دعاهای خوب (از ایمیل وارده از طرف آقای دکتر پیوندی)

سلام 

این دعاهای خوب را ادامه بدهیم؟! 

 

 

 

لطفاً آمین بگوئید:
آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! 
(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)


خدای مهربانممن در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)

لطفاً آمین بگوئید:
آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! 
(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)


خدای مهربانممن در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)


ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)


خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

 


خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)


خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)


آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)


بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن / 8 ساله)

 


ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

 


خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

 


خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!

(پیمان زارعی / 10 ساله)

 


خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)



 

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم...

(مهسا فرجی / 11 ساله)


دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

 


خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشتهباشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)


خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)


خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)


ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسمخدایا دعای مرا قبول کن... (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

 


ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)


خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند)امیرحسام سلیمی / 6 ساله)


خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)


ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)


خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)


آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند!

(هدیه مصدری / 12 ساله)

 


خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!( می‌خوان دعامی‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)


خدایا! برام یک عروسک بده. خدایابرای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)


خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)


خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم! و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

 


من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

 


خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)


اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)


خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا! (رویا میرزاده / 7 ساله(



 

 

در یادداشت دبیر جشنواره در ابتدای کتاب نوشته شده:"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است."

نظرات 20 + ارسال نظر
امید طاهری پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ق.ظ http://mehr1384.blogfa.com

سلام استاد
خیلی خیلی قشنگ بود. واقعا چه زیباست معصومیت کودکانه ای کاش آدم ها وقتی بزرگ میشن بازم همیطوری باشند.

شمسی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ http://chemistry881semnab.blogfa.com

خیلی قشنگ بودند. مخصوصا یاداشت دبیر جشنواره.
ممنون.

امین جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ق.ظ

سلام
استاد واقعا عالی بود به خصوص
؛خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)؛
این دعا ناخوداگاه من رو یاد لیست سیاه شما افتادم که به هر یک از بچه ها فقط یه بار کمک میکردید و میفرستاددش تو لیست سیاه راستی هنوز اصول ثابته؟

از باورهای بچگیم فقط همین واسم مونده که همیشه واسه موقع انجام تکلیف هفته بعد یه چیزی ته دلم میگفت انجام ندم شاید همین جمعه یکی بیاد که بخاطرش مدرسه رو تعطیل کنن و دلم بسوزه که چرا مشق نوشتم اما هیچوقت نیومد نیومد.

خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟

خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. امتحان کن لطفاْ

خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون می دم.

خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟ می خوای گولمون بزنی؟


خدای عزیز!
آیا تو وافعاً می‌خواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟

خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟

خدای عزیز ! چرا به مامان تو عروسی لباس سفید و به بابا لباس مشکی دادی ؛؟

خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آن‌ها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که « نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟ » اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.

خدای عزیز!
بخاطر آبجی کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.

خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی.

خدای عزیز!
من می‌خواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.اه ایششششش

خدای عزیز!
فکر می‌کنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.

خدای عزیز کاش یه ساعتی اختراع میکردی که ما رو از خواب غفلت بیدار می کرد

خدای عزیز!
برادرم یه چیزایی دربارۀ به دنیا آمدن بچه‌ها گفت، اما اون‌ها درست به نظر نمی‌رسند. مگر نه؟

خدای عزیز!
ما خوانده‌ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دینی یکشنبه‌ها به ما گفتند تو این کار رو کردی..بنابراین شرط می‌بندم او فکر تو را دزدیده.. مگه نه؟ بگو آره تا برم بزنم دهنشون حقتو خوردن

خدای عزیز!
لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می‌کنم.
خدای عزیز!
فکر نمی‌کنم هیچ کس می‌توانست خدایی بهتر از تو باشد. می‌خوام اینو بدونی که این حرفو بخاطر اینکه الان تو خدایی، نمی‌زنم.

خدای عزیز!
هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی،دیدم، معرکه بود.

سلام امین عزیز
اصول ثابتنداما این مساله فراموش شده چون دیگه شیمی عمومی و آلی ها بین اساتید پخش شده مضافا دیگه مدیر گروه نیستم اون کمک آموزشی بود بیشتر.
ممنون چه چیزهایی یادته که یادم می ره داره!

معماری پناه جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ


سادگی خوب است.


سادگی مثل آسمان بی ابر است


برای دیدن پرواز پرنده.


نیما شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ق.ظ

درود
نمیدونم سیستم من ایراد داره یا مطالب درهم و ناخواناست من کپی کردم تو word بعد خوندم
بعضی هاش واقعا تکان دهندست . ممنونم . نیاز داریم که خیلی از اینهارو بدونیم

منهم بعد آمین گفتن آرزو می کنم که هیچکس بفکر خودش نباشه

سلام
احتمالا مشکل از سیستم توست.
تا حالا کسی چنین اشکالی گزارش نداده.
ممنون

شمسی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:17 ب.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com/

سلام
حالا که تنها کسی نیستم که این مشکل رو داره می گم:
این مشکل در هم بودن کلمات و حروف رو من هم داشتم!!

استاد شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:43 ب.ظ

سلام
لطفا بگویید فقط این پست بود یا پست دیگر هم بود؟
رفع شده یا هنوز پابرجاست؟
در یک بازه خاص بود یا دائمی است؟
ممنون که بازخورد می دهید.

شمسی یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com/

سلام
فقط مربوط به این پسته. البته همه نوشته ها این طور نیست!!
از دعای دوم که فونت کلمات فرق می کنه حروف درهم ریخته است باز هم شاید ایراد از سیستم های ما باشه!!

ممنون فونت راعوض می کنم ان شاالله درست شود.

حسین یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ

سلام

خدایا نمیدونم چرا وقتی دلم تنگ میشه
آسمون شبت قشنگتر میشه

حسین بیدقی سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ

سلام استاد
خواستم سلامی عرض کرده باشم.حالتون خوبه؟ببخشید که خیلی وقته به شما سر نزدم.درگیر درس و امتحانم.
موفق باشید

سلام حسین عزیز
خدا را شکر
سلام برسان

[ بدون نام ] شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ

صحرای خطر گام مرا می خواند

صهبای سحر جام مرا می خواند

وقت خوش رفتن است، هان گوش کنید

از عرش کسی نام مرا می خواند"

مرحوم سید حسن حسینی


آرزو می کنم از مرگ نترسم

دانشجو دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ق.ظ

آمین

ایرانی دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ http://www.sobhan88.blogfa.com

کاش هممون اونقد بزرگ بودیم که حرف این فرشته های پاک رو بشنویم

ناشناس دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ب.ظ

سلام خوبین این معصومیت کودکانه چیز گرانبهایی است که ادما هرچی بزرگتر میشن از دستش میدن بعضیا کمتر بعضیا بیشتر
شما کدومید استاد ؟؟؟؟!!!!!
یه سوال:خدایی بر چه اساسی نمره میدی؟؟؟؟!!!

سلام
خدا را شکر
۱-نمی دونم اما آرزو می کنم اولی.
۲-چون دوجا پیغام مشابه گذاشتین یک جا جوابتون را می دم:
بر مبنای آن چه که شما نوشته این (البته چون آدمم امکان اشتباه دارم)
حاضرم در حضور خودتان و هر چند تا شاهد که بخواین برگه تان را دوباره طبق بارم تصحیح کنم. شما که خودتون واردید و می دونید چه کرده اید
این هم جواب
منتظرتون هستم

امید طاهری شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ق.ظ http://mehr1384.blogfa.com

با سلام
دو چیز بگم بعد رفع زحمت می کنم.
1 تولدتون رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم که 120 سال در کنار خانواده محترم به خوبی و خوشی عمر کنید.
2 یه مطلب در مورد کودکان سرطانی توی وبلاگ نوشتم می خواستم اگه امکان داره اون رو توی وبلاگتون بزارید البته اگه دوست داشتید.
خدانگهدار

به نام خدا
سلام
ممنونم

امید عزیز اون مطلب ارزشمندرا خوندم و به همه دانشجویان عزیز توصیه می کنم بخوانند.

رحیمی نژاد شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام
کاش یاد بگیریم ایمانمون فقط احساس نباشه عقل درک فهم و یقین باشه
من باید برای رسیدن به ایمانی که با کلامی از بین نره و با احساسی نابود نشه تلاش کنم ماجراهای این مدت به من فهموند که ایمانم بیشتر احساسیه نه عقلی دیره خیلی دیر ولی باز بهتر از هرگز نفهمیدن بود بسم الله خدا راه راست رو نشونم بده آمین

راستی استاد امروز تولد شماست؟
تبریک میگم از خدا برای شما و خانوادتون(به ویژه آقا حسین گل) سلامتی می خوام
انشاالله آقا پسرای گلتون باعث آبرومندی شما تو دو دنیا بشن که فرزند نیک بهترین چیزیه که دل پدر و مادر رو شاد میکنه.

به نام خدا
سلام

دل اگر جایگاه خدا باشه به حرفش می شه گوش کرد.
شما تصمیمهای شخصی تون را می تونید با دل بگیرید!

خدا را شکر
حسین خوبه ممنون

ممنون از شما از این که به یاد ما هستید
سوم بهمن هزارو سیصد و چل و چهار
عید فطر و ساعتی پیش از نهار!


ان شاالله خدا کنه
خدا آبروی همه را حفظ کنه ان شاالله
مخصوصا در روزی که پرده ها بالا می روند

شمسی شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:20 ب.ظ http://chemistry881semnan.blogfa.com/

سلام استاد
حالا که همه این جا تبریک می گن من هم اینجا تبریک می گم.
تولدتون مبارک امیدوارم سال ها تدریس کنید و دانشجویان خوب رو تحدیل جامعه بدید

به نام خدا
سلام
ممنون از شما
من که در این مسیر جز به لطف خدا به دیگران چشم امید ندارم اما اگرحس می کنید معلم خوبی برایتان بوده ام یک حمد و سه سوره برای مرحوم جوادیان (استاد کلیات روش تدریس-که معلمی را یاد من داد) بخوانید. استاد فوق لیسانس بی ادعایی که مرد بود-فرد بود-حزب اللهی واقعی بود(البته نه در ظاهر مثل برخی نا ن به نرخ روز خورها)-آزاد اندیش بود و راست.
آخ که چقدر از برخی پرمدعایان لافزن دروغگو بی زارم آنها که اگر مرحوم جوادیان را می دیدند به خاطر خصلتهایش و ظاهرش واخلاقش اگر می توانستند ترور شخصیت اش می کردند.
باز هم ممنونم

ناشناس چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ب.ظ

دوباره سلام
به قول سهراب:دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است
خدا ای کاش این معرفتو از دست ندیم
خدایا ای کاش دروغو نمیافریدی
خدا خدا جون ای کاش ادما تبعیض قائل نمی شدن
دکتر عموزاده یعنی میخواید بگید شهر یکی از ملاکاتون برای نمره نبوده؟؟؟؟
از همین جا ارزو میکنم همه اولی باشیم امین

به نام خدا
دانشجوی عزیز علوم پزشکی!
نه نبوده!
اما جالبه بار اولیه که اینو می شنوم.
در هر حال شما حق دارید برگه تونو ببینید حتی تکرار می کنم در حضور چند شاهد برگه تونو مجددا تصحیح می کنم.
از این هم فراتر می رم و چون دانشجوی دانشگاه دیگری هستید و مرا کمتر می بینید حاضرم برگه هر کسی را که به نمره اش اعتراض دارید در حضور مسوول آموزشتان تصحیح کنم! من ان شاالله شنبه یا یک شنبه اول وقت ۸ صبح برای رد کردن نمره ها می آم مایلید پیغام بذارید روز دقیق را معین کنم.
قل هاتوا برهانکم ان کننتم صادقین

اما یک نکته
یادتونه سر جلسه پرسیدم یک سوال را چندنفر حل کرده اند و ۴ نفر دستاشونو بالا بردند گفتم اگه اینها حل کرده باشند هیچ راهنمایی ای نمی تونم کنم چون حقشون ضایع می شه؟ کنترل کردم دیدم هیچ یک صحیح حل نکرده اند! واعلام کردم و راهنمایی!
این یعنی تخمین آن ۴ نفر اشتباه بوده است. تخمین شما هم اشتباه است؟
در هر حال اگر دنبال جواب بودید که این جواب اما اگر دنبال بهانه برای راضی شدن بودید من شرمنده ام.
در هر حال باید درس خواند.

معماری پناه دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ

خدایا نذار بزرگ شم

الو ... الو ... سلام کسی اونجا نیست ؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟

پس چرا کسی جواب نمیده ؟

یهو یه صدای مهربون بگوش کودک نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...

- بله با کی کار داری کوچولو ؟

خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده

- بگو من میشنوم کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...

- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم. صدای بغض آلودش آهسته گفت: یعنی خدام منو دوست نداره ؟

- فرشته ساکت بود. بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت: نه خدا خیلی دوستت داره. مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید و با همان بغض گفت : اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شکسته شد.

ندایی صدایش در گوش و جان کودک طنین انداز شد : بگو زیبا بگو. هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت:

خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا ...

چرا ؟ ولی این مخالف با تقدیره. چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم، ده تا دوستت دارم.

اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟

نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم.

مگه ما با هم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟

مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟!

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک : آدم ، محبوب ترین مخلوق من ، چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه ، کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت. کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهی شان میخواستند. دنیا خیلی برای تو کوچک است ... بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی ... و کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخندی شیرین بر لب داشت در آغوش خدا به خوابی عمیق و شگفت انگیز فرو رفته بود

ناشناس شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام وبلاک خوبی دارید من برای اولین بار است که اتفاقی به این وبلاک اومدم .وقتی این دعاهای قشنگ رو خوندم یه حال عجیب بهم دست داد .با خودم گفتم چرا خدا منو به وجود اورد و به داینجایی منو رسوند که هر چی التماسش کردم دا کردم به من توجه نکرد من ده ساله که دعا می کنم تا جایی که خسته شدم از همه چی .من تنها هستم برام دعا کنید.شاید خدا جواب دعای شما رو داد.

به نام خدا
سلام
خوش آمدید. ان شاالله مشیت خدا طوری قرار بگیرد که صلاح شما با رضایتمندی شما نیز همراه باشد. آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد