نوروز مبارک

به نام خدا 

سلام به همه 

فرا رسیدن نوروز باستانی و زنده شدن دوباره جهان را به شما اصحاب صندوقچه و همراهان عزیز تبریک می گویم. آرزومند بهترین ها برای شما و خانواده های محترمتان هستم. 

باشد که در پناه دعاهای بزرگان و الطاف خالق دین و دنیای خود را به کمال برسانیم. 

ارادتمند 

استاد

نظرات 67 + ارسال نظر
۱۳ پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

به نام خدا

من هم نوروز را به تمامی عزیزان و مخصوصا استاد تبریک میگم.برای شما و خانواده محترمتان سالی سرشار از موفقیت و سعادت را آرزومندم

ممنون ۱۳ عزیز

شمسی پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار...

من هم پیشاپیش سال نو رو به شما استاد گرامی و تمام اهالی صندوقچه تبریک می گم.

ممنون
بز شما و خانواده عزیز نیز مبارک

معماری پناه پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ

ای حجت غایب زمانها
در مدح تو نارسا، بیانها
ای سایه لطف رحمت حق
سلطان زمین و آسمانها
بازآ که دوباره فصل گل شد
ای زیور حسن بوستانها
*به امید ظهور "بهار دلها" در بهار امسال*

***
نوروز باستانی رو به شما استادعزیزم و خانواده ی محترمتون و همه اهالی صندوقچه تبریک میگم . امیدوارم سال خوبی رو داشته باشید همرا با موفقیت های زیاد.

***
یاحق

ممنون
بر شما و خانواده محترم نیز مبارک باسد ان شاالله.

امین جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ

این عید سعید باستانی بر شما و همه دوستان مبارک باشد انشائ ا...

ممنون امین
بر تو و خانواده عزیزت نیز مبارک

منتظر جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ

هوالحی

سلام استاد عزیز خوب هستید؟

۲۲ام از جنوب برگشتیم
اونجا برای شما و تمام اهالی صندوقچه دعا کردم ازشون عاقبت به خیری همه رو خواستم.

انشاا... قراره ۴ام فروردین اگه خدا بخواد و امام حسین بطلبه برم زیارت امام حسین(ع).

خدای حسین که من رو قابل ندونست اما حالا قراره مهمان خودش بشم پس اگه در این مدت شاگرد بدی بودم و خبط و خطایی ازم سر زده به بزرگی خودتون ببخشید وحلالم کنید تا خدا و امام حسین (ع) این زیارت رو از من بپذیرن، بار گناهانم سنگینه لا اقل حق استادم و دوستانم بر گردنم نباشه. می خوام حالا که دستانم از پیش کش خالیه از گناه و حق ناس پر نباشه، می خوام با دست خالی برم و با دست پر برگردم
عید رو هم پیشاپیش به شما و همسر محترمتون تبریک میگم .
از طرف من از همسر محترمتون هم حلالیت بطلبید و سلامم رو به ایشون برسونید.

یا علی

به نام خدا
منتظر عزیز
سلام
من و خانمم از تو متشکریم و التماس دعا داریم.
منتظر عزیز این چه حرفی است که می زنی؟ من که فقط وظیفه ام را انجام داده ام اما کاش همه با حیا بودند!
کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.
نکته ای به پدر بزرگوارت گفتم (با نشان دادن چیزی) که ان شاالله وقتی سری به من زدی به تو خواهم گفت تا ببینی که خدا چگونه در خانه حق نشسته و ریا کاران را رسوا می کند. پیش بینی های تو درست بودند هر چند من هم پیش بینی می کردم اما خوشحالم که من بر مبنای تصورات تصمیم نمی گیرم. البته مطمئنم که تو هم این گونه ای.
بگذریم یک خواهشی دارم ولی تو را به خدا برای این کار خودت را به زحمت نینداز اگر امام خودش طلبید و شرایط را جور کرد انجام بده اگر نشد نه.
اگر توانستی کمی تربت (حتی از نظر کمی به اندازه چند میلی گرم) برایم بیاور. تو سومین نفری. اول به مرتضی گفتم آورد و به مریضی دادم.
دوم قاصدک عزیز بود آورد و به مستحق دیگری دادم. تو سومین نفری. اگر توانستی. اگر نهراضی نیستم خود را به سختی بیندازی.

ممنون و التماس دعا برای همه اصحاب صندوقچه

سلمان رحمانی جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ

به نام خدا
درود بر همه ی دوستان عزیز
راستش امروز بعد از چند روز به وبلاگ سر زدم تا از دوستان عزیز بخواهم برای بهبودی یکی از دوستان عزیزم دعا کنید. دعا کنید تا این دوست عزیز که بسیار پاک و صادق است و من به او از این نظر قبطه می خورم به وضعیت عادی بازگردد و بتواند زندگی روزمره خود را از سر گیرد.
التماس دعا از همه ی عزیزان
یا علی

بانوی ایرانی جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ http://www.sobhan88.blogfa.com



کاش نوروز واقعا * عیـــــــــــــــد * باشد برای همه....
نه فقط خوش گذرانی حیران و خاله بازی کدکانه بزرگسالانه:(



بر سر سفره احساس اگر جایی هست
سخن ساده تبریک مرا جای دهید

به نام خدا
سلام و ممنون از لطفهاتان
ان شاالله برای شما نیز عید باشد و مبارک.

۱۳ جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ

به نام خدا

سلام بر منتظر

اول از همه از استاد عزیز به خاطر گذاشتن کامنت در این کلبه معذرت میخواهم ولی چون میخواستم منتظر گرامی این مطلب را بخواند در اینجا نوشتم

راستش من هر چی خوندم و از کسایی که به مکه و کربلا رفتن پرسیدم فکر کنم همگی گفتن که کربلا یه چیز دیگه ست.بالاخره هر چی باشه سلطان عش حضرت ابا عبدالله (َع) حبیب خدا ست.
خوش به حال شما که همچین توفیق نصیبتان شده.امیدوارم که از لحظه به لحظه این سفر نهایت بهره را ببرید.خودتان را برای این سفر کوک کنید
در تمامی حرم ها لطفا به یاد تمامی اهالی صنوقچه باشید مخصوصا در حرم حضرت امیرالمومنین(ع)و حضرت امام حسین(ع)

ویادتان باشد که


به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند

(درحاشیه بگویم از این دوبیتی بسیار زیبا که نقل است که مصرع دوم ان از خود حضرت امیر(ع) است)

به هر حال از سرورانمان بخواهید که تمامی امراض روحی و جسمی ما را به اذن الله شفا بدهند


یا حق

به نام خدا
۱۳ عزیز
برخی کامنتها و جوابهای گاه گاه من-مخاطبش ظاهرا زرنگهایی هستند که جو سالم ما را از حسادت بر نمی تابند و به روشهای کثیف (واقعا کثیف) متوسل می شوند (و جالب این که اکثرا هم از دین خرج می کنند. ریا کاریهای آنها یکی یکی دارد آشکار می شود). دوست می داشتم ... بگذریم!-من نمی دانم چه اصراری دارند به زور با آدم چایی بخورند. بابا والله دنیا برای همه جا دارد. اگر هم که به نظر شما اخیم و بدیم و احیانا معاند-مملکت قانون دارد شکایت کنید. تعجبم که چگونه ارزشها را به بازی ریایی خودشان می گیرند!!!

۱۳ عزیز تو و اصحاب صندوقچه آزادید چون امتحان پس داده اید.

برای دعاهای تو هم از صمیم قلب آمین می گوییم.

چیزهایی که از منتظر خواستی اگر سعادت داشته باشیم و به یاد دوستان باشد بهترین عیدی ما خواهد بود ان شاالله.
منتظر عزیز آزاد باش نگذار خواهشهای ما فکر تو را مشغول کند اگر ما لایقش باشیم سر بزنگاه به یادمان خواهی افتاد (ان شاالله)

عید بر همه مبارک

مرتضی شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ق.ظ

به نام خدا
سلام به همه

خوشا به حالت منتظر
وقتی کامنتت را خوندن بغض گلوی را گرفت

استاد عزیزم اون تربت باید به دست اون مریض می رسید و من و شما فقط وسیله بودیم
و خوشحالم که مولایم مارا وسیله ی این کار قرار داد
امیدورم که اون مریض شفا پیدا کرده باشن
البته این قضیه مربوط به 3-4 سال پیشه!!!

سلام مرتضی

مرتضی شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ق.ظ

به نام خدا
سلام به همه

خوشا به حالت منتظر
وقتی کامنتت را خوندن بغض گلوی را گرفت

استاد عزیزم اون تربت باید به دست اون مریض می رسید و من و شما فقط وسیله بودیم
و خوشحالم که مولایم مارا وسیله ی این کار قرار داد
امیدورم که اون مریض شفا پیدا کرده باشن
البته این قضیه مربوط به 3-4 سال پیشه!!!

هم اکنون متن منتظر در کلبه ام روبه رویم هست
مابقی حرفم رو اونجا می زنم

عید نوروز نیز پیشاپیش مبارک باد

علی کریمی شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.young-chemists89.blogfa.com

سلام استاد عیدتون پیشاپیش مبارک.ایشالله سال خوبی داشته باشید.

سلام
ممنون و تبریک به همه ۸۹ ای های عزیز و خانواده های محترمشون.
سلام مرا به همه برسونید.
دلم براتون تنگ شده
هر چند بچه هاتون گاهی به دفترم سری می زدند.
موفق باشید.

مادر بچه‌ها شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ب.ظ

یک خاطره از شب عید....
۲۸ اسفند بود. دو تا ساعت داده بود برای تعمیر. کارهای دیگری هم داشت.خیابان بود و هیاهوی شب عید. تنه به تنه می‌خورد. وارد روسری‌فروشی شد. پشت سرش زنی با بچه ای در بغل وارد شد. زن پوستی تیره و دستانی کارکرده داشت. یکی دو تا روسری را قیمت کرد. بالا بود. به وسع آدم‌های متوسط هم نمی‌رسید چه برسد به او. سومی را که خواست آقای‌فروشنده صدایش درآمد. خانم همکارش پادرمیانی کرد: چی می‌خوای خانوم؟ فروشنده گفت: هیچی؛ تو به مشتریت برس. زن از در مغازه بیرون رفت. او هم پشت سر زن.
خیابان همچنان شلوغ بود و صدای اذان ظهر از گلدسته‌های مسجد بلند.
ساعت‌ها بعد از ظهر آماده می‌شد!

کاش ۲۰ دلاری ای را که از جیب زن افتاده بود کسی می دید و به او می داد!

مادر بچه‌ها شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام و سال نو بر همه اهالی صندوقچه مبارک باد.
انشاءا... سالی سرشار از سلامتی و سلامتی و شادکامی در پیش رو داشته باشید.یا علی




کاش.....

سلام
ممنون
بر شما و خانواده گرامی نیز مبارک.

۱۳ شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ

به نام خدا

هفت سین قرآنی

-سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود." این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.


از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.


2 - سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)
" درود بر نوح در میان جهانیان."
چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثنای جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، بخصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

3 - سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)
" درود بر ابراهیم."
در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است که پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم ، آن بنده مخلص و پاک باد.

4 - سلام عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)
" درود بر موسی و هارون."
درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)
- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)
- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پروردگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب و در خط و مذهب است.
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

5 - سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)
" درود بر پیروان الیاس" .
خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات (129)
امتهای دیگر ، زحمات این انبیای بزرگ ( الیاس وسلاله او ) را که در پاسداری خط توحید و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگمردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به " آل یاسین" به جای" الیاس" یا به خاطر این است که آل یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

6 - سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)
" ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه بمانید.
در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

7 - سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)
" آن شب تا دم صبح ، صلح و سلام است . "
این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیای آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

منبع:نقد نیوز

طالبی یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.chemistry881semnan.blogfa.com

با آرزوی
۱۲ ماه شادی،
۵۲ هفته پیروزی،
۳۶۵ روز سلامتی،
۸۷۶۰ ساعت عشق،
۵۲۵۶۰۰ دقیقه برکت،
۳۱۵۳۰۰۰ ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد.

ممنون
بر شما و خانواده محترم نیز مبارک

مهدیه سادات قاسمی یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ


تقدیم به استاد

گفت استاد مبر درس از یاد یاد باد آنچه به من گفت استاد

یاد باد آنکه به من یاد آموخت آدمی نان خورد از دولت یاد

هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من نادان زاد

پدرم نیز چو استادم دید گشت از تربیت من آزاد

پس مرا منت از استاد بود که به تعلیم من اُستاد، اِستاد

هر چه می دانست آموخت مرا غیر یک اصل که ناگفته نهاد

قدرِ استاد نکو دانستن حیف استاد به من یاد نداد


-------------
سلام استاد
عید بر شما و خانواده ی گرامی مبارک
با آرزوی بهترین ها برای شما در سال جدید

به نام خدا
سلام
از شما ممنونم
ان شاالله هر کس هر آرزویی دارد برای خودش به طریق اولی برآورده شود.

مزدارانی یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ

خداوندا: برای دوستانم دعا می کنم که:
در این آخرین روز های سال دلشان چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو دهی که هر کجا تردیدی هست ایمان و هر کجا زخمی هست مرهم هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق جای ان را فرا گیرد .

سلام به همه ی اهالی صندوقچه و سلام ویژه به استاد گرامی
عیدتان مبارک وامیدوارم سال ۹۰ سال خوبی برای همه ی
دوستان باشد .

به نام خدا
سلام
ممنون
امیدواریم بر شما و خانواده محترم نیز مبارک باشد.

محمد امانی یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام استاد
من هم فرا رسیدن عید نوروز را خدمت شما تبریک عرض مینمایم

به نام خدا
سلام آقای امانی
ممنونم
امیدوارم شما و خانواده عزیز نیز سال خوبی داشته باشید.
موفق باشید.
ممنون

۸۸ یکی یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ



ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
سال نو مبارک

۸۸۱ ی عزیز
سلام
ممنونم. بهترین دعای تحویل سال.
که خدا دعایتان را مستجاب کند ان شاالله.
بر شما و خانواده محترم نیز مبارک.

ماهور دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:15 ق.ظ

سلام استاد.سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید

به نام خدا
سلام
ممنونم
امیدوارم شما و خانواده محترم نیز سالی خوب و سرشار از نیکیها داشته باشید.

نیما دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ق.ظ

بوی گل نرگس؟
- نه،
که بوی خوش عید است!

شو پنجره بگشا،
که نسیم است و نوید است.

رو خار غم از دل بکن، ای دوست،
که نوروز
هنگام درخشیدن گلهای امید است.
بر لالهء از برف برون آمده بنگر،
چون روی تو، کز بوسه من سرخ و سپید است.
با نقل و نبیدم نبود کار، که امروز
روی تو مرا عید و لبت نقل و نبید است.

گر با دل خونین، لب خندان بپسندی
با من بزن این جام، که ایام، سعید است!


درود به همه دوستان

نوروز آمد و دوباره دل ها نو شد چرا که نوروز همیشه و در سختترین شرایط برگزار شده و زیباست که استعمارگران فرهنگی نتوانسته اند که آن را از ایران و ایرانیان بگیرند چرا که نوروز بزرگترین رویداد ایرانی جدا کننده فرهنگ والای ایران از سایر کشورهاست ...... به هر حال نوروز شکوه ایران و ایرانی را نمایان می کند و جای برگزار کردن آن در درون دل ما ایرانیان و پارسی زبانان و مردم حوزه تمدن ایران است پس بیایید فرهنگمان را با نوروز بار دیگر جلا بخشیم هر پر شکوه تر بهتر و امسال 2570 نوروز از زمان پادشاهی کوروش بزرگ است به هر حال نوروز ایرانی سال شمار ایرانی می خواهد .... 2570 سال از برپایی امپراطوری هخامنشی که ایران به آن افتخار میکند میگذرد که شایسته جشن گرفتن است پس امسال بیاییم نوروز را با دعایی که از جانمان و زبانمان برمی آید آغاز کنیم و در عین حال به یاد نیازمندان هم باشیم که نوروز برای آنها هم شیرین باشد

به نام خدا
نیمای عزیز
سلام
امید دارم سال نو سالی خوب برای تو-همسر و خانواده های عزیزتان باشد.
ممنون که درست در اولین دقایق روز ۱/۱/۹۰ پیغام فرستادی.
وببخش که در بازنویسی (!) دوم شد! (و به طریق اولی ببخش که برخی جملات ...)

ممنون
استاد

جهان سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام
برما سالی گذشت و بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی
امید که آن کهنه رفته باشد به نکویی و
این نو همی آید به شادی
سال ۹۰ بر استاد عزیزمان/ دوستان خوبم و تمامی اصحاب صندوقچه مبارک باد

به نام خدا
سلام
ممنون. بر شما و خانواده محترم نیز مبارک.

مدرس چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام به همگی وسال نو را به همه اهالی صندوقچه وخانواده های محترمشون تبریک میگم امیدوارم ساله خوبی داشته باشید

به نام خدا
سلام
ممنون
سال نو بر شما و خانواده محترم نیز مبارک.

استاد چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه:

اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش به نقاط مختلف جهان سفرهای متعددی کرد و با سیاست‌مداران و رهبران دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در سفرهای خود به لیبی رفت و با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست. این روزها که قذافی در حال انتقام‌گیری از ملت خویش است، خواندن گزیده‌هایی از این مصاحبه برای شناخت بهتر یک دیکتاتور، یاری خوبی می‌رساند

قسمت اول: (عصر ایران)

این مصاحبه در زیر چادری انجام گرفت که قذافی در آن سکونت داشت. مکانی در مرکز حکومت طرابلس. چادر پهناور و بزرگی که با پارچه های نفیسی تزیین شده بود و فرش های گران بها و مخده های بسیار بزرگ در چادر وجود داشت. با چراغ های الکتریکی به محیط ، نور مناسب و هنر مندانه ای داده شده بود. دست چپ، تلویزیونی رنگی جا داشت. طبق معمول در تلویزیون ملت را با مشت های گره کرده نشان می دادند که نام قذافی را برزبان دارندو به او درود می فرستند. در مقابل در ورودی خیمه، چند نفری بخاری هیزمی را با رنج دائم، گرم نگاه می داشتند.

او به عکس هایش خیلی اهمیت می دهد. خیلی دوست دارد او را رهبر انقلاب بنامند! رهبر انقلاب یک لباده ی سفید نخی نازک به تن داشت، حاشیه هایش طلایی بود . مثل یک آدم بدوی. مثل "پیتر اتول" در فیلم" لورنس عربستان ". قذافی فکر میکند که خیلی خوش تیپ و دوست داشتنی است. او هرگز نمی پذیرد که دیگران او را نمی پسندند. پایش را با چکمهای پاشنه دار گران بهایی از چرم نازک و لطیفی پوشانده بود. حرکاتش خیلی قاطع بود. مثل پادشاهی که دنیا را تغییر داده باشد. به نظر می رسد که محیط و زندگی خارج از این قلعه را فراموش کرده است. قلعه ای که دور تا دورش سربازان تا دندان مسلح هستند
...

محسن چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ

سلام

گلها جواب زمین اند به سلام آفتاب، نه زمستانی باش که بلرزانی، نه تابستانی باش که بسوزانی . بهاری باش تا برویانی. نوروز مبارک.

سلام به استاد وتمامی دو ستان. من هم به نوبه ی خود فرا رسیدن سال نو را تبریک و برای همگی آرزوی بهروزی دارم.

به نام خدا
سلام محسن عزیز
بر تو و خانواده محترم نیز مبارک باشد ان شاالله.

استاد پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ق.ظ

به نام خدا
سلام به همه:

اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش به نقاط مختلف جهان سفرهای متعددی کرد و با سیاست‌مداران و رهبران دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در سفرهای خود به لیبی رفت و با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست. این روزها که قذافی در حال انتقام‌گیری از ملت خویش است، خواندن گزیده‌هایی از این مصاحبه برای شناخت بهتر یک دیکتاتور، یاری خوبی می‌رساند

قسمت دوم: (عصر ایران)

... خارج از قلعه، شهری است که در آن بدبختی جریان دارد، شهری است که با آمدن دو قطره باران تلفن ها از کار می افتد و خیابان ها دریاچه می‌شود. قذافی با یک کودتای آمریکایی به قدرت رسید ، اما بلافاصله آمریکایی ها را بیرون کرد. یک کتابچه ای در ابعاد هشت در پنج سانتی متری نوشته و با این کتابش به دموکراسی و پارلمان تف میکند . در این کتاب نوشته که زن ها فقط برای شیر دادن به بچه ها به دنیا می آیند . اگر مادرها به بچه هایشان شیر ندهند ، بچه ها مثل جوجه های ماشینی که گوشت های بی مزه دارند ، رشد خواهند کرد. اسم این کتاب را " کتاب سبز" گذاشته. او از رنگ سبز خوشش می آید. پرچم لیبی سبز است. دستمال هایی هم که با آن دماغش را می گیرد سبز است.

وقتی که با او مصاحبه میکردم به یاد فرمانش افتادم که به یک زیر دریایی مصری گفته بود، کشتی اقیانوس پیمای ملکه الیزابت که مملو از مسافر به سوی "تل آویو " می رفت، غرق شود . این فاجعه اتفاق نیفتاد ، زیرا قبل از خروج اژدرها، فرماندهی زیردریایی با سادات مشورت کرده بود. هم چنین به روزی می‌اندیشم که او تصمیم گرفت "جلود" را برای خرید بمب اتمی به چین نزد "چوئن لای " بفرستد ، ولی چوئن لای به او بمب اتمی نفروخت...


محمد منسوبی فرد پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ب.ظ

باسلام و عرض تبریک
منم به نوبه ی خودم سال۹۰ رو به همگی-خصوصا برو بچه های شیمی ۸۳ و دکتر عموزاده و دیگر اساتید تیریک میگم.

به نام خدا
سلام محمدعزیز
سال نو بر تو و خانواده عزیز نیز مبارک.
ممنون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه:

اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش به نقاط مختلف جهان سفرهای متعددی کرد و با سیاست‌مداران و رهبران دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در سفرهای خود به لیبی رفت و با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست. این روزها که قذافی در حال انتقام‌گیری از ملت خویش است، خواندن گزیده‌هایی از این مصاحبه برای شناخت بهتر یک دیکتاتور، یاری خوبی می‌رساند

قسمت سوم: (عصر ایران)

...
راستی می دانستید که این قدر نچسب هستید؟ این قدر کم دوست تان دارند؟
(با سر و صدای غافل گیر کننده ای جواب می دهد): من را کسانی که ضد آزادی و ضد خلق هستند دوست ندارند. برعکس مبارزین راه آزادی و توده ها مرا دوست دارند، همیشه و در همه جا. من یک رئس جمهور و یا وزیر نیستم. من رهبر انقلابم. من به فلسفه ی آزادی، مبارزه و کتاب سبزم مشغولم. و اگر شما می خواهید چهره ی من را بشناسید باید راجع به کتاب سبزم از من بپرسید.

بسیار خوب از انقلاب صحبت میکنیم و از کتاب سبز . کدام انقلاب ؟ من هرگز خسته نمی شوم که به یاد بیاورم پاپادوپولوس، موسولینی و پینوشه هم دم از انقلاب می زدند. انقلاب هنگامی است که توسط توده ها انجام بگیرد . به این انقلاب ، می گویند یک انقلاب مردمی . و نیز انقلابی که دیگران انجام دهند اما بیانگر خواست توده ها باشد . آن هم انقلابی مردمی است . مردمی است به خاطر اینکه هم حمایت توده ها را دارد و هم خواست آن ها را بیان میکند .
حرف هایتان خیلی روشن نیست . می شود مثالی بزنید؟

لیبی ، ایران و ویتنام. آن چه در سپتامبر 1969 در لیبی اتفاق افتاد ، یک انقلاب نبود ، یک کودتا بود . درست است یا نه ؟
ولی بعد انقلاب شد . من کودتا کردم و کارگران انقلاب . کارگران کارخانه ها را اشغال کردند. به جای حقوق شریک شدند. سیستم اداری شاهی را از بین بردند و کمیته های خلقی درست کردند . خلاصه، خودشان ، خودشان را آزاد کردند . همین کار را هم دانشجویان کردند . به طوری که امروز در لیبی فقط مردم حاکمیت میکنند و بس.

چه طور هر جا که میرویم فقط تصویر شما را می بینیم ؟ حتی در مقابل کلیسای کاتولیک ها که حالا انبار شده ، تصویر بزرگ شما با لباس نظامی نصب شده است . به این ترتیب همه جا عکس شماست . در خیابان ها ، مغازه ها ، ادرات . در هتل من حتی بشقاب هایی نقره ای می فروشند که تصویر شما در آن است .
به من چه ربطی دارد ؟ مردم این طور می خواهند .
...

سارا نخودچی پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ

سبزترین وهمیشگی ترین بهار را برای شما وخانواده محترمتان ارزومندم.سال نو مبارک

به نام خدا
سلام خانم نخودچی
بر شما و خانواده محترم نیز مبارک
ان شاالله سال خوبی داشته باشید.

آشنا جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ



سلام
عید و سال نو روبه همه اهالی اینجا به خصوص استاد عزیز تبریک می گم و بهترین ها رو برای همه ارزو می کنم...

-----------------------------------------------

اولین سین سفره ما سیبی سرخ است که مادر آن را از شاخه های دورِ آفرینش چیده است، آن روز که از بهشت بیرون می آمد. ما آن را در سفره می گذاریم تا به یاد بیاوریم که جهان با سیبی سرخ شروع شد؛ همرنگ عشق.
مادر سکه هایی را در ظرف می چیند، سکه هایی از عهد سلیمان را، سکه هایی که به نام خدا ضرب خورده است و می گوید: باشد که به یاد آوریم که تنها خدا پادشاه جهان است و تنها نام اوست که هرگز از سکه نمی افتد و تنها پیام آوران اویند که بر هستی حکومت می کنند و سکه آنان است که از ازل تا ابد، رونق بازار جهان است.
مادر به جای سنبل و به جای سوسن، گیاه سیاووشان را بر سفره می گذارد، که از خون سیاوش روییده است. این سومین سین هفت سین ماست. تا به یادآوریم که باید پاک بود و دلیر و از آتش گذشت. و بدانیم که پاکان و عاشقان را پروای آتش نیست.
مادر می گوید: ما عاشقی می کنیم و پاکی، آنقدر تا سوگ سیاووش را به شور سیاووش بدل کنیم.
و سین چهارممان، سرود سروش است تا از سبزپوشان آسمان یادی کنیم و یاری بخواهیم که جهان اگر سبز است، از سبزی آنان است و هر سبزه که هر جا می روید از ردّّّّّ پای فرشته ای است که پا بر خاک نهاده است.
مادر، تنگ بلور را از آب جیحون پر می کند و ماهی، بی تاب می شود. زیرا که ماهیان بوی جوی مولیان را می شناسند. و ما دعا می کنیم که آن ماهی از جوی مولیان تا دریای بیکران، عشق را یکریز شنا کند.
مادر می گوید: ما همه ماهیانیم بی تاب دریای دوست.
مادر، پری از سیمرغ بر سفره می گذارد تا به یادمان بیاورد که سفری هست و سیمرغی و کوه قافی و ما همه مرغانیم در پی هدهد. باشد که پست و بلند این سفر را تاب بیاوریم که هر پرنده سزاوار سیمرغ است. مبادا که گنجشکی کنیم و زاغی و طاووسی، که سیمرغ ما را می طلبد.
مادرم، شاخه ای سرو بر سفره می نشاند که نشان سربلندی است و می گوید: تعلق بار است، خموده و خمیده تان می کند. و بی تعلقی سرافرازی. و سرو این چنین است، بی تعلق و سرفراز و آزاد. باشد که در خاک جهان سرو آزاد باشیم.
سین هفتم هفت سین مان، سرمه ای است از خاک وطن که مادر آن را توتیای چشمش کرده است. ما نیز آن را بر چشم می کشیم و از توتیای این خاک است که بینا می شویم و چشم مان روشن......

به نام خدا
سلام آشنای قدیمی! ان شاالله سال نو بر شما نیز مبارک باشد. ممنون

استاد جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ق.ظ

به نام خدا
سلام به همه:

اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش به نقاط مختلف جهان سفرهای متعددی کرد و با سیاست‌مداران و رهبران دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در سفرهای خود به لیبی رفت و با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست. این روزها که قذافی در حال انتقام‌گیری از ملت خویش است، خواندن گزیده‌هایی از این مصاحبه برای شناخت بهتر یک دیکتاتور، یاری خوبی می‌رساند

قسمت چهارم: (عصر ایران)
شما خیلی چیزها را ممنوع می کنید . کاری جز ممنوع کردن ندارید . شما چه طور پرستش تان را ممنوع نمی کنید ؟ در هر لحظه ای که تلوزیون را روشن کنیم ، توده ها را می بینیم که با مشت های گره کرده فریاد می زنند : قذافی
من چه کار می توانم بکنم؟

هیچ چیز . من هم وقتی کوچک بودم ، چنین صحنه ای را برای موسولینی می دیدم .
این یک تهمت بزرگ است و جواب دقیقی می خواهد .هیتلر و موسولینی از حمایت توده ها برای حکومت شان استفاده می کردند. ولی من از حمایت مردم برای کمک به مردم استفاده میکنم . من کاری نمی کنم جز اینکه برای مردم پیام بفرستم خودتان حکومت را در دست بگیرید . به همین خاطر هم مرا دوست دارند. بر عکس هیتلر که می گفت "همه کار برای شما می کنم " ، من می گویم " شما خودتان همه کار بکنید ."

جناب سرهنگ ، اگر شما را این اندازه دوست دارند ، چرا این همه از خودتان محافظت می کنید ؟ قبل ازاینکه من به اینجا بیایم ، سه بار سربازان آماده ی شلیک جلوی مرا گرفتند. یک تانک هم دم در ورودی لوله هایش به طرف خیابان است .
فرامومش نکنید که اینجا یک پایگاه نظامی است . و تازه ، تعبیر شما از این همه محافظت چیست ؟

معلوم می شود که شما در کشور خودتان هم محبوب نیستید .
(با لبخند جواب می دهد ) شما اول می گویید که من از سوی توده ها حمایت می شوم ، بعد می گویید از خودم خیلی محافظت میکنم . چرا ضد و نقیض صحبت می کنید؟

نه برای ترس است. ملت از ترسش شما را تحسین میکند و شما هم از ترس مواظب خودتان هستید .
به نظرم نتیجه گیری عجیبی است . یک نتیجه گیری برای یک دیکتاتور .

میبینم که شما خودتان را یک دیکتاتور می دانید جناب سرهنگ ، نه رئیس جمهور ، نه وزیر! ممکن است به من بگویید که شما چه کاره هستید؟
من رهبر انقلاب هستم . معلوم است که کتاب سبزم را نخوانده اید.

برعکس آن را خوانده ام . می توان یک ربع ساعت آن را خواند . به نظرتان نمی‌آید که کتابتان خیلی کوچک باشد ؟
شما هم حرف سادات را تکرار میکنید . چون که او می گفت ، کتاب من کف دست جا می گیرد .

سادات درست می گوید . برای نوشتن آن ، چه قدر وقت گذاشتید ؟
سال های زیاد ، قبل از پیدا کردن راه حل نهایی . روی تاریخ بشریت ، جنگ های گذشته و حال خیلی تعمق کرده ام .

جدا؟ پس چگونه این نتیجه را گرفتید که دموکراسی یک سیستم دیکتاتوری است . پارلمان تحمیلی است . انتخابات یک نیرنگ است . این ها مسائلی است که در آن کتاب کوچک نوشته اید و مرا متقاعد نمی کند .
برای اینکه خوب مطالعه اش نکردید . سعی نکرده اید که بفهمید جماهیریه یعنی چه . شما باید در لیبی سکونت داشته باشید و مطالعه کنید که چگونه کشوری دولت ندارد ، مجلس ندارد و اعتصابات هم درآن وجود ندارد . چنین کشوری ، جماهیریه لیبی است. در جماهیریه هیچ کس انتخاب نمی شود . انتخابات و نمایندگی وجود ندارد . چقدر شما غربی ها سنتی هستید . شما فقط دموکراسی و جمهوری را می فهمید. حتی آماده ی پذیرش زمان حال ، زمان توده ها و مردم نیستید . قبلا دوران پادشاهی بود و بعد مبارزه ی انسان ها . جمهوری را دولت ها و رئس جمهور ها به وجود آوردند . حالا بشریت این مرحله ی دوم را گذرانده و راه حل نهایی یعنی جماهیریه را به وجود آورده است .

پس مخالفین کجا جا دارند ؟
کدام کخالف ؟ وقتی همه عضو کنگره ی خلق هستند ، چه احتیاجی به گروه های مخالف است ؟ مخالفت با چه چیزی ؟ مخالفت با دولت معنی دارد و اگر دولت از بین برود و مردم خودشان حکومت کنند ، دیگر با چه کسی مخالفت می شود ؟ با چیزی که وجود خارجی ندارد .

به هر حال من مخالف هستم .
مخالف چه کسی ؟

مخالف شما. برای اینکه جماهیریه مرا متقاعد نمی کند، و حالا که مخالفت میکنم شما با من چه می کنید؟ مرا دستگیر کرده و اعدام می کنید؟
صبورانه گفت : مسیر تاریخ بشریت را مطالعه کنید. آیا این نیست که بشر همیشه می خواسته به قدرت برسد ؟ بله یا نه ؟ با جماهیریه بشریت به قدرت می رسد. خواب و خیال به تحقق می پیوندد و مبارزه تمام می شود.

برای شما ممکن است تمام شده باشد اما برای من نه . من می خواهم بدان چه بر سرم می آید اگر جماهیریه را نفی کنم؟
شما نمی توانید جماهیریه را نفی کنید . جماهیریه سرنوشت جهان است . حاکمیت مردم ، مرحله ی نهایی است . در همه دنیا سرانجام به همت کتاب سبز روز انقلاب فرا خواهد رسید . مردم قدرت را به دست می گیرند و راهنمای آنها کتاب سبز خواهد بود ...

...

[ بدون نام ] جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه:

اوریانا فالاچی، روزنامه‌نگار فقید ایتالیایی در زمان حیات خویش به نقاط مختلف جهان سفرهای متعددی کرد و با سیاست‌مداران و رهبران دنیا به گفت‌وگو نشست.

وی در سفرهای خود به لیبی رفت و با دیکتاتور روان‌پریش این کشور نیز به گفت‌وگو نشست. این روزها که قذافی در حال انتقام‌گیری از ملت خویش است، خواندن گزیده‌هایی از این مصاحبه برای شناخت بهتر یک دیکتاتور، یاری خوبی می‌رساند

قسمت پنجم: (عصر ایران)
...جناب سرهنگ در تمام این داستان آیا جای کوچکی برای آزادی هست؟
آزادی ؟ کدام آزادی ؟ این خودش آزادی است . تنهاآزادی واقعی همین است . چه طور چنین سوالی را از من می کنید؟

برای اینکه سال گذشته خواندم که شما چهل نظامی را تیر باران کردید ، چون آنها مخالف جماهیریه بودند . در سال 1977 هم پنجاه و پنج تن دیگر را به همین دلیل اعدام کردید . چندی پیش هم خواندم که در بنغازی در یک میدان عمومی ، تعدادی از دانشجویان مخالف کتاب سبز را به دار کشیدید .
همین چیزها ست که اعتماد مرا از غرب سلب می کند . چرا این حرف های غیر واقعی را می نویسند ؟

چه کسی می داند؟ شاید آدم های حسود این ها را می نویسند . جناب سرهنگ آیا واقعا این کتابچه ی سبز دنیا را عوض خواهد کرد ؟
بدون شک . کتاب سبز محصول مبارزه ی بشریت است . کتاب سبز راهنمای بشریت به سوی استقلال است . کتاب سبز انجیل است . یک انجیل جدید . انجیل دوران معاصر ، دوران مردم .

شما زیاد هم فروتن نیستید ؟
نه ، اصلا فروتن نیستم . برای اینکه می توانم در مقابل هجوم دنیا بایستم . برای اینکه با کتاب سبزم تمام مسائل بشر و جوامع را حل کرده ام . یک کلمه آن می تواند دنیا را یا نابود کند یا نجات دهد . کارتر می تواند در جهان جنگ به راه بیندازد ، ولی برای دفاع در جهان سوم کتاب سبز کافی است . کتاب سبز من . یک کلمه ی کتاب سبز می تواند دنیا را منفجر کند و ارزش ها را تغییر دهد .

جناب سرهنگ می توانم آخرین سوالم را مطرح کنم ؟
بله ... ولی کوتاه باشد .

شما به خدا اعتقاد دارید ؟
روشن است . البته ، چرا چنین سوالی از من می کنید ؟

برای این که فکر می کردم شما خود خدا هستید !

(گزیده ای از مصاحبه ی اوریانا فالاچی روز نامه نگار مشهور ایتالیایی با سرهنگ قذافی رهبر لیبی . نقل شده از کتاب گفت گوهای اوریانا فالاچی – گرد آوری و ترجمه غلامرضا امامی – تهران


استاد شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ

روزى علی علیه السلام در مسجد نماز جماعت می گزارد و عده ای از مومنان هم به او اقتدا کرده بودند . یکی از خوارج به نام "ابن الکواء" وارد شد و با صدای بلند و برای کنایه زدن به امام این آیه را قرالت کرد: «وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ.» (ای پیامبر! به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحى شد که اگر مشرک شوى اعمالت از بین مى‏رود و از زیانکاران خواهى بود.)

ابن الکواء با خواندن این آیه خواست‏به على گوشه بزند که سوابق تو را در اسلام مى‏دانیم، اول مسلمان هستى، پیغمبر تو را به برادرى انتخاب کرد، در لیلة المبیت فداکارى درخشانى کردى و در بستر پیغمبر خفتى،خودت را طعمه شمشیرها قراردادى و بالاخره خدمات تو به اسلام قابل انکار نیست،اما خدا به پیغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوى عمالت ‏به هدر مى‏رود، و چون تو اکنون کافر شدى اعمال گذشته را به هدر دادى.

در واقع خوارج برای این که علی علیه السلام را ترور شخصیت کنند ، از در دین و ارزش ها وارد می شدند و حضرت را به نداشتن صلاحیت دینی و قدرت طلبی و عدول از ارزش ها و نظایر این متهم می کردند و بدین ترتیب ، چنان فضایی را ایجاد نمودند که حتی دینداران جامعه نیز به علی علیه السلام بدبین شدند و بر اسلام او تردید کردند بدان گونه که وقتی خبر شهادتش در مسجد کوفه ، به هنگاه نماز صبح را شنیدند با شگفتی پرسیدند مگر علی مسجد هم می رفت و نگر نماز هم می گزارد؟!

به نام خدا
در گذار زمان است که ریاکارها رسوا می شوند. خوارج و اصحاب به معاویه و یارانش شرف دارند. کسانی که در خط معاویه هستند خیلی سقوط کرده اند خیلی!

[ بدون نام ] شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام استاد
این مصاحبه ای که در مورد قذافی نوشتید جالب بود بنظر میرسه که این فرد خودش هم نمیفهمه که داره اشتباه فکر میکنه شاید هم فکر میکنه تمام درستی در اون جمع شده و شاید هم خودش و فقط خودش رو منبع تمام واقعیات میدونه البته من تمام نتیجه گیری های مصاحبه کننده رو هم قبول ندارم مثلا این که چرا قذافی محافظ داره بعد از اون نتیجه گیری کنه که مردم دوستش ندارن هم توجیه پذیر نیست(البته فکر هم نمیکنم که مردم دوستش داشته باشن ولی دلیلش این نمیتونه باشه).

اما استاد یه سوال : بنظرتون چطور میتونیم بفهمیم حرف هایی که یک نفر میزنه بر اساس واقعیت درونیه خودشه ؟

به نام خدا
سلام
1-لطفا اگر نمی خواهید شناخته شوید یک نام مستعار برای خود انتخاب کنید و با آن نام باشید اما مسلما حق را به من می دهید که به خاطر همان مسایلی که فرمودید و من هم بارها عرض کرده ام برای کامنتهای نا آشنا حتی اگر حرف تقریبا صحیح یا در مواردی کاملا صحیحی بگویند به مصداق جمله ماورایی کلمه الحق یراد بها الباطل دقت بیشتری داشته باشم و در این صورت نباید برنجید. به هر حال چون به قرائن شما را شناخته ام و باید م باشید به شما پاسخ می دهم.
2- پاسخ من به مصاحبه سرهنگ ارتباطی ندارد و همان گونه که خود گفته اید تمام نتیجه گیریها الزاما صحیح نمی باشند.
3-پس سعی می کنم اجمالی به سوال شما پاسخ دهم.
4-ما اصولا نباید بیخود کنکاش کنیم. باید ساده دل باشیم (ساده لوح نباشیم) و نسبت به همه نظر خوب داشته باشیم مگر خلافش ثابت شود.
5-اگر از رفتار ظاهری فردی خوشمان نمی آید باید این شهامت را داشته باشیم که با او چای نخوریم. یعنی باید این حق را برای همه و خودمان قایل باشیم که اختیار زندگی شخصی خود را خود داشته باشیم.
6-اما اگر خواستیم با کسی شریک شویم یا استخدامش کنیم یا ازدواج کنیم در آن صورت باید در نقش یک بازرس زیر و بم خصوصیات فرد را استخراج کنیم و تحقیق کنیم تا خدای ناکرده گول نخوریم. این قدر ماجراهای واقعی از این گونه ریاکاریها شنیده ام که توصیه موکد می کنم خصوصا در مورد ازدواج اصلا و ابدا در تحقیق سهل نگیرید. اگر بدانید چندین نفر می خواسته اند کلاه بنده را بلند کنند یا مرا در یک مسیر دلخواه خود بیندازند که به لطف خدا تیرشان به سنگ خورده متعجب می شوید.
7-وقتی دانشجویان عزیزم به شوخی در کلاس به من می گویند استاد آیا حضور و غیاب نمره دارد یا خیر به جد می گویم نه. اگر از حد نگذرد اشکالی ندارد اما اگر از حد بگذرد محروم از امتحان می شوید اما رفتار و نظم شما در تحقیقات آینده تان اگر از من بپرسند-برای استخدام یا ازدواج-کاملا موثر است. اگر بدانید تا به حال چندین بار مورد مشورتهایی از این گونه قرار گرفته ام!
8-در پایان یکی از کلاسها خواستید بیشتر ان شاالله توضیح می دهم. مثالهای واقعی کاملا ان شاالله شما را روشن خواهند کرد.
9-همه اینها قدرت عقل ماست اما نباید فراموش کرد که باید با توکل زانوی اشتر را بست! یعنی بدیهی است که همواره باید خدا را در تصمیم گیریهایمان دخیل کنیم.
ببخشید که عجله ای شد.

مرتضی شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ

به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به همه دوستان
سلام به استاد گرانقدرم

از تلویزیون صدای خوش و دلنشین اذان میاد
خدا رو قسم می دهم به حق این وقت عزیز که عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه
عاقبتی که توش تنی سالم، روزی ای حلال و لبی خندان داشته باشیم
عاقبتی که در آن سایه پدر و مادر بالای سرمان باشد
عاقبتی که از شر تمامی دشمنان و در راس همشون ابلیس و شیطان صفتان به دور باشیم

سال 89 هم به صفحات تاریخ پیوست
روزهای خوش و ناخوش زیادی داشتیم که همگی آنها گذشتن

پارسال همچین روزهایی پسر دایی ام در بستر بیماری بود، خواهرم تازه عروس بود، مادرم دلهره و اظطراب داشت
اما همگی گذشت
چیزی که باقی مانده آینده ای است که باید آنرا بگذرانیم
که به خواست خدا به بهترین شکل و با سرافرازی بگذرونیم


سال نووووووووو مبارک


استاد تا یادم نرفته یه سوال دارم:
واسه سمینار شیمی آلی همدان و کنفرانس شیمی معدنی کرمانشاه می خوام مقاله بدم، تو چگونه نوشتن مقاله کمکم می کنید؟
آخه شما اوستای مقاله نوشتن هستید!!!

یا علی

سلام
ممنون از دعاهای خوبت
لطف داری (اگر ریاکاران مجیز گوی متملق- تو را متملق خطاب نکنند!!)امابه هر حال من با کمال میل در خدمتم. یک قهوه با هم می خوریم و لذت می بریم وخدا را شکر می کنیم.

محسن شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

سلام استاد
شرمنده دوباره یادم رفت اسممو بنویسم دوباره باید بگم جوانی کجایی که ...
البته من تو پیام بعدیم اسممو نوشتم ولی انگار نیومده.

به هر حال البته من حرف شمارو قبول دارم که همه آدم ها خوب هستند مگر اینکه خلافش ثابت بشه ولی اگه مثلا فردی رو در نظر بگیریید که یه عده ازش تعریف کنن و یه عده هم تکذیب چطور میتونید واقعیت رو بفهمید مخصوصا این که مستقیما با اون فرد ارتباط نداشته باشید؟

البته سوال من در مورد ازدواج نبود ولی حالا که بحث به اینجا رسید بگذارید یه سوال دیگه هم بپرسم :
چطور میشه فهمید حرف هایی که یک نفر میزنه راست ودرسته و دور از دروغ ریا یا هر چیز دیگری هستش با توجه به اینکه ما از درون و باطن هیچ انسانی خبر نداریم؟(درسته با تحقیقات میشه یه چیزایی رو فهمید ولی شاید نشه هر چیزی رو فهمید )

به نام خدا
سلام
آیا م م هستی؟
در هر حال به سوالت پاسخ دادم. اگر نیاز به کنکاش نداری طرف را باید خوب فرض کنی و توی دهن فرد غیبت کننده بزنی (نه فیزیکی!). یعنی کسی که دارد پشت سر کسی غیبت می کند اولین گناه را مرتکب شده است و شده ای! اگر بحث تحقیق باشد که مساله جدا است و گفتم. اما اگر اصرار داری شخص را بشناسی در این گونه موارد باید رفتارها و افعال فرد را ارزیابی کرد. من باشم چون تعارف ندارم دو فرد را روبرو می کنم. کسی که از روبرو شدن بهراسد لافزن است.

اگر بحث ازدواج است و پس از همه تحقیقات و پرسشها مردد بودی (واقعا مردد بودی) پیشنهاد من استخاره است.
اگر جوابت را نگرفتی و اگر خواستی تماس بگیر.

دوست محمدی شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

استاد عیدتون مبارک و امیدوارم سال خوب و خوشی در کنار خانواده یتان داشته باشید

به نام خدا
سلام
ممنون
ان شاالله شما نیز سال خوبی داشته باشید و در پناه خدا و با خانواده عزیز سرفراز باشید.

محسن یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ب.ظ

سلام استاد
ممنون

به نام خدا
سلام محسن عزیز
خواهش می کنم. همان گونه که گفتم متاسفانه برخی آن قدر سقوط کرده اند که عنوان نیز جعل می کنند (این خط این نشان که آینده این ثیپ آدمها در فلاکت و انزوا به اتمام خواهد رسید به طوری که حتی همسر و فرزند نیز آنها را طرد خواهند کرد) به هر حال ببخش که به خاطر مسوولیتم برای کنترل حریم خصوصی افراد مجبور به طرح برخی سوالات هستم.
سوالاتت سوالات خوبی هستند هر چند کمی بیشتر صحبت کردیم ولی اگر حالش را داشته باشی و کلاسه تر (یعنی با سوالات جزیی تر) بحث را ادامه دهی فکر کنم مشکلی اساسی از دغدغه نسل امروزی باشد.
ممنون که هستی.

استاد دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:22 ق.ظ

نقل از عصر ایران:
عصر ایران - سرانجام برغم مخالفت هایی که از سوی برخی جریان ها صورت می گرفت ، جشن جهانی نوروز با حضور روسای جمهور و مقاماتی از ایران و برخی کشورهایی که نوروز را گرامی می دارند برگزار شد. این دومین سالی است که این جشن در چنین سطحی و با حضور مقاماتی از سایر کشورها در ایران برگزار می شود.

در این باره ذکر نکاتی چند حائز اهمیت است:

1 - بزرگداشت نوروز به عنوان یک میراث باستانی و ملی و برپایی جشن جهانی نوروز ، یکی از اقدامات مهم و ارزشمند دولت احمدی نژاد است که باید بر سبیل انصاف آن را ستود و به عنوان نقطه ای درخشان در کارنامه دولت دهم به ثبت رساند.

2 - برخی جریان های فکری بعضا متنفذ در هفته های منتهی به آغاز سال جدید تلاش های گسترده ای برای لغو جشن جهانی نوروز داشتند و بیم آن می رفت که این برنامه لغو شود.مع الوصف چنین اتفاقی رخ نداد و جشن جهانی نوروز برگزار شد.
مقاومت در برابر این فشارها ، ارزش کار را دو چندان می کند.

3 - عده ای بر این باور بودند که چون در بحرین ، تعدادی از مردم توسط حکومت مستبد آن کشور کشته شده اند ، باید جشن نوروز در ایران لغو می شد. این جریان حتی با ارسال انبوه اس ام اس به اشخاص مختلف به ویژه به فعالان رسانه ای و سیاسی ، سعی در فضا سازی برای رسیدن به هدف خود داشت.

در این که باید با انسان های ستمدیده ابراز همدردی کرد و در صورت توان کمکی نمود ، تردیدی نیست ولی واقع مطلب این است که ماجرای بحرین ، بهانه ای بیش نبوده و نیست و اصل مطلب ، همان مبارزه و مخالفت دیرینه با نوروز باستانی ایرانیان است و الا چگونه در جریان 8 سال دفاع مقدس که هر روز در این کشور شهید می دادیم ، مردم جشن نوروز بپا می کردند و حتی در جبهه های نبرد نیز ، رزمندگان در روز اول فرودین ، با امکانات موجود در منطقه جنگی ، سفره های هفت سین بپا می کردند و برای این که هفت سین شان جور شود ،حتی گاه از سیمینوف و سیم خاردار هم استفاده می کردند؟!

4 - آیین و رسوم نوروز به عنوان میراث معنوی جهانی و نماد فرهنگ صلح در سال 1388 در سازمان یونسکو و در سال 1389در مجمع سازمان ملل به ثبت رسید.
این مهم با تلاش های متعدد ایران تحقق یافت و کشورمان به عنوان رأس جشن نوروز رسمیت جهانی یافت.
قطعاً ثبت جهانی نوروز ، فقط ثبت یک کاغذ نبوده است بلکه این مهم ملزوماتی دارد که اولین و بدیهی ترینش ، برپایی هر چه باشکوه تر نوروز است.
بنابراین اگر جشن جهانی نوروز هر سال برگزار نشود ، آن ثبت جهانی هم در گذر زمان رفته رفته کم رنگ و کم رنگ تر می شود و یا آن که نوروز ، صاحبان جدید پیدا می کند!
بنابراین ، برپایی جشن جهانی نوروز ، تثبیت موفقیت ثبت جهانی نوروز است.

5 - و نکته پایانی هم نصیحتی از سر دلسوزی به مخالفان نوروز است: نوروز ، جشنی است که در این سرزمین قدمت چندین هزار ساله دارد و پیش از شما نیز بسیار بوده اند اشخاص و جریان های مخالف ایران و ایرانیت که خواستار برچیده شدن مظاهر تمدنی و آیین های اصیل این سرزمین بوده اند ؛ اما مگر می شود در برابر خواست عمومی یک ملت تاریخی ایستاد؟ آنها نتوانستد ، شما هم - که حتی از گفتن تبریک نوروز دریغ می کنید - نخواهید توانست؛ پس نه عرض خود برید و نه زحمت مردم دارید ؛ هر چند که مردم اساسا در برپایی عید نوروزشان ، کاری به شما ندارند و کار خود می کنند.

حواس تان به تاریخ هم باشد که درباره شما این گونه ننویسد که یک عده می خواستند جشنی برجای مانده از هزاران سال قبل را براندازند و ناکام ماندند. حیف است نام آدمی در تاریخ به بدی ثبت شود.
همچنین در مخالفت خود با نوروز ، از دین خدا مایه نگذارید که این مردم در عین دلبستگی به دین و مذهب شان ، نوروز زیبای خود را دوست دارند و تضادی بین آن و این قائل نیستند و قرآنی که بر سفره هفت سین می نهند و رسمی که بزرگ خانواده عیدی را از لای قرآن سفره هفت سین به کوچکترها می دهد گواه این هم نشینی مهر آمیز است.

مرتضی دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ

به نام خدای بزرگ و مهربان
سلام استاد
اون ریاکارانی که مرا متملق می خوانند بدونند که غش غش به ریش سفیدشان می خندم و می گم کجا بودین اون زمانی که 7-8 تا مقاله واسه استاد ارائه دادم و جز بزرگترین افتخارات زندگی ام شد.
مقاله ی خوب استاد و ارائه ی خوب خودم باعث شده که یه غریبه از یه شهر غریب که اون روز تو اون سالن حضور داشت تو دنیای مجازی باهام مکاتبه کنه و سر پایان نامه ام خیلی خیلی خیلی کمکم کنه، مواد بهم برسونه و از لحاظ تئوری راهم بندازه
شماها حرف های خودتون رو بزنید ما گوش هایمان از حرفهای پر از دروغ و ریای شما پر و کر هست!!!

استاد قهوه رو خوب اومدین!
خوب یادتون بود زیاد اهل چایی نیستم، اون روز هم توی دفترتون بهش اشاره کردین.
حوالی دو هفته دیگه مزاحمتون می شم، قهوه هم نخوردیم مهم نیست چون ما از کنار هم بودن لذت می بریم و خدارو شکر می کنیم

راستی استاد تو این عیدی و مهمون ها و دیدو بازدیدها خیلی ذکر و خیرتون بود. دیگه کل خانواده ام شمارو می شناسن!!!


محسن کوچولو، عیدت مبارک!
راستی اون خبرت راجع به مرز شایعه ای بیش نبود!!!


یا علی

سلام مرتضی
والله اگربرخی ذره ای صداقت می داشتند حرفهایشان دست کم شنیدنی بود ولی معاویه به تمام معنی اند. عقده های فروخفته دوران کودکی و خانوادگی اگر سبب حسادت شود بنیان اخلاق انسان را به باد می دهد. می خواهی ریاکاران را بشناسی ببین چه کسانی می خواهند همواره رییس باشند. اگر شد رییس حزب حاکم و اگر نشد رییس اپوزوسیون. اگر هیچ جا نشدرییس یک باند! دین ندارند و ریای دینداری می کنند. شاید هزاران مشکل داشته باشند اما مثلا پایش بیفتد خود را پشت سر مثلا تئوری پرده کشی بین دختران و پسران در کلاسها یا جدا سازی دانشگاه یا بازدیدها یا ... پنهان می کنند. و جالب است هرچه به روی خود هم نیاوری بیشتر خود را زرنگ می پندارند. تهمت می زنند و الفاظ ناشایست به کار می برند (در حقیقت اینان بازیچه دست آنانند!) وقتی هم که گیر افتادند اول عذر خواهی می کنند سپس توبه نامه می نویسند و برخی از آنها برای خلاصی خود به فروش دوستان خود نیز روی می آورند!
برای یک نمره بالاتر به هر دریوزگی متوسل می شوند و دیگران را متهم به دریوزگی می کنند. با اعمال خلاف شرع و عرف مثلا با شروع غیبت (والبته با ضبط روشن مخفی) علیه افراد به اصطلاح مدرک جمع می کنند و بعد پیشنهاد فروش آنها را می دهند... آه که چه انسانهایی هستند که شرافت انسانیت را لگدمال کرده اند. دست کم آزاده هم نیستند. بگذریم گاهی لازم است برخی چیزها را تکرار کنم تا دانشجویان عزیزی که به من اعتماد دارند مراقب دامها باشند.
تو و دانشجویان عزیز من می دانید که من هیچ وقت از کسی نام نمی برم و مصادیق را می گویم. خوشحالم که در عرض این یک و نیم سال اخیر برخی را شناختم و ناراحتم که چرا برخی باید این قدر سقوط کرده باشند؟!


ممنونم سلام مرا به خانواده برسان
۳۱۲

محسن سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ق.ظ

سلام استاد
مشکلی باطرح سوال در اینجا ندام ولی فکر کنم باید حضوری باهاتون صحبت کنم تا مطلب خوب جا بیافته.البته اگر بخواهید میتونیم همین جا ادامه بدیم.

به نام خدا
سلام
آن مقدار که به صورت کلی و بدون نام بردن از شخص خاصی و توهین در این جا قابل بحث باشد به نظر بهتر است.
البته دوست دارم یک چای هم با هم بخوریم. اگر تو وقت داشته باشی.
ممنون

استاد سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ

منبع: سایت خبر

جشن ملی نوروز از نگاه مقام معظم رهبری/ نوروز مورد تایید و تجلیل اسلام است
مجله نوروز > اندیشه - رهبرمعظم انقلاب در تشریح روایات اسلامی درباره نوروز فرموده اند : نوروز، یعنی روزی نو در تاریخ بشر و حالتی نو در زندگی انسانها، یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‌ا‏یی که اتفاق می‏افتد، آن را نو می‏کنید.



**مفهوم حقیقی نوروز در روایات اسلامی
در معنای نوروز و این‏که نوروز چیست، در روایات مختلف، تعبیرات مختلفی هست. مثلاً آن روزی که رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین را به خلافت منصوب کرد، آن روز، نوروز بود. یا در روایت دیگر، آن روزی که دجّال در آخرالزمان، به‏دست حضرت مهدی(ارواحنافداه) به قتل برسد، آن روز، نوروز است.

یا حتی در بعضی از روایات آمده، آن روزی که آدم هبوط کرد، آن روز، نوروز بود.
نوروز، یعنی روزی نو در تاریخ بشر و حالتی نو در زندگی انسانها. علی‏الظاهر در این روایات، امام نمی‏خواهند بفرمایند که آن روزی که این وقایع در آن اتفاق افتاده است، یا خواهد افتاد، با روز اول حمل، مصادف بوده یا خواهد بود. نه، خیلی مستبعد است که مراد این باشد؛ مراد این است که معنای نوروز را بفهمیم.

نوروز، یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‌ا‏یی که اتفاق می‏افتد، آن را نو می‏کنید. روز بیست‏ودوم بهمن که ملت ایران، حادثه‏ عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی (نوروز) است.
آن روزی که امام امت، قاطعا به دهانِ مستکبر قلدر گردن‏کلفت دنیا - یعنی امریکا - مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی (نوروز) بود؛ حادثه‏ی نویی بود که اتفاق می‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را، نو روز کنیم. نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه‏ی انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.
(در دیدار با مسؤولان کشوری و لشکری در نخستین روز از سال نو 1369 و در آستانه‏ ماه مبارک رمضان)

** نوروز ؛ انتخاب شایسته ایرانیان
به نظر من آن‌چه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکی از زیباترین و شایسته‌ترین کارهایی است که می‌شود با یک مراسم تاریخی و سنتی انجام داد. اولِ سال شمسی ما ایرانی‌ها، - یعنی اول بهار - عید نوروز است. اولا ملت ایران افتخار دارد که سال شمسی او هم سال هجری است؛ یعنی هم‌چنان‌که سال قمری ما - که سال 1418 است - از مبدا هجرت خاتم الانبیاء علیه و علی آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسی ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه‌ی ملت‌های مسلمان برای سال شمسی خود، از سال میلادی استفاده می‌کنند؛ ولی ما ایرانی‌ها، هجرت نبی اکرم را، هم مبدأ سال قمری قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسی.

این، مطلب اول که به نظر من نشانگر هنر و عشق و علاقه‌ی ایرانی به تعالیم مقدس اسلام و به آثار مطهر و مقدس نبوی است. در ضمن، اولِ سال را اولِ فصل بهار انتخاب کرده‌ایم، در حالی که مسیحیان، اوّلِ زمستان را اولِ سال قرار می‌دهند! البته فرق آن‌ها با ما این است که ولادت حضرت مسیح، تاریخ مشخصی ندارد و یک مطلب حدسی است؛ در حالی‌که هجرت نبی مکرم اسلام، از نظر تاریخی کاملا دقیق و مشخص است. به‌هرحال ما اولِ بهار را اولِ سال خودمان قرار داده‌ایم که این هم یک ذوق و سلیقه‌ی ایرانی است. اولِ بهار، اولِ رویش طبیعت، اولِ بیداری باغ و راغ و بوستان و اولِ بالندگی همه‌ی موجودات زنده است. این بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است.

** نوروز ایرانی به‌جای نوروز باستانی

در تعالیم اسلام نکته‌ای وجود دارد که خوب است برادران و خواهران به آن توجه کنند. اسلام با سنت‌هایی که از قبل از اسلام باقی مانده است، دو نوع رفتار می‌کند. اولا بعضی سنت‌های غلط را به‌کلّی از بین می‌برد و نابود می‌کند؛ چون سنت‌های درستی نیست. مثل این‌که عرب‌ها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نمی‌داشتند، یا بیشتر ملت‌های غیرمسلمان، جنس زن را تحقیر و اهانت می‌کردند! اسلام این سنت را به‌کلی از بین برد؛ چون به‌کلی غلط بود.

ثانیاً اسلام بعضی از سنت‌ها را از بین نبرده است. کالبد سنت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض کرده است؛ مثل بسیاری از اعمال و مراسم حج. این طوافی را که ملاحظه می‌کنید، قبل از اسلام هم بود؛ منتها محتوای طواف، محتوای شرک بود! اسلام آمد و این عمل را از محتوای شرک آلود، خالی و از محتوای توحید پُر کرد. طواف در آن زمان، مظهر گرایش انسان به آلهه و اربابِ ادّعایی و پنداری بود؛ آن را تغییر داد و مظهر ارادت انسان به مرکز عالم وجود - یعنی حضرت حق متعال و وجود مقدس پروردگار - قرار داد. ظاهر را نگه داشت و باطن را عوض کرد.

اسلام در بسیاری از مواقع، با سنت‌ها این کار را می‌کند. مردم ما عینِ همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتوای آن را عوض کردند. نوروز در ایران، جشنی در خدمت حکومت‌های استبدادیِ قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که به آن 'نوروز باستانی' می‌گویند! 'نوروز'‌اش خوب است، ولی 'باستانی' ‌اش بد است! 'باستانی' یعنی این‌که همه‌ی این جشن‌های دوره‌ی سال - مثل جشن 'نوروز'، یا جشن 'مهرگان'، یا جشن‌های دیگری نظیر 'خردادگان' ، 'مردادگان' و جشن‌های گوناگونی که قبل از اسلام بوده است - در خدمت حکومت‌های استبدادی و سلطنت‌های پوسیده‌ی دوران جاهلیت ایران بود! محتوای نوروز، محتوای مردمی و خدایی نبود؛ توجه و ارادت به حضرت حق در آن نبود؛ جهات عاطفی و انسانی و مردمی در نوروز نبود! ملت ایران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتوای آن را عوض کردند. این محتوای امروز نوروز ایرانی، غیر از محتوای باستانی است.

** نوروز ؛ روز توجه به خدا و رفع کدورت ها
نوروز برای ملت ما، امروز عبارت است از اولا : توجّه مردم به خدا. اولِ تحویلِ سال که می‌شود، مردم دعا می‌خوانند، 'یا محوّل الحول والاحوال' می‌گویند، آغاز سال را با یاد خدا شروع می‌کنند، توجّه خود را به خدا زیاد می‌کنند. این، ارزش است.
ثانیاً نوروز را بهانه‌ای برای دید و بازدید و رفع کدورت‌ها و کینه‌ها و محبّت به یکدیگر قرار می‌دهند. این همان برادری و عطوفت اسلامی و همان صله‌ی رحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمنا نوروز را بهانه‌ای برای زیارت اعتاب مقدسه قرار می‌دهند؛ به مشهد مسافرت می‌کنند - که همیشه یکی از پرجمعیت‌ترین اوقات سال در مشهد مقدس، اوقات عید نوروز بوده است - این بسیار خوب است.

پس می‌بینید که نوروز را نگه داشتند، محتوای آن را که غلط بود، به محتوای صحیح و درست تبدیل کردند. این هنر ملت ایران و ذوق و سلیقه‌ی ایرانی مسلمان است. ما عید نوروز را از دیدگاه کسانی که با اسلام سر و کار دارند، تأیید می‌کنیم. عید نوروز، چیز خوبی است. وسیله‌ای است که با آن دل‌ها شاد می‌شود، انسان‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، صله‌ی رحم و صله‌ی احباب می‌کنند؛ چون دوستان و رفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید با ارحام صله کند، باید با دوستان و رفقا هم صله کند؛ یعنی ارتباط برقرار کند. این، ارتباط عید نوروز است که بسیار خوب است.

یک نکته‌ی اساسی در نوروز هست که در روایات ما به آن توجّه شده است. من مایلم شما عزیزانی که امروز در این صحن و در صحن‌های دیگر و مراکز آستان قدس رضوی هستید - اجتماع عظیم مردم - و این سخن را می‌شنوید، به آن توجه کنید. هر یک از آحاد ملت ایران هم که می‌شنود، به آن توجه کند.

نوروز، یعنی روز نو. در روایات ما - بخصوص همان روایت معروفِ 'معلّی‌بن‌خنیس' - به این نکته توجّه شده است. معلّی‌بن‌خنیس که یکی از رُوات برجسته‌ی اصحاب است و به نظر ما 'ثقه' است، جزو شخصیت‌های برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب می‌شود. او در کنار امام صادق (علیه‌الصّلاة‌والسّلام ) زندگی خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است.

معلّی‌بن‌خنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت می‌رود؛ اتفاقا روز 'نوروز' بوده است - در تعبیرات عربی، 'نوروز' را تعریب می‌کنند و 'نیروز' می‌گویند حضرت به او می‌فرمایند : 'أتدری ما النیروز؟' آیا می‌دانی ** **مفهوم واقعی نوروز
بعضی خیال می‌کنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم اتّفاق افتاد، قضیه‌ی نوح اتّفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام اتّفاق افتاد و چه و چه. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور می‌فهمم که حضرت، 'روز نو' را معنا می‌کنند. منظور این است: امروز را که مردم، 'نوروز' گذاشته‌اند، یعنی روزِ نو! روزِ نو یعنی چه؟ همه‌ی روزهای خدا مثل هم است؛ کدام روز می‌تواند 'نو' باشد؟

**نوروز در درون خود
شرط دارد. روزی که در آن اتفاق بزرگی افتاده باشد، نوروز است. روزی که شما در آن بتوانید اتفاق بزرگی را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال می‌زنند و می‌فرمایند: آن روزی که جناب آدم و حوّا، پا بر روی زمین گذاشتند، نوروز بود؛ برای بنی آدم و نوع بشر، روز نویی بود. روزی که حضرت نوح - بعد از توفان عالم‌گیر - کشتی خود را به ساحل نجات رساند، 'نوروز' است؛ روز نویی است و داستان تازه‌ای در زندگی بشر آغاز شده است. روزی که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویی برای بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزی که قرآن برای بشر نازل می‌شود، مقطعی در تاریخ است که برای انسان‌ها روز نو است - روزی هم که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است.

این‌ها همه، 'نوروز' است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسی، با اوّلِ ماه 'حَمَل' مطابق باشد یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اوّلِ 'حَمَل' - روز اوّلِ فروردین - اتّفاق افتاده است؛ نخیر. بحث این است که هر روزی که این طور خصوصیاتی در آن اتّفاق بیفتد، روز نو و 'نوروز' است؛ چه اول فروردین، چه هر روز دیگری از اوقات سال باشد.

خوب؛ من حالا به شما عرض می‌کنم. روزی که انقلاب پیروز شد 'نوروز' است، روز نویی بود. روزی که امام وارد این کشور شد، برای ما نوروز بود. روز فتوحات عظیم این جوانان مؤمن و این ایثارگران ما در جبهه‌ی نبرد - علیه نظامیانی که از 'ناتو' و 'ورشو' و امریکا و شوروی و خیلی از مراکز دیگرِ قدرت تغذیه می‌شدند - روز پیروزی جوانان ما - با ایمانشان - بر آن‌ها 'نوروز' است؛ روز نو است.
حال اگر شما می‌خواهید روز اوّلِ فروردین را هم برای خودتان روز'نو' و نوروز قرار دهید، شرط دارد. شرطش این است که کاری کنید و حرکتی انجام دهید؛ حادثه‌ای بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما! 'یا مقلّب القلوب و الابصار. یا مدبّر اللیل و النّهار. یا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال'.اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانی خود را درخشان‌تر کنید، حقیقتاً برای شما 'نوروز' است! اگر توانستید پیام انقلاب، پیام پیامبران، پیام امام بزرگوار و پیام خون‌های مطهّرِ بهترین جوانان این ملت را - که در این راه ریخته شده است - به دل خودتان منتقل کنید، برای شما 'نوروز' است.

** اول فروردین را برای خود نوروز کنید

عزیزان من! سعی کنید روز اول فروردین را برای خودتان 'نوروز' کنید. بعضی کسان روز اولِ فروردینشان 'نوروز' نیست. ممکن است اول فروردین برای آن‌ها از هر روز نحسی هم نحس‌تر باشد! اول فروردین - 'نوروز' - برای آن‌هایی که در درون خود، به فساد و انحطاط گرایش پیدا می‌کنند، آن هایی که خود را از خدا دور می‌کنند، آن‌هایی که خود را از هدف‌های بلند این ملت و این انقلاب جدا می‌کنند، نوروز نیست، روز عید نیست، روز جشن و روز شادی نیست؛ شوم است! این، آن حقیقت مسأله در باب نوروز است.
پس 'نوروز' به طور خلاصه خوب است. اوّلِ سال هجری شمسی است، روز نو، اولِ بهار، اولِ رویش و جوشش طبیعت و اولِ شروع زیبایی‌ها در عالم طبیعت است. این را برای خودتان هم اولِ بالندگی و جوشش و اولِ بروز زیبایی‌ها قرار دهید و برای خودتان 'روز نو' کنید.
(بیانات در صحن مطهّر حضرت ثامن الحُجج، امام رضا (ع) 1 /1 / 1377)

**عیدی با برکت
عید نوروز هم جزو اعیاد بابرکت برای ما ایرانی‏هاست.(در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی‏ (1/ 1/1386)

**نوروز نماد طراوت و مهربانی
عید نوروز یک عید شرقی و حامل ارزشهای برجسته و ممتازی است. در واقع عید نوروز یک نماد است؛ نماد نوآوری و طراوت و جوانی و نشاط ، همچنین نماد مهربانی و محبت به یکدیگر، سرکشیِ برادران از یکدیگر، محبت خانواده‌های خویشاوند به یکدیگر، محکم کردن روابط دوستی و مهربانی میان دوستان، آشنایان و زدودن کینه‌ها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و همه‌ی این معانی در واقع در بهار وجود دارد و این یک امتیاز است برای ملتهای ما که نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاریخ قرار دادند؛ به خاطر اینکه حامل این معانی برجسته است.

** عید نوروز مورد تایید و تجلیل اسلام است

این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست؛ لکن از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تأیید قرار گرفته. ما روایات متعددی داریم که در آنها از نوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده. این موجب شده است که نوروز وسیله‌ای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع فرصتی است برای اینکه انسان دل خود را با یاد خدا هم طراوت ببخشد.

** نوروز ؛ دارای برجستگی های ملی ، دینی و بین المللی است

در کشور ما رسم بر این است؛ سالهای متمادی است که روز نوروز و ساعت تحویل، مردم در عبادتگاه‌ها و زیارتگاه‌ها و مراکز معنوی جمع میشوند و از خدای متعال طلب خیر میکنند، طلب برکت می کنند؛ سال خوبی را برای خودشان و برای دیگران از خداوند متعال طلب میکنند و میخواهند. بنابراین نوروز مناسبت خیلی باارزش و برجسته‌ای است؛ هم از لحاظ معنوی، هم از لحاظ ملی، هم از لحاظ بین‌المللی میان ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند.

** ثبت جهانی جشن نوروز ؛ هدیه ملت ما به ملت های غربی

امسال هم، اینکه نوروز به عنوان یک جشن بین‌المللی ثبت شد، این حسن بزرگ را داشت و دارد که این نوعی هدیه‌ی ملتهای ما به ملتهای جهان و به ملتهای غربی و انتقال این فرهنگ به آنهاست. اگرچه متأسفانه عادت بر این شده که همیشه جریان فرهنگی از آن طرف باشد. آنها عادت کردند فرهنگ خودشان را به کشورهای ما و کشورهای شرق صادر کنند؛ لکن مشرق سرشار و لبالب از ارزشهای والای فرهنگی است؛ چه بهتر که بشود اینها را صادر کرد؛ بشود به دنیا اینها را هدیه داد. ملتهای شرقی خیلی ارزشهای برجسته و ممتازی را در طول تاریخ در خودشان داشته‌اند و این فرصت باید به وجود بیاید که اینها را هدیه کنند به ملتهای عالم؛ و این یکی از آن مناسبتهاست.

** نوروز؛ عامل همگرایی و هم افزایی ملت های منطقه

امروز متأسفانه بعضی از قدرتهای بزرگ درصدد بحران‌آفرینی میان ملتها هستند؛ میان ملتها بحران‌آفرینی میکنند؛ ملتهای برادر را در مقابل هم قرار میدهند. اینجور وانمود میکنند که منافع این ملتها در تقابل با یکدیگر هست. واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت این است که منافع ملتهای ما نه فقط در تقابل با یکدیگر نیست، بلکه کمک‌ کننده و هم‌افزائی‌بخش یکدیگر است. ما میتوانیم در کنار هم باشیم، به هم کمک کنیم و یک مجموعه‌ی باارزشِ والای جهانی و فرهنگی و دارای قدرت بین‌المللی تشکیل بدهیم. این اجتماعِ امروز شما و ادامه‌ی این در سالهای آینده، ان‌شاءاللَّه به این هم کمک خواهد کرد.

ما از تقویت ارتباطات بین کشورهای این منطقه، کشورهای همسایه که فرهنگ مشترکی دارند، استقبال میکنیم و به آن با همه‌ی توانمان کمک میکنیم. هر کدام از این کشورهای همسایه‌ی ما در شرق ما، در غرب ما، در شمال و جنوب ما تقویت بشوند، ما احساس میکنیم که این به سود ماست. هر کدام بتوانند در این ماجراهای بزرگ جهانی، در این تضادهائی که هست، از خود هویت برجسته‌ای نشان بدهند، ما سرافراز میشویم؛ ما خوشحال میشویم. ما کمک می کنیم، ان‌شاءاللَّه خدای متعال هم کمک کند به همه‌ی ما.

(بیانات رهبر انقلاب در دیداربا روسای جمهور شرکت کننده در جشن جهانی نوروز 7 /1/1389)

/62

استاد سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ب.ظ

اندیشه - مدرس حوزه علمیه قم با اشاره به فرصت نوروز برای مبلغان تأکید کرد: مبلغان چون همواره به مصایب و مظلومیت‌های اهل‌بیت(ع) پرداخته‌اند بعد شادی کمرنگ شده ولی این ایام فرصت مناسبی برای پرداختن به شادی حلال است.



به گزارش خبرآنلاین حجت‌الاسلام و المسلمین ناصر رفیعی، عضو هیئت علمی جامعة‌المصطفی(ص) در حاشیه سومین همایش معصومه‌شناسی در گفت‌و‌گو با خبرنگاران با بیان این مطلب تصریح کرد: خوب است در ایام نوروز، مبلغان به تبیین شادی‌های دین بپردازند.

وی عنوان کرد: مبلغان چون همواره به مصایب و مظلومیت‌های اهل‌بیت(ع) پرداخته‌اند بعد شادی کمرنگ شده ولی این ایام فرصت مناسبی برای پرداختن به شادی حلال است. نباید همیشه بعد مصیبت برجسته بشود البته نه اینکه به آن بخش لطمه بخورد.

وی اظهار کرد: در فرصت نوروز باید ارزش‌های دینی مانند صله رحم در کنار تفریح و مسافرت برای مردم تبیین شود البته مردم به این امور اهتمام دارند. تبیین آداب میهمانی از دیگر مسائلی است که روحانیان در این ایام می‌توانند به آن بپردازند زیرا یکی از آداب میهمانی این است که میزبان خود را به تکلف نیندازد که الان متأسفانه بیشتر میهمانی‌های ما از روی تکلف است.

وی با تأکید بر لزوم تبیین آداب رفت و آمد و مسافرت و ... برای مردم، اظهار کرد: در روایت است که بذل و بخشش و کمک به دیگران، شوخی کردن که گناهی به همراه نداشته باشد و بعد از مسافرت پشت سر هم بدگویی نکردن از جمله آداب مسافرت است که باید برای مردم بیان شود.

وی با اشاره به برخی دیدگاه‌ها مبنی بر حذف آداب خوب ملی، افزود: حضرت علی(ع) به مالک اشتر فرمودند که وقتی به مصر می‌روی سنت‌های خوب مردم را از بین مبر ولو اینکه در شرع وارد نشده باشند و امام‌کاظم(ع) وقتی از سوی هارون الرشید برای جشن نوروز دعوت شد آن را پذیرفت و رد نکرد.

/62

استاد سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ

از سایت خبر:

گفت وگوی خبرآنلاین با دکترغلامحسین دینانی/ من ناسیونالیست نیستم اما با اسلام عربی هم مخالفم
مجله نوروز > اندیشه - حرف های متفاوت دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی را در مجله نوروزی خبرآنلاین بخوانید.

محمدرضا اسدزاده - در دیدار نوروزی با استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، بحث های گوناگونی داشتیم. بیش از 3 ساعت گفت وگوی مشروح ما با استاد دینانی از برخورد بافرهنگ باستانی ایرانی گرفته تا حکومت توحیدی نخبگان، بحث های چالش برانگیزی را در بر داشت که ما بخش هایی از این گفتار استاد را با مشورت ایشان و به جهات مختلف تعدیل کرده ایم. این تنها بخشی از گفت وگوی ما با فیلسوفی است که بزرگترین افتخارش سال ها شاگردی نزدیک در درس علامه طباطبایی بوده است. او امروز سخت به نگاه های ضد ایرانی برخی به نام دین معترض است.

دکتر دینانی اگر چه در رسانه های رسمی بسیار حاضر می شود اما از راحت انتقاد کردن هراسی ندارد. مخاطب انتقادهای صریح او دینداران و مسلمانانی هستند که به قول او ،به اسلام عربی تحت سیطره فرهنگ عرب ایمان دارند نه به اسلام آسمانی محمدی و علوی. او در جای جای این گفت وگو تاکید دارد که دوگونه اسلام از آغاز رسالت پیامبر تا امروز که به نام اسلام طالبانی رائج است، وجود داشته و دارد. مدافعان و بزرگ شده های فرهنگ عربی با هرچه به نام فرهنگ ایرانی است سازگاری ندارند و با هرچه به نام ملیت است، مخالفت می کنند. ریشه ها و علل این مساله را با او بررسی کرده ایم.

بخشی از گفت وگوی ما را با این استاد برجسته فلسفه در مجله نوروزی خبرآنلاین می خوانید:

*****************

موضوع بحث ما نوروز و فرهنگ ایرانی است...

این روز ها حرف زدن از ملی گرایی و مسائل ملی و نوروز ایرانی خطرناک شده. حالا چه شده که شما سراغ این بحث رفتید. من نظراتی در این رابطه دارم که برخی را تاکنون نگفته ام. خب می دانید که برخی آقایان اساسا با نوروز و فرهنگ ایرانی مخالف اند.

بحث ما هم درباره نوروز و آیین های نوروزی است که از سوی برخی به نام اسلام با آن مخالفت های می شود؟ از طرفی درباره نوروز احادیثی داریم که نوروز را تایید می کنند. این تعارض ها از کجا ناشی می شود و چگونه قابل حل است؟

اینها از دو رویکرد به اسلام و تفکرات اسلامی ناشی می شود. بعضی ها فکر می کنند هر چه ملی است اینها را ایرانی ها ساخته اند. این مسئله است. ما قبل از اسلام خیلی چیزها داشتیم. برخی می خواهند بگویند نیست. واقعیت است که در این مملکت بعضی از نوروز خیلی خوششان نمی آید. حرف و کلامشان نفوذ هم دارد. پس می گویند قبل از اسلام هر چه بوده کفر بوده و چرا می خواهید کفر را زنده کنید؟ بعضی ها فقط خوانده اند " ضرب زید عمرا" یعنی فقط عربی خوانده اند و محب عرب می شوند. اینها اساسا با ادبیات و فرهنگ پارسی آشنا نیستند. با فرهنگ ایرانی آشنا نیستند.

می دانید تحت فرهنگ عربی درمی آیند. ذهنیتشان می شود عربی . نه اسلامی . این عربی شدن با اسلامی شدن دو چیز است. بعضی ها زندگی شان، فکرشان، فرهنگشان و همه خمیرمایه شان عربی شده. نه اسلام محمدی. اسلام محمدی با اسلام عربی فرق دارد. حضرت محمد هم معجزه اش این است که از بین همین عرب های سوسمار خور، اسلام انسان ساز آسمانی را جا انداخت و گرنه معجزه نداشته است. ما به آسمانی بودن حضرت باور داریم.

وهابیت و اسلام القاعده مال همین عرب هاست. این فرهنگ عربی است. نه اسلام آسمانی. در طول این 14 قرن یک متفکر و فیلسوف عرب برای من پیدا کنید. اینها خلفای شان هم عربی بوده اند. فرق خلفا با علی این بود که اسلام علی، اسلام محمدی و اسلام آسمانی بود. نه عربی. من صریح می گویم که به حضرت علی ارادت دارم. نه به این عرب ها. چرا. چون علی یک انسان آسمانی است.

من ناسیونالیست نیستم اما به اسلام عربی هم مخالفم. می گویند چرا این طور می گویی؟ من نمی گویم. تاریخ و اندیشه انسان این را می گوید. بله که به علی ارادت دارم. این علی و فرهنگ اهل بیت است که با فرهنگ ایرانی و با همه فرهنگ های جهان تعامل و تفاهم دارد. والا مطمئن باشید اسلام عربی با هیچ فرهنگی کنار نمی آید. اسلام طالبانی با هیچ فرهنگی کنار نمی آید. امروز خطری که ما را تهدید می کند همین است.

اسلام علی را با اسلام عربی اشتباه بگیریم. اسلام عربی نه با نوروز بلکه با هیچ بخشی از فرهنگ ایرانی ما سازگار نیست. اینجاست که من به اینها که با نوروز و فرهنگ ایرانی مخالفت می کنند می گویم ببینید آدم از اول هر چه یاد می گیرد، به آن عشق می ورزد. برخی از این علمای ما که با نوروز مخالفت می کنند به این دلیل است که اینها فرهنگشان عربی شده. از اول عربی می خوانند و عربی فکر می کنند. فکر نمی کنند که قرآن آسمانی است حالا به زبان عربی هست، خب باشد. آسمانی بودن با عربی بودن دو تاست.

توجه فیلسوفان مسلمان ما به بن مایه های فرهنگ ایرانی چگونه بوده است؟

فیلسوفان ما همه به فرهنگ ایرانی توجه داشته اند. حالا ملاصدرا کمتر توجه داشته. خیام و دیگران، بیشتر. مثلا ببینید خیام منجم ایرانی بوده و تقویم جلالی را او تنظیم کرده است. خیام هیئت دان و ریاضی دان بی نظیری بوده که الان اسمش در ناسا هست.
اما در راس همه آنها ابن سینا قرار دارد که رساله نور را نوشته.

برای اینکه نور اصلا اولین بار در ایران مطرح شده است. قرآن هم خدا را نور معرفی کرده است. کلمه واجب والوجود و این دست کلمات یونانی است. اولین بار حضرت زرتشت، نور را مطرح کرده در عالم و اینها فکر می کنند که او مشرک بوده است. خیلی ها زرتشت را مشرک میدانند در حالی در حالی که اصلا مشرک نبوده و اولین موحد ایرانی پیش از همه اینهاست. خود ابن سینا هم از همه آیات قرآن آیه نور را تفسیر کرده است.

غزالی هم کتابی دارد به نام مشکاه الانوار. غزالی با اینکه متکلم و اشعری است و در بغداد تحصیل کرده اما این کتاب را درباره ایران نوشته که خیلی کتاب مهمی است. سهروردی که اصلا خودش را محیی و احیا کننده حکمت خسروانی می داند و بعد هم خود را تابع ابن سینا می داند. از طرفی ابن سینا مشایی نبوده و هزار سال است که به غلط این حرف را گفته اند.

ابن سینا در جایی گفته که : "این فلسفه ای که نوشتم و در شفا موجود است فلسفه عامه است. فلسفه ای که رسمی بوده و از یونان آمده و ما هم نوشتیم، برای اینکه نخواستیم مخالفت کنیم. اما ما به فلسفه دیگری دست یافتیم که عامه نمی دانند." این فلسفه 40 مجلد بوده که این اثر موجود نیست چرا که در حمله سلطان محمود از بین رفته است. مسعود غزنوی که آدم متعصبی بوده ، خانه ابن سینا را در این حمله آتش زده و این چهل مجلد سوخته. اگر این مجلد به ما می رسید ما الان فرهنگ دیگری داشتیم. این مجموعه درباره ایران بوده، همین آثاری هم که از او به رسیده رگه های ایرانی دارد مثل سلامان و الابصال، حی ابن یقظان و خود اشارات، مقامات العارفین که اشاراتی به حکمت ایران باستان دارد. سهروردی هم می گوید من پیرو ابن سینا هستم از جایی شروع کردم که او آنجا ختم کرد.

آن طور که تاریخ نشان می دهد در آن زمان در کل جهان، فقط حکمت ایران و یونان مطرح بوده است.

دقیقا درست است. در همین یونان کوچک و آتن پایتخت یونان بوده که البته هنوز هم هست چقدر حکمت وجود داشته. در کل اروپا، انگلیس و فرانسه ای نبوده. آن زمان اینها همه وحشی بودند. تنها جایی که در مغرب زمین حکمت داشته، آتن بوده است. آتن ارسطو و سقراط و افلاطون و هراکلیتوس داشته. ایران هم آن موقع هم حکمایی داشته. خود زرتشت یک حکیم بزرگ بوده است.

اینکه گفته می شود زرتشت پیامبر نبوده و کافر بوده صحیح است؟

خیر. اصلا. دقت کنید که در ایران حکیم و پیغمبر یک معنا داشته اند. پیغمبر به معنی پیام آور آسمانی است. چرا که حکمتش حکمت الهی بوده، حکیم همان است که یهودی ها به آن خاخام می گویند. در حکمت هم تبادلی بین ایران و یونان بوده است. در چین و هند هم خبرهای کمی بوده اما نه به اندازه ایران و یونان، این دو کشور از نظر فرهنگی در کل جهان مطرح بودند و در همین حال جنگ هم داشتند. ایران و یونان 3 جنگ داشته اند که چند بار ایران یونان را شکست داد و بعد اسکندر آمد، ایران را شکست داد. که ما اسکندر را بزرگ کردیم و لقب ذوالقرنین به او دادیم در حالیکه او مردک ضحاکی بود که هر چه بلا بود به سر ایران او آورد.

خشایارشاه در این جنگ ها تا آکروپلیس رفت. من وقتی در بلغارستان بودم، همانطور که می دانید مرز یونان است. دیدم بلغاری ها خیلی ایران را دوست دارند و برخی خود را ایرانی می دانستند، من پرسیدم چطور؟ گفتند وقتی خشایار شاه لشگر کشید به یونان در راه بازگشت عده ای از لشگریانش اینجا ماندند و بنابراین ما از نسل همان ایرانی ها هستیم.

بنابراین حکمای ما بسیار بودند اما گمنام هم بودند و بسیاری از آثار آنها هم از بین رفته در واقع بعد از اسلام این اموی ها لودند که سوزاندند که امروز در واقع همین القاعده هستند. این القاعده که الان به وجود نیامده. این طالبانی ها همیشه بوده اند. هر چه آثار ایرانی بود، چندین بار سوزاندند به خصوص آثار دینی و مذهبی ما را. این ها ریشه هایشان همه همان فرهنگ عربی اموی است که اول اشاره کردم. بنابراین آثار ایران نمانده اما بسیاری از آثار یونان مانده. این یک مسئله است.

مسئله دوم این است که مورخ بزرگی مثل هرودوت یونانی بوده است. درباره این سه جنگ هم نوشته اما طبعا چون یونانی است به نفع یونان نمی نویسد. اگر چه به ضرر ایران نوشته اما حداقل اسم ایران هست . عنادهایی بوده و دشمنی های که موجب شده تاریخ را مغرضانه بنویسد اما باز هم ما از هرودوت می فهمیم که ایران چه نقشی داشته. می پرسند از کجا می گویید آثار ایرانی ما را سوزانده اند و انکار می کنند. من می خواهم قیاسی برای شما بگیرم. ببینید نزدیک سه سال طالبان بر افغانستان حکومت کرده است. طالبانی که تربیت شده اموی ها هستند. در همین مدت 3 مجسمه بزرگ بودا را که میلیاردها تومان قیمت داشته منفجر کرده اند. یک استاد دانشگاه کابل به من گفت که هر چه کتاب فارسی بود آتش زدند. شما حساب کنید که 1400 سال ما این مسئله را داشته ایم.

آمدند آثار ما را از بین بردند،آنوقت تا حرف می زنیم می گویند شما ناسیونالیست هستید. ما ناسیونالیست نیستیم. دفاع از قوم و قبیله که نمی کنیم . من از فرهنگ دفاع می کنم. دفاع از فرهنگ که عیب ندارد. ما دارای فرهنگ غنی بودیم و به همین دلیل ایرانی ها اسلام را بهتر از عرب ها فهمیدند. هنوز هم بهتر می فهمند. گسترش اسلام با قلم ایرانی ها بوده است. جنگ تنها، پیش می رود اما فایده ای ندارد . ایرانی ها قلم زدند. ابن سینا و غزالی و این همه متکلم و فیلسوف از اسلام نوشتند. همین صحاح سته که برای اهل سنت و حدیث است هر 6 تای آنها ایرانی بودند. اینها مسائلی است که بعضی ها می خواهند نادیده بگیرند.

اسلام هم که آمده خدا را نور دانسته، الله نور السماوات و العرض. اسلام که ما قبل خودش را انکار نکرده، اما هنوز هم عرب ها با ما دشمن هستند. چرا چون این عرب ها قبلا زیر سیطره ایرانی ها بودند به خصوص در زمان شاپور که آنها را دست بسته به غاری در کازرون آورد و به همین دلیل این دشمنی دیرینه وجود دارد. اسلام هم که فاتح شد چون اینها اسلام را عربی می دانند، توانستند بر ایرانی ها مسلط شوند. ما اسلام را آسمانی می دانیم و آنها عربی و فرق است بین این نگاه ما و آنها. ما توانستیم که معارف اسلام را بفهمیم و گرنه عرب ها چه می کردند؟ خلاصه فقط با زور شمشیر که نمی شد. امروز هم نمی شود با فشار و تحکم و تحمیل و آدم کشی در دنیای امروز پیش رفت؟

حالا اگر اجازه بدهید این بحث چون خیلی مفصل است و من دیگر فرصت ندارم و باید بروم، بحث را جمع کنیم.

بله پس یکی دو سوال شخصی و نوروزی. بفرمایید در سال 90 چه کتابی از شما منتشر می شود؟

این حرفی است که من معمولا نمی گویم، اما چون شما پاسخ نوروزی خواستید می گویم. کتابی است که الان در دست تالیف دارم و تقریبا هم رو به اتمام است، به نام جلال الدین دوانی، فیلسوفی است که کمتر شناخته شده. من معمولا درباره کسانی می نویسم که شناخته شده نیستند و کسی سراغ آنها نمی رود. دوانی که مال همین کازرون هم بوده است و اگر تمام شود در سال 90 چاپ می شود. اما کتاب دیگری هم هست که شاید زودتر چاپ شود. آقای کریم فیضی همانطور که درباره مولانا با من گفت و گو کرده بود به نام شعاع شمس کتاب دیگری آماده کرده که درباره حافظ است، حافظ معنوی و احتمالا برای سال 90 بیرون می آید.

در همایش سهروردی سوریه در بهار 90 هم شرکت خواهید کرد؟

اگر توفیقی بود و خدا توفیق داد ان شا الله می رویم.

مستند زندگی شما که تهیه شده امسال پخش می شود؟

من خودم خبر ندارم.

ارزیابی شما از وضعیت فکری و اندیشه در دهه هشتاد چگونه است؟

پاسخ این سوال قدری مشکل است. من الان آشفتگی فکری می بینم. نه تنها در جامعه خودمان بلکه در جهان. هم این سیر جهانی در ما اثر داشته و هم خود ما مشکلاتی داریم. جهان پیش رفته و نمی شود انکارش کرد بیشتر ذوق تصویری ایجاد شده و تخیل. تصویر خیلی مهم است و خیلی کارها از آن برمی آید ولی به همان اندازه عمق آدم را کم می کند. انسان های عمیق دیگر شاید کم داشته باشیم. اطلاعات به اندازه یک دریا و عمق به اندازه یک سانتی متر است. انسان این گونه دارد تربیت می شود و قدری مشکل آفرین است چرا که تعقل به سمت حسی شدن و خیالی شدن پیش رفته که این جهانی است اما در ما هم هست.

/62

محسن جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ق.ظ

سلام استاد
نمیدونم میتونم اینجا منظورم رو خوب برسونم یانه.ولی سوال کلی میپرسم.

ملاک تعیین حق چیه.بنظرتون چطور میشه فهمید حرف یا عمل شخصی بر حقه .آیا ملاک ما هستیم که مثلا از هر چی که مورد علاقه خودمون باشه رو حق بدونیم(که البته قبول ندارم این باشه)؟

به نام خدا
سلام محسن عزیز
یک حق و باطل کلی داریم که حق با علی ع و سایر معصومین است و باطل دشمنانشان که آن ان شاالله در نبرد نهایی حق و باطل آشکار و غالب خواهد شد
و یک حق نسبی که همین حقی است که در زندگی های روزانه از آن صحبت می کنیم.
مثلا در یک دعوا بین من و تو نمی شود هر دو حق باشیم یا هر دو ناحقیم یا یکی حق و یکی نا حق. و طبیعی است مثلا اگر در این دعوا تو حق باشی الزاما در همه دعواهای آتی من و تو تو حق نخواهی بود (ممکن هم هست باشی)
فرض را بر این می گیرم که به هر دلیلی که قبلا گفته ایم مثل خواستگاری-استخدام-رای دادن یا... الزام به کنکاش و شناختن فرد داری در این صورت به نظرم نکات زیر می توانند کمکت کنند:
...
ان شاالله بعدا! (دعا کن بد قول نشوم)

استاد جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ

مجله نوروز > اندیشه - یک گفت و گوی نوروزی و متفاوت با دکتر غلامرضا اعوانی در مجله نوروزی خبرآنلاین

محمدرضا اسدزاده - در فضایی بهاری در آلاچیق حیاط قدیمی ساختمان خیابان آراکیان نشستیم و با استاد گپ زدیم. همان جایی که روزی علامه طباطبایی می آمد و می نشست و با مخالفان و پرسش گران بحث های سخت فلسفی می کرد. همان فضایی که روزگای هانری کوربن، فیلسوف فرانسوی با استادان فلسفه ایرانی می نشست و چای می خورد و بحث می کرد. مشاهیر بسیار دیگری هستند که در این فضا بوده اند و زیسته اند و نفسشان معرفت بخش بوده است.

راستش از اول قرار گذاشتیم گفت و گوی مان نوروزی باشد و درباره نوروز و روزگار گذشته و زندگی اکنون. نه بحث های فلسفی. این بود که دکتر اعوانی پذیرفت تا کمی به دور از مباحثات فلسفی بیاید و از روزگار گذشته و حال بگوید. همگان این استاد فلسفه و حکمت اسلامی و رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را چهره ای رسمی می شناسند. چنانکه او از جمله نخبگان مورد تایید حاکمیت فکری و سیاسی ایران است که به عکس دیگر استادان اهل فلسفه ، میانه خوبی با صدا و سیما و رسانه های رسمی دارد. از او درباره پاسداشت نوروز در ایران و اسلام پرسیدیم. از فرهنگ نوروز در خانواده اعوانی ها. از مهمانی و عیدی دادن و ورودش به بحث های سیاسی رائج در مهمانی ها پرسیدیم و...

گفت وگوی ما را با دکترغلامرضا اعوانی در مجله نوروزی خبرآنلاین می خوانید.

آقای دکتر نوروز از نگاه یک فیلسوف چگونه تعریف می شود؟
بازگشت به فطرت جهان. طبیعت روایت جان انسان است.

خیلی ها با این نوروز به عنوان انتخاب زمانی از سوی نیاکان ما و تجلیل از آن مشکل دارند؟ نگاه شما به عنوان کسی که در دایره استادان فلسفه اسلامی مطرح هستید، به این مقوله چیست؟
نوروز یک واقعه بسیار مهم در طبیعت است. برای ما که در کره زمین هستیم و تقدیر ما این بوده که در این برهه از زمان به تعبیر حافظ در این چهار راه هستی به هم رسیدیم که کره زمین باشد، واقعا انتخاب نوروز به عنوان جشن، از نشانه های نبوغ بزرگان ایرانیان است. این در جاهای دیگر جهان دیده نمی شود. فقط در ایران و در حوزه های فرهنگی که تحت تاثیر ایران بوده اند پیداست. نوروز مصادف است با اعتدال ربیعی یا بهاری که سعدی می گوید " بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار/ خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار". واقعا روز و شب یکسان می شود در یک ثانیه معینی که از قدیم سعی کردند که این را با علم نجوم کشف کنند.

این را دو تا قرار دادند. یکی اعتدال ربیعی بوده که الان است و یکی هم اعتدال خریفی یا پائیزی بوده است. در ایران پیش از اسلام این هر دو را جشن می گرفتند . هم اعتدال ربیعی را جشن می گرفتند و هم اعتدال خریفی یا پاییزی را. طبیعت نشاط می آورد. دو سه روز نزدیک بهار شکوفه ها باز می شود و بوی هوا تغییر می کند. این رمز حیات است. که تمام درختان مرده اند و یک دفعه زنده می شوند یا خوابند و بیدار می شوند. در مردم هم همین نشاط دیده می شود. به دیدار همدیگر می روند. صله رحم انجام می دهند. یکی از اعیادی است که واقعا باید آن را حفظ کرد. نظیر آن در جای دیگر دیده نمی شود. مثلا جشن کریسمس درست در وسط زمستان است. حتی اعتدال ربیعی نیست و درست برعکس آن است. مثل شب چله که روز کوتاه ترین و شب درازترین است که اعتدال به آن معنا نیست.

شما خودتان با تجلیل فرهنگ نوروز ایرانی و پاسداشت آیین های فرهنگی موافقید؟
عرض کردم انتخاب نوروز به عنوان جشن، از نشانه های نبوغ بزرگان ایرانیان است.

پس چرا این سنت ها و جشن ها با ورود اسلام به ایران کمرنگ شده یا از بین رفته است؟
تا آنجا که من دیدم حتی اوایل ورود اسلام به ایران هم این جشن ها بوده ولی دیگر جشن ها کم کم حذف شده و نوروز مانده است. این یکی از بزرگترین سنت های ایرانیان است که از دیرباز بوده و ما در تاریخ داریم. اینها نبوغ ایرانیان را می رساند.

اگر نوروز در فطرت زمین و زمان است پس این تعارضات تعریف نوروز که برخی در مفاهیم دینی و بعضی روایات اسلامی مطرح می کنند از کجا ناشی می شود؟
به نظر من این مفاهیم نه تنها تعارض ندارد بلکه بسیار خوب تعریف شده است. چون اسلام دین فطرت است. دین طبیعت است. در واقع مفاهیم اسلام با نظام هستی و نظام وجود انطباق دارد. خود مسئله توحید یک مسئله وجودی است. فقط اختصاص به پیامبر ما ندارد. بنابراین نوروز هم با نظریه اسلامی سازگار است چرا که روی فطرت بنا شده است و طبیعت هم که روی فطرت بنا شده پس مغایرتی ندارد. اگر اعیاد دیگر را با این بسنجیم، این بهترین چیزی است که قابل تصور است که از لحاظ فلسفی عرض می کنم. آفرین بر پدران ما که این روز را انتخاب کردند.

همه تصور می کنند که زندگی یک فیلسوف در مناسبت های فرهنگی خیلی خشک و رسمی باید باشد. آن طور که از زندگی شخصی تان اطلاع داریم شما خیلی خوب فرهنگ ایرانی را در خانه پاس می دارید. چرا؟
نوروزها همه برای من دل انگیز و خاطره انگیز بوده است. این ها از کودکی در ما ریشه دار است.



تا کنون شده ایام نوروز را با چهره های فلسفی بگذرانید؟
بله . بسیار. یک بار مرحوم ایزوتسو را با خانمشان به سمنان بردم و یک هفته آنجا مهمان ما بودند. آقای پروفسور چیتیک و خانمشان هم بودند. ایشان را به غاری که در سمنان هست بردم که جای خیلی خوش آب و هوایی بود و خیلی خوش گذشت و خاطره خوبی بود.

معمولا نوروز که خانواده و فامیل برای دیدن شما می آیند و با یک فیلسوف دیدار می کنند، در دیدارهای خانوادگی بحث فلسفی هم می شود ؟
بله گاهی می شود. مثلا ما دیشب یک جایی دعوت بودیم که آنجا یک بحث فلسفی در گرفت که همه شرکت کردند یا گوش دادند.

بحث های سیاسی چطور؟ شما وارد بحث های سیاسی هم می شود؟

اگر فایده ای داشته باشد و جدل نباشد، بله. یعنی طوری نباشد که حاصل آن جدل و درگیری باشد. ولی معمولا بحث های علمی برایم بهتر است.

و اگر بحث سیاسی بالا بگیرد چه می کنید؟
سعی می کنم بحث را جمع کنم و به توافق جمعی در کلیات برسیم.

پس شما هم درگیر این بحث های سیاسی در خانواده هستید؟ تاکنون شده متهم تان کنند؟
بحث ها عموما مسموم است. بحث نیست . جدل می کنند. چه کنیم؟ سعی می کنیم تفاهم و وفاق ایجاد کنیم.

خودتان در بحث های سیاسی گرایش تان به کدام سمت و سو رقم می خورد؟
اصولا خیلی وارد نمی شوم تا سوء تفاهم نشود. مگر جدل نباشد که آن هم جای خودش را دارد. بستگی به بحث دارد. از این بحث بگذریم.

خب بفرمایید نوروز امسال چه کار می کنید؟
ما وقتی که پدرمان زنده بود به پاس حرمت ایشان به سمنان می رفتیم. آنجا مکانی داشت که می رفتند، می آمدند. من و خواهرانم می رفتیم آنجا و یک روز دید و بازدید می کردیم و روز دوم را به تهران می آمدیم. ولی بعد از درگذشت پدر و مادرم ما روز سوم و چهارم برای دیدن اقوام به سمنان می رویم. من یک کتابخانه دارم که هرگاه وقت کنم به آنجا می روم.

یعنی نوروز تهران را ترجیح می دهید؟
بله. تنها زمانی است که تهران کمی آرام است. ما در ایام تعطیلات برنامه ای تنظیم می کنیم که در 3 الی 4 روز تمام خانواده را ببینیم. بعد شهرستان می رویم و آنجا دید و بازدید می کنیم. گاهی هم شمال می رویم.

دوست دارید کلا از تهران مهاجرت کنید؟
نه.چون در تهران زندگی کردم اینجا را دوست دارم و فقط برای سفر دوست دارم به جاهای دیگر بروم.

دود و ترافیکش اذیتتان نمی کند؟
چرا. وسط شهر گاهی تنگی نفس و چیزهای دیگر هست. ولی تحمل می کنیم. بنده در ایام سال چندین بار به خارج از کشور و شهرهای ایران سفر می روم. ایران جاهای دیدنی زیادی دارد که به انسان آرامش می دهد.

در ایام نوروز شعر هم می خوانید؟
بله. بنده شعر می خوانم. من دیوان های شعر زیادی به زبان انگلیسی و فارسی دارم. همین دیشب، 101 رباعی عمر خیام که به فرانسه ترجمه شده بود را مرور می کردم.

خودتان هم شعر می گویید؟
من وقتی دبیرستان بودم شعر می گفتم ولی دیگر کم کم به فلسفه پرداختم و فقط شعر می خوانم.

چند تا فرزند دارید؟
دو تا. یک دختر و یک پسر.

کسی از آنها راه پدرشان را ادامه داده است؟
بله . پسرم دانشجوی فلسفه است و اصلا حاضر نیست که فلسفه را ول کند. فوق العاده به فلسفه علاقه مند است. مخصوصا به حکمت.

معمولا از شما می خواهند که در ایام نوروز به حافظ تفال بزنید؟
نه. ولی شب یلدا که همه خانواده جمع می شویم تفال می زنیم. امسال یک تفال زدم. یک کسی بود که اسمش یوسف بود و رفته بود خارج تحصیل کند. مادرش خیلی گریه می کرد. تفال زدم این بیت آمد "یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور" . همه شگفت زده شدیم. آنقدر خوشحال شد که من آن تفال را هرگز فراموش نمی کنم. حافظ است دیگر.



به فرزندانتان عیدی چه می دهید؟
ما آنقدر پول نداریم که سکه بدهیم. ولی از 1000 تومان بیشتر می دهیم! (می خندد)

کتاب هم هدیه می دهید؟
گاهی اوقات کتاب هم می دهم.

آقای دکتر برخی اعتقاد دارند چهره فلسفی سال 89 شما هستید. شما اعتقاد دارید چهره سال 89 چه کسی است؟
من هم یک نماینده هستم. واقعا اساتید دلسوز و فرهیخته ای هستند که برای مملکت کار می کنند که من نماینده آنها هستم.

اگر شما بخواهید چهره ای از حوزه اندیشه و فلسفه به عنوان چهره سال انتخاب کنید چه کسی را انتخاب می کنید؟
خیلی دشوار است. چند نفر هستند که شایسته اند. در سال 89 کارهای خیلی خوبی شده. ما کتابخانه مان را خیلی تقویت کردیم و سعی کردیم کتاب های خوبی را تهیه بکنیم. طرح های پژوهشی ما خوب به تصویب رسیده. یک انجمن بین المللی فلسفه اسلامی تاسیس کردیم که رییسش بنده هستم. چند تا مجله تاسیس کردیم. یکی به زبان انگلیسی به نام فلسفه اسلامی که نویسندگان آن همه از کشورهای اسلامی هستند. شماره اولش چاپ شده و شماره دومش در حال انتشار است. این انجمن قرار است کنفرانس هایی در لبنان و هند و جاهای دیگر تشکیل بدهد و ما اساس نامه انجمن بین المللی را هم به تصویب رسانده ایم و کارهایش آغاز شده است. این اولین انجمن بین المللی است که بنده این را با کمک افرادی از کشورهای اسلامی مانند اندونزی، مالزی، قزاقستان و کشورهای عربی و ترکیه و غیره تاسیس کرده ام.

شما یکی از پرکارترین چهره های سال 89 به جهت برگزاری کنفرانس جهانی فلسفه بودید، سال گذشته چطور گذشت؟
برای ما خیلی سال پرکاری بود و ما چند تا برنامه داشتیم که مهم ترین آنها روز جهانی فلسفه بود. روز فلسفه خیلی پرکار بود . ما عده زیادی را دعوت کرده بودیم و در سمینارها 14 پنل تشکیل شد. پنل ها خیلی مهم بود. 100 نفر مهمان خارجی داشتیم. قرار بود با همکاری یونسکو تشکیل شود که یونسکو در آخرین لحظات کنار رفت ولی یک چیز بسیار به یاد ماندنی بود. آدم های بزرگی آمدند. مقالاتش هم آماده چاپ است. 90 مقاله به زبان انگلیسی و 200 مقاله به زبان فارسی. برخلاف آنچه یونکسو می خواست این جمع را به هم بزند افراد بسیار شاخصی آمدند و بسیار با شکوه برگزار شد. در این سال تصحیح آثار ابن سینا هم در انجمن حکمت و فلسفه انجام شد. 3 رشته در سال 89 تاسیس کردیم که بعضی تصویب شده و امیدواریم بعضی دیگر هم تصویب شود. رشته مولانا پژوهی، رشته هنر دینی در دکترا و رشته ادبیات عرفانی. یک ساختمان 5 طبقه خریدیم که هر طبقه را به یک گروه اختصاص دادیم. در مجموع الحمدلله سال موفقی بود.

به عنوان آخرین سوال نام یکی از چهره های حوزه اندیشه را به عنوان چهره سال فلسفه بفرمایید؟
اجازه بدهید اسم نبرم. در این حوزه نمی شود اسم برد. امیدوارم سال گذشته به خوبی برای همه تمام شده باشد و سال نو نیز پر از سلامت و برکت و معرفت باشد.

/62

محسن جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ

ممنون
انشاالله

استاد (بحث محسن-۱) شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ق.ظ

به نام خدا
سلام محسن عزیز
قبل از اینکه قسمت اول جواب سوالت را از نظر خودم بدهم چون این بحث احیانا دنباله دار (و مهم) است اجازه بده برایش کد تعیین کنیم پس کدش با اجازه بشود (بحث محسن)
و اما بعد قبل از این که نکات قول داده شده را بگویم به این سوالت که پرسیده بودی ((ملاک تعیین حق چیه.بنظرتون چطور میشه فهمید حرف یا عمل شخصی بر حقه .آیا ملاک ما هستیم که مثلا از هر چی که مورد علاقه خودمون باشه رو حق بدونیم(که البته قبول ندارم این باشه)؟)) جواب می دهم که متاسفانه برای خیلی ها بله!! یعنی از نظر آن ها حق و حقیقت خودشان هستند و لا غیر. هر چه می گویند-هر چه انجام می دهند-هرچه فکر می کنند و عمل-همه را حق می پندارند و بقیه را نا حق. اینها خود را کر یا وصل به کر می پندارند و معمولا در اوهام و رویاها سیر می کنند. خود را منجی کل هم قطارانشان می دانند در صورتی خود را نمی توانند از شر نفس شیطانی نجات دهند. می خواهند برای عالم و آدم نسخه بپیچند در صورتی که معمولا زندگی های شخصی شان نیز به جدایی و طلاق ختم می شود. به نظر خودزمانه خطا کرده که ایشان را به جهان نشناسانده و خود را صاحب دل و صاحب کرامت می پندارند و معمولا هم به خاطر عقده های خانوادگی و مورد طعنه قرار گرفتن توسط هم قطاران و بقیه-خود را در سایه قرار می دهند و نزد کسانی که به هردلیلی ضعیف تر از آنها هستند به اصطلاح قمپز در می کنند. برای همین در حالات متفاوت متفاوتند! به نظر خودشان تاثیر گذاران واقعی اجتماعات آنانند. در ابتدا هم اکثرا گول آنها را می خورند. در خوش بینانه ترین فرض باید به یک روانپزشک مراجعه کنند.
...

الهوئی نظری یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد سال جدید مبارک. امیدوارم سالی پر از سلامتی، سعادت و پر از برکت ( که بالاترین درجه اش هم تقواست ) برای شما و خانواده محترمتان باشد,و همین طور برای سایر اساتید گرانقدر و دوستان عزیز.
ببخشید اگه دیر پیام میدم ولی باور کنید حتی لحظه سال تحویل هم به یاد همگی بودم.
این هم یک پیام زیبا و دلنشین ( هدیه از طرف من ):
" امام صادق (ع) می فرمایند: هیچ نوروزی نیست مگر آنکه ما در آن منتظر فرج (و ظهور مهدی موعود (ع) ) هستیم و این از آن روست که نوروز از روزهای مقدس ما و شیعیان ماست. "
٭ اللهم عجل لولیک الفرج ٭
روز و روزگار بر همگی خوش
( راستی دلیل اینکه اینجا پیام گذاشتم فقط این بود که احساس کردم پیام های تبریک همه اینجان!)

سلام
ممنون
یر شما و خانواده نیز مبارک.

حسین بیدقی یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ

سلام استاد
عیدتون مبارک
ببخشید که دیر شد.آخه ایران نبودم
امیدوارم سال خوبی رو در کنار خانواده محترمتون داشته باشید. سلام منو بهشون برسونید و از طرف من هم بهشون تبریک بگید.
خانمم هم سلام میرسونه و تبریک میگه.
عید تمامی دانشجو های عزیز هم مبارک

سلام
ممنون
عید بر تو -همسر و خانواده های شما نیز مبارک.ان شاالله سال خوبی داشته باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد