اون وقته که جامعه در برابر این ضربات ایمن میشه.
اما من متاسفانه خیلی هارو دیدم که اسلامو دمده می دونن و فکر می کنن اگر از اسلام فرار کنن خیلی با کلاسو و مدرنن!
هنر اینکه از تعالیم اسلام برای زندگی امروز کمک بگیریم.
ببخشید زیاد حرف زدم

نیما دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ

درود به همه دوستان
زیاد خوب نیستم مرتضی ولی هنوز هستم . تو چطوری ؟
من چون عکسای کمیکار رو دیدم اونو گفتم والبته منظورم در کل امور و همه جا هست
میل رو برام بفرست
راستی یاد اون خاطره سال اخر افتادم همون که برام نقشه کشیدید یادته که ؟ اکه کلبه ایجاد شد حتما بذارش .

هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری
من اون ماه دادم به تو یادگاری

مرتضی دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ

به نام خدا
سلام آقا نیما
من هم عین خودت. زیاد خوب نیستم ولی هستم!
منظورتو خیلی خوب می فهمم اما همه ی آدمها اینگونه نیستند
خیلی ها هستند که فقط به فکر منافع شخصی خودشون هستند و از هیچ دغل کاری ای دریغ نمی کنند.

یه مثال می زنم:
شخصی پارک ممنوع پارک کرد و واسه اینکه پلیس جریمه اش نکنه برگه ی جریمه ی ماشین رو به رویش را می ذاره زیر برف پاک کن خودش
آخر سر هم که می خواد بره برگه جریمه رو پاره می کنه و بیچاره اون صاحب ماشین که بایستی بخاطر منافع شخصی یکی دیگه دوبله سوبله جریمه بده، جریمه ای که روحش هم ازش خبردار نیست!!!

خدا می دونه که از این آدمها چقدر دور و برمون هست و در عجبم که چرا اینها آفریده شدند!
جالب اینه که همین افراد هستند که دم از هویت از دست رفته ی ایرانی می زنند در حالیکه خودشون تیشه به ریشه ایران و اسلام و ... می زنند.
تعبیر درست تر این افراد همون دروغگویان پرمدعای لافزن هست که گوشه گوشه ی این وبلاگ دیده می شه

نیما جان می خواستی شاخ نشی تا ما مجبور نشیم واست نقشه بکشیم.
نیما خدائیش باحال ترین نقشه ی خیانتانه ای بود که تا به حال کشیدیم ولی حیف که جاش تو این وبلاگ نیست
تازه کیفیتش خیلی پائینه
اون ایمیل هم رو چشم، واست می فرستم. تعریفی دیگر از همون مثالی است که بالا آوردم

راستی می دونی یاد چی افتادم؟
یاد اون شب تو اتوبوس که یکی صدای خر درآورد و با تحریکات موزیانه ی باهاش درگیر شدیم
یادته چه شری شد؟
اما حقش بود!!!

خاطره اش خیلی جالبه. هرکی خواست بگه تا تعریف کنم!!!

یا علی

امین پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ب.ظ

و تمام افتخارمان اینست که زبانمان پارسی است و چون در عربی پ نداریم می گوییم فارسی است و چه افتخاری بهتر از این

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد