کلبه خانم رحیمی نژاد و بوی فیروزه (شماره 5)

سلام 

ممنونم! 

هر چندبسیاری از اصحاب صندوقچه سرشان شلوغ است اما ما کلبه می سازیم! امیدوارم فرصت ایجاد شود اما از همه خواهش می کنم آزاد آزاد باشند. یعنی اگر سرشان شلوغ است رودربایستی برای حضور نداشته باشند. صندوقچه منتظر اصحایش می ماند تا زمانی که سرشان خلوت تر شود. 

اگر برای هم این آزادی را قایل باشیم تحمیلی بر یکدیگر ایجاد نمی کنیم و زندگی زیباتر می شود.

ممنون

نظرات 76 + ارسال نظر
سلمان رحمانی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ

به نام خدا
درود بر بوی فیروزه و خانم رحیمی نژاد
تبریک
باشد که پیروز و سلامت باشی
یا علی

۱۳ یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ

به نام خدا

کلبه جدید مبارک باشه به امید حضور بیشتر یاوران قدیمی صنوقچه

ممنون ۱۳

مرتضی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ب.ظ

به نام خدا
سلام به اهالی این کلبه
بوی فیروزه ی عزیز
و خانم رحیمی نژاد
بابا اگه شماها نباشید شوق کلکل ازم گرفته میشه
کجایید؟
راستی خانم رحیمی نژاد فکر کنم کلبه نو کادوی تولدتون بود که استاد بهتون داده
ببینم کادوی روز معلم چی به استاد می دی!!!

باید برم خونه مادر بزرگم بهش یه سری بزنم
یا علی

به نام خدا
حضور شما-نظرات صائب شما-پشتیبانی شما و دعاهای خوب شما بهترین هدیه است.
ممنونم

رحیمی نژاد دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد
استاد شما همیشه آدمو غافلگیر می کنید :-)
خوشحال شدم
ممنونم استاد
استاد روزتون مبارک خوشحالیم که همیشه هستید همیشه.
هیچ وقت حضورتون در کنار دانشجوهاتون کمرنگ نشد با اینکه بزرگید و شاید در دید اول دست نیافتنی باشید ولی همیشه خودتونو در کنار دانشجوهاتون قرار دادید و کاری کردید که دانشجوها باهاتون راحت باشن و ازتون چیزای زیادی یاد بگیرن.
امروز برای استاد شما که خیلی دوسش دارید فاتحه می خونم.
استاد سلامت و سربلند باشید

سلام به ۱۳ گرامی
ممنون ۱۳ ممنون

سلام آقای رحمانی
ممنون

سلام آقا مرتضی
ممنون

سلام
ممنون
ان شاالله روح استاد جوادیان در آرامش باشد.
راستی حدود ۱۰ روز پیش معلم اول ابتدایی ام را دیدم!
آقای بهی
تغییر نکرده بود
خیلی خوشحال شدم.

حسین بیدقی دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام استاد
مهر شما ، گرافیت وجود مرا الماس کرد . من از با شما بودنم چیزی فراتر از استوکیومتری زندگی و مولاریته شادیها آموختم . امیدوارم کلویید زندگی تان شفاف و معادلات زندگیتان موازنه شده و محلول زندگیتان از عشق و محبت فراسیر شده باشد . با بیشترین درصد خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال ، روزتان مبارک

سلام حسین عزیز
ممنون
امیدوارم موفق باشی و خودت معلم شوی.

محمدی دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ب.ظ

مخصوص دکتر بهزاد به خاطر استاد نمونه شدن و روز معلم !

مهر شما ، گرافیت وجود مرا الماس کرد . من از با شما بودنم چیزی فراتر از استوکیومتری

زندگی و مولاریته شادیها آموختم . امیدوارم کلویید زندگی تان شفاف و معادلات زندگیتان

موازنه شده و محلول زندگیتان از عشق و محبت فراسیر شده باشد . با بیشترین درصد

خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال ، روزتان مبارک !

ممنون

مزدارانی دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ب.ظ


سلام

سلام به همه ی دوستان صندوقچه

سلام خانم رحیمی نژاد

کلبه ی جدید تان مبارک امیدوارم مثل همیشه موفق باشید.

شاد و پیروز باشید.


دانشجو دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام
روز معلم بر شما و همه استادان عزیزم مبارک باشد.

سلام
ممنون از لطفتون

قاسمی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ق.ظ

سلام استاد
فکر می کنم این داستان تکراری ست اما طبق فرمایش خودتون فرستادم.
----------------------------------------------
دوستی تا نداره:

بایک شکلات شروع شد ،من یک شکلات گذاشتم تو دستش اونم یک شکلات گذاشت تو دستم،من بچه بودم اونم بچه بود،سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد دید که منو میشناسه

خندیدم

گفت دوستیم؟

گفتم دوست دوست

گفت تا کجا؟

گفتم دوستی که تا نداره

گفت تا مرگ

خندیدمو گفتم من که گفتم تا نداره گفت باشه تا پس از مرگ

گفتم:نه نه نه نه نه تا نداره

گفت : قبوله تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی پس از مرگ باز هم با هم دوستیم؟

تا بهشت تا جهنم

تا هرجا که باشه منو تو با هم دوستیم

خندیدمو گفتم تو براش تا هرجا که دلت میخواد یک تا بزار اصلا یک تا بکش تا از سر این دنیا تا اون دنیا

اما من اصلا براش تا نمیذارم

نگام کرد نگاش کردم باور نمیکرد

میدونستم اون میخواست حتما دوستیمون تا داشته باشه دوستی بدون تا را نمیفهمید !!!

گفت : بیا واسه دوستیمون یک نشونه بذاریم

گفتم : باشه تو بذار

گفت : شکلات باشه؟

گفتم: باشه

هر بار یک شکلات میذاشت تو دستم

منم یک شکلات میذاشتم تو دستش

باز همدیگرو نگاه میکردیم یعنی که دوستیم دوست دوست

من تندی شکلاتامو باز میکردمو میذاشتم تو دهنم و تند تند میمکیدم

میگفت:شکمو

تو دوست شکموی منی و شکلاتشو میگذاشت توی یک صندوقچه کوچولوی قشنگ

میگفتم بخورش

میگفت تموم میشه میخوام تموم نشه برا همیشه بمونه

صندوقچش پر از شکلات شده بود هیچکدومشو نمیخورد

من همشو خورده بودم

گفتم اگه یک روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن یا کرمها اونوقت چیکار میکنی؟

میگفت مواظبشون هستم

میگفت: میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوستیم و من شکلاتمو میذاشتم تو دهنمو میگفتم نه نه نه تا دوستی که تا نداره!!

یک سال دوسال چهار سال هفت سال ده سال بیست سالش شده

اون بزرگ شده من هم بزرگ شدم

من همه شکلاتامو خوردم

اون همه شکلاتاشو نگه داشته

اون اومده امشب تا خداحافظی کنه میخواد بره اون دور دورا

میگه میرم اما زود برمیگردم

من که میدونم اون دیگه بر نمیگرده

یادش رفت به من شکلات بده

من که یادم نرفته شکلاتشو دادم

تندی بازش کرد گذاشت تو دهنش

یکی دیگه گذاشتم تو اون دستش گفتم:

بیا این هم آخرین شکلات برای صندوقچه کوچولوت

یادش رفته بود یک صندوقچه داره برا شکلاتاش

هر دوتا رو خورد خندیدم

میدونستم

دوستی اون تا داره اما دوستی من تا نداره

مثل همیشه

خوب شد همه رو خوردم

اما اون هیچکدوم رو نخورده

حالا با یک صندوقچه پر از شکلاتهای نخورده چی کار میکنه؟

ممنون زیباست.

مرتضی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ب.ظ

به نام خدا
سلام خانم رحیمی نژاد
یه سر به کلبه ی قبلیتون بزنید
یه کامنتی گذاشتم که می ترسم نخونده بیات بشه!!!

استاد و بچه ها
یه اتفاقات عجیب و غریبی داره واسم می یوفته
محتاج دعام٬ میون قنوت نمازتون دعام کنید

یا علی

ان شاالله خیر است
ان شاالله

استاد سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ب.ظ

سلام به همه
بهنام جعفر طاری عزیز مطلبی راجع به مرحوم دکتر آقابرگ در کلبه تیریک به محمد منسوبی فرد عزیز قرار داده و از همه درخواست کرده آن را بخوانند.
ممنون

استاد چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ق.ظ

به نقل از وبلاگ ۸۴ ای های عزیز
به نظر جمله داریوش باشد. زیبا و عمیق است:

مردم فریبکار دروغ می گویند به این اندیشه که از فریب دیگران بهره مند شوند و سود مادی نصیب شان شود. مردمان فریبکار راست می گویند زیرا در انتظار پاداش راستگویی خویش هستند تا دیگران را از خود خشنود سازند تا آنان را مورد اعتماد بدانند. پس در همه حال هشیار باشید و با خرد و شعور و منطق گفته ها را بررسی کنید.

استاد چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ

از ایمیل وارده از طرف آقای دکتر پیوندی:

این مطلب را تا آخر بخوانید و تو این 30 ثانیه که تست رو انجام میدی به اتفاقی که می افته کمی فکر کنید لطفا به سوالات زیر به سرعت پاسخ دهید: نتیجه چیست؟

اگر واقعا میخوای درست کار کنه اولا که جوابها رو خیلی سریع جواب بده و گزینه آخر هم خیلی سریع انتخاب کن



2+2







4+4






8+8







16+16













خیلی سریع عددی بین 12 تا 5 انتخاب کنید. انتخاب کردید?







حالا برید پایین

.

.

.

.

.

.

.


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عدد انتخابی شما 7 بود؟

باید 95% عدد 7 باشه نه اینکه آخر میل رو یه لحظه دیده باشی اگر میخوای بده یکی از اطرافیانت این نیل رو تست کنه خودت ببین

این آزمایش توسط یکی از محققان برجسته در زمینه مطالعات ذهنی در امریکا، پرفسور "مک کین" انجام شد در این آزمایش با طرح 4 سوال اول ذهن شما شرطی شده و در هنگام انتخاب عددی بین 12 تا 5 ابتدا ذهن این دو عدد راجمع می کند یعنی 17 ولی 17 بین دو عدد12 تا 5 نیست. ذهن اتوماتیک به عدد 7 می رسد که از 5 هم بزرگتر است. این آزمایش انقلاب بزرگی در آزمایشات رفتاری ذهن نسبت به آموخته های ما از دوران کودکی و اجتماع و آنچیزی که شبانه روز از طریق رسانه ها به ما میرسد ایجاد کرده است. طبق نتیجه تحقیقات مردم وقتی ذهنشان شرطی شد از انتخاب یا تفکر در جهت دیگر می ترسند و در دراز مدت استقلال فکری هر کس مسائل پیرامونش می شود نه تفکرات واقعی خودش. به گفته دانشمندان: بیشتر فکر کنید و از بیان نتایجی که می رسید نترسید

رحیمی نژاد چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه ی بزرگواران
استاد کلاس اول که بودم من و دختر مدیر مدرسه تو یه کلاس بودیم مامانم توی همون مدرسه معلم بود من میز اول یک سمت کلاس نشسته بودم و اون هم (اسمش یادم نیست) میز اول طرف دیگه هر کدوم یه گروه داشتیمو اصلآ با هم کنار نمی یومدیم:-)(هر زوز دعوا می کردیم:-))
تازه استاد درسم خیلی خوب بود همیشه تو درس دادن کمک خانم معلمم بودم یه بارم زدم رو دست خانم معلمم :-)خانم معلمم زد رو دست من منم جبران کردم:-)
چند سال پیش مامانمو دیده بود حالمو پرسیده بود:-)
دوران مدرسه خیلی از معلمام بهم می گفتن تو همکار مایی به ویژه تو درس ریاضی
اومدم دانشگاه تنبل شدم:-)
دوران دبیرستان معلم علوم راهنمایی یه بار جلوی مدرسه منو دید صدام کرد باهام کلی حرف زد .از دوران مدرسه این خانم معلم بهترین معلمم بوده . سر ذوق اومدم از دوران مدرسم بگم خاطرات جالبی دارم از اول شروع میکنم به گفتن اما تابستون انشا الله.

آقامرتضی از لطف شما ممنونم خوندم :-) ممنون
تبریکتون یه دنیا ارزش داره. از استاد هم ممنونم
آقا مرتضی درگیر درسم نمی رسم زیاد بیام تازه نمی خوام استادمو نا امید کنم استاد راهنمام شده قول دادم بهش خوب باشم:-)
تازه می خوام دکترا هم بگیرم چی فکر کردید!!!!:-)

ان شاالله

علی کریمی پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.young-chemists89.blogfa.com

سلام استاد.روز معلم رو بهتون تبریک میگم.
اون کامنتی که درباره اعداد گذاشتین رو من یه زمانی تو وبلاگ گذاشتم اما متاسفانه بیشتر کسانی که کامنت گذاشته بودن میگفتن عدد ۷ رو انتخاب نکردن!!!!! البته این تست رو خودم و ۸ نفر دیگه از هم خوابگاهیام جواب داد! درکل به خودم خیلی چسبید!!!!

سلام
ممنونم
من خودم اول ۷ را انتخاب کردم اما بلافاصله ۵ را انتخاب کردم!
چون گفته بود بین ۱۲ تا ۵ یکی را انخاب کنید! یعنی ۱۲ عدد ۵ داریم یکی را انتخاب کنید!!!
حال اگه می گفت بین ۵ تا ۱۲ یکی را انتخاب کنید چطور؟!!

علی کریمی پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.young-chemists89.blogfa.com

من که احتمالا بازم ۷ رو انتخاب میکردم شمارو نمیدونم!!

بین هزار تا پنج هم پنج انتخاب می شود!

استاد پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

شاه دزد همراه جمعیت شد و دوان دوان با قدرت بیشتری فزیاد آی دزد آی دزد سرداد!

استاد شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ

انتقام اینترنتی دانشجوی اخراجی از استادان دانشگاه
این پسر وقتی خود را بازنده دانشگاه دید اقدام به هک کردن سایت استادش کرد. مدتی بود سیستم‌های رایانه‌ای کادر آموزشی دانشگاهی هک می‌شد تا اینکه دستور ویژه‌ای برای دستگیری این هکرها صادر شد و در دستور کار پلیس در دنیای مجازی قرار گرفت.
قدس: دانشجوی اخراجی به سایت‌های استادان دانشگاهش نفوذ می‌کرد تا سناریوی انتقامجویی را کلید بزند.

این پسر وقتی خود را بازنده دانشگاه دید اقدام به هک کردن سایت استادش کرد. مدتی بود سیستم‌های رایانه‌ای کادر آموزشی دانشگاهی هک می‌شد تا اینکه دستور ویژه‌ای برای دستگیری این هکرها صادر شد و در دستور کار پلیس در دنیای مجازی قرار گرفت.

وقتی مهندسان پلیس رایانه به رایزنی در شبکه‌ها پرداختند به نفوذ هکری برخوردند که با یک هدف خاص عمل می‌کرد. تحقیقات نشان می‌داد یک هکر حرفه‌ای پشت این نفوذ اطلاعاتی وجود دارد.

این هکر که اطلاعات محرمانه مردان علمی را به سرقت می‌برد هیچ ردپایی از خود برجای نمی‌گذاشت. همزمان با تحقیقات گسترده یکی از استادان دانشگاه به قاضی پرونده از دادسرای جرائم رایانه‌ای گفت: چندی پیش با یکی از دانشجویانم دچار مشکل شدم، پسر باهوشی بود و همیشه خود را از دیگران برتر می‌دید و هیچ وقت وظیفه‌ای که به او محول می‌شد را انجام نمی‌داد بلکه در جست‌وجو‌ی مسیرهای گریز بود. عقاید دیگران را هیچ وقت در نظر نمی‌گرفت و خودمختار بود. در امتحانات نیز شرکت نمی‌کرد تا اینکه به خاطر مشروط شدن از دانشگاه اخراج شد. پس از اخراج این دانشجو ناگهان سایتم هک شد و همه اطلاعات محرمانه‌ام پاک شد.

با ادعاهای این استاد دانشگاه، شکایت مشابهی نیز پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت که ردپای دانشجوی اخراجی را در مسیر پرونده پررنگ‌تر نشان می‌داد. تیم‌های تخصصی با دستور بازپرس دادسرای ویژه جرائم رایانه‌ای ابتدا خروجی‌های رایانه‌ای را تحت نظر قرار دادند و توانستند مقر فرماندهی این هکر را در یکی از خیابان‌های غربی تهران پیدا کنند.

بدین ترتیب عملیات دستگیری این هکر حرفه‌ای کلید خورد اما وی به طرز عجیبی از اقدامات رایانه‌ای خود عقب‌نشینی کرد تا ردپای خود را از دنیای مجازی پاک کند. با این وجود پلیس خانه این هکر را محاصره و دانشجوی اخراجی دستگیر شد. با دستگیری وی راز پنهان هکر سایت‌های علمی فاش شد.

این پسر در بازجویی‌های نخست خود را بی‌گناه دانست اما وقتی خود را در برابر راز فاش شده اقدامات تبهکارانه‌اش دید چاره‌ای جز اعتراف ندید و به ماموران گفت: از بچگی خانواده‌ام استعدادهایم را نادیده می‌گرفتند و سرکوفتم می‌زدند و همیشه برادر کوچک‌ترم را تشویق می‌کردند. در دوران مدرسه معلم‌ها، برادرم را موجب سربلندی تیم‌های مختلف علمی دانسته و مرا موجب سرافکندگی خودشان می‌دانستند. می‌خواستم همیشه بهترین باشم، کارهای بزرگ کنم و با مردان بزرگ‌اندیش رفت و آمد داشته باشم ولی هیچ وقت به این آرزویم نرسیدم. مملو از انتقام بودم، وقتی پای در دانشگاه گذاشتم برادرم نیز که مدرسه را تمام کرده بود همراه من وارد دانشگاه شد. از همان روزهای نخست استادان نیز به تفاوت‌های استعدادی من و برادرم پی بردند و مرا همیشه به تمسخر می‌گرفتند. آتش کینه در دلم شعله می‌گرفت تا اینکه به خاطر مشروط شدن از دانشگاه اخراج شدم. می‌خواستم انتقام سال‌های تنهایی‌ام را بگیرم به همین خاطر به سایت‌های چند تن از استادان دانشگاه نفوذ کردم و اطلاعات محرمانه آنها را هک می‌کردم تا دیگر مرا مورد تمسخر قرار ندهند.

وی در ادامه افزود: وقتی متوجه شدم در دنیای اینترنتی تحت تعقیب هستم برای از بین بردن هرگونه ردپایی از دنیای مجازی عقب‌نشینی کردم و دیگر دست به این کارها نزدم.
با ادعاهای این پسر جوان تحقیقات برای زوایای پنهان پرونده ادامه دارد.

به رعایت جوانمردی!

بانوی ایرانی شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://sobhan88.blogfa.com

سلام
ضمن گرامیداشتن هفته معلم خدمت شما و خانواده محترمه
چه بود که دقیقا حضرت فاطمه (س)بعد از این درد و جراحت تازه برخاستند اون هم به چه استقامت و قوتی!!؟
تسلیت

سلام
ممنون
بر شما نیز تسلیت باد
شهادت دخت محمد ص
همسر علی ع
مادر حسنین و زینب ع
فاطمه ع

مرتضی یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
ماجرای انتقام اینترنتی دانشجوی اخراجی از استادان دانشگاه واقعا گویای این مطلب است که اینگونه افراد از عقده های درونی و که از سالهای کودکی شان نشات گرفته٬ برخوردارند و برای اینکه کمی از این عقده های شخصیتیشون کاسته بشه از هیچ دشمنی ای دریغ نمی کنند.
این ماجرا شخص مذکور با اساتیدش دشمنی کرده اما به چشم دیدم افرادی رو که از هم خونشون انتقام می گیرند.
اینجا مظلوم استادی بود که بخاطر برادر فرد مذکور مورد دشمنی قرار گرفت

خدایا به حق این ایام عزیز دنیا رو از لوس وجود چنین افرادی پاک کن
آمین

سلام مرتضی
-اون مطلب از تابناک بود که از قلم افتاده بود
-دقیقا و با وارد شدن ارگانهای ذی ربط ضرر کننده مضاعف کسی بوده که شاید شوخی شوخی درگیر مساله ای خودش را کرده اما ریشه اش به همونی که می گی بر می گرده.
-لوث صحیحه مرتضی چک کن.
آمین
اینها خسرالآخره و ایضا دنیا هستند. دنیایش را هم در بحث ها توضیح داده ام که اینها از لذت درک عشق نیز عاجز خواهند بود. مثل همون متنت که مقام را می توانند بخرند اما احترام را هرگز و ...
ممنون

رحیمی نژاد یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام آقا یا خانم قاسمی
دوستی و شکلاتها خیلی به دلم نشست قبلآ هم تو همین وبلاگ خوندم اما الان بیشتر ازش لذت بردم
ولی همه ی دوستی های این دنیا تا داره من که به این نتیجه رسیدم!نمی دونم!!!!!!خلاصه یکی تا رو خواهد آورد و وقتی زمان این تا برسه دوستی میشه دوستیه یک طرفه این جور دوستی به نظر من ارزش نداره من می تونم بگم تمام آدمای دنیا دوستمم !! اما چه فایده وقتی این حس دوطرفه نباشه .وقتی دوستیتو نخوان ! بگذریم تلخ شد:-)

آقای جعفر طاری سلام
خوندم ممنون

استاد به کلبه ی ۸۴ سر زدید؟ باز به معرفت شما:-)
من که خوشحال شدم

یاد داستانی که سر کلاس تعریف کردید افتادم طرف خودش باورش شد دارن آش می دن:-)

سلام آقا مرتضی
لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست هرکسی تو این دنیا جای خودشو داره خدا این قدر بزرگه که هیچ کس جای کس دیگه ای رو نه تو دنیا نه تو آخرت و نه پیش خدا نمی تونه بگیره
خدا اینقدر داراست که اگه یکی داره دلیل نمی شه خدا داراییش تموم شده و بقیه بی بهره خواهند ماند
شاید اینجا بشه گفت انسانها تنها به دنیا می آن و تنها می میرن
شاید این دید کمک کنه به حسود نبودن بدخواه نبودن !انگار که هیچ کس نیست تا آدم بخواد حسادت کنه دشمنی کنه!!!

استاد کلبمون با مطالبی که گذاشتید با ارزش شده خیلی خوشحال میشم:-)

ممنون از همه ی دوستان


سلام

مرتضی سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ق.ظ

به نام خدا
سلام خانم رحیمی نژاد
خانم رحیمی نژاد عزیز لذت گذشت رو آدم های مثل شما درک می کنند که از روح بزرگ و قلبی صاف برخوردارند. کسانی که دوست داشتن رو با تمام وجودشون لمس می کنند نه اونهایی که حتی به خانواده خودشون هم رحم نمی کنند.
شما پاک و منزه هستید و همه را مثل خودتون می بینید اما گرگ صفتانی در کنار ما هستن که اگه لحظه ای ازشون غافل بشی بهت حمله می کنند و اولین کاری که می کنند اینه که حنجره تون رو گاز بگیرند
حال اگه تیز و فرز باشید و از چنگشون فرار کنید به ضعیف تر از شما حمله می کنند

خدا ما را از شر این افراد محافظت کند
اینها خدایی خدا را هم ابزاری برای رسیدن به اهداف دنیوی خودشون می کنند و جالب اینجاست که چنان از خدا حرف می زنند که گمان می کنید پیغمبر زاده اند.

خدایا خدایا فقط تو را دایم و فقط به تو پناه می بریم

بوی فیروزه چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ

سلام

ممنونم.استاد واقعن........

بعضی از جاها ی وبلاگ از انسانهای گرگ صفت و درنده و حسود حرف زده شده برای من روشن نیست.
آخه میگن هر کسی که یه عیبیو زیاد به دیگران نسبت بده خودشم درگیره اون عیب میشه...
من جرات نمی کنم بگم من هرگز حسود نخواهم بود شایدم من یه جایی درنده و بدذات بودم.

نه هیچ کس مستثنی نیست . البته احتمالا دردو دل بوده؟

به نام خدا
سلام
در انتخاب واژه ها معمولا وسواس زیادی دارم.
اما
لافزنان دروغگوی هیدروژن صفت در عین تضاد ظاهری عقاید برای امری مشترک از روی غرور بیش از حد پیمان یا باطلی بستند که این ریاکاری تا جاهایی سبب قوتشان بود و اکنون نقطه ضعفشان شده!
و این خدای من بود که اولا قدرت و جرات مقابل این انحراف ایستادن را به من عطا کرد و ثانیا چنان کمینی به آنها زد که شاید سالها بعد متوجه شوند!

چون از اصحاب صندوقچه اید و حسن نیتتان اثبات شده است برای دیدن گوشه ای از مدارک به دفترم بیایید.

فقط ده درصد یک کوه یخ بیرون آب است.

مررتضی چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ب.ظ

به نام خدا
سلام بوی فیروزه

چه نکته ی عمیقی ...
فقط ده درصد یک کوه یخ بیرون آب است

حال اگه یه قواصی پیدا بشه و مقداری از کوه یخ درون آب رو ببینه (نه همشو بلکه فقط مقداریشو) اونوقت میتونه بگه ظاهر و باطنش یکی هست یا نه

بگذریم
همه قلب مهربون ندارن
همه شرم و حیا ندارن
همه انسان صفت نیستن
و باید مراقب بود
خیلی زیاد

یا علی

بوی فیروزه چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

سلام استاد
من به صداقت حرفه شما مطمئنم اما من انتقاد به دوستای هم سن و ساله خودم می کنم! مثل داش مرتضی ‏: سلمان خان که از این انسانها گله می کنن .
من می گم با این دید تو این سن(اصلا منظورم نیست بی دقتو پرت باشیم) گاهی اشتباه میشه.

آخه اینطوری دوستای آدم فک میکنه شاید تو یه روز آدم بده بشن.

آره داش مرتضی اما همه ی انسان صفت هاهیچ وقت بد نبوده اند.
آیا؟؟؟؟؟؟؟

البته همین طور که می دونید خداییش قصد بدی ندارم اما حرفی بود تو دلم...
من حرف دلمو فقط به رفیقای نزدیکم می گم.

سلام
وقتی که تندی ضرورت افتد اگر مدارا کنی زیان کرده ای. علی ع
دوستانی که نام بردید لابد پیه بعضی چیزها به تنشان خورده و بعضی مدارک را دیدند.

راستی بوی فیروزه والامقام:
اگر یک(به ظاهر دوست شما) به طور مخفیانه و بدون اطلاع شما صحبتهای شما را ضبط کند چه حکمی دارد؟
اگر پیشنهاد فروش آنها را بدهد چطور؟
...
(برخی خیلی سقوط کرده اند خیلی!)

بوی فیروزه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ

استاد خیلی متوجه نشدم اما شاید گفتنش اینجا مناسب نبود.

بوی فیروزه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ


وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن

سلمان رحمانی جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ق.ظ

به نام خدا
درود بر بوی فیروزه
بوی فیروزه من به نوشته هایت پاسخی نمدم. شاید از دید یه ناظر بیرونی حق هم داشته باشی ولی سوال دارم:

اگر بر شما حجت شود که دوستی با شما رو راست نیست و آنچه که به شما می گوید حرف دلش نیست آیا با او همچون گذشته برخورد می کنی؟
اگر او حتی با بازی گرفتن افراد نهایت فرصت طلبی را بر ضد شما بکار برد شما بازهم تمایل داری با او چای بنوشی؟
ممنون میشم اگه پاسخ بدی
پیروز و کامیاب در همه حال باشی
یا علی

به نام خدا

سلام سلمان عزیز
قیاس کلا مع الفارق است اما فقط علی ع بود که می توانست در برابر سالوسان خارجی بایستد و چشم فتنه را در آورد.
حال می بینی و می بینیم که مهمترین جهاد علی ع که امام رجز گونه می فرماید کسی را یارای مقابله با جهل آنها نبود همین بود.
خدمتی که علی ع به بشریت کرد غیر قابل وصف است.
شیعه واقعی علی باید به مولایش تبعیت عملی کند. باید.
و به این تبعیت افتخار کند. باید
باید.

سلمان رحمانی جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد گرامی
استاد حق با شماست و من که به نوبه ی خود حتی فکرش هم از ذهنم عبور نمی کند که بخواهم مقایسه کنم!
استاد راستش رو بخوای خیلی متوجه پاسختون نشدم!!!
متوجه نشدم که خطاب به اعمال من بود یا نه؟
اینکه حرفایی که زدم درست بودند یا اینکه نا به جا حرف زدم؟
ممنونم
پیروز و کامیاب در پناه خدا
یا علی

سلام
در تایید فرمایشت بود.

استاد شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:11 ب.ظ


http://mamreza.blogsky.com/


نشانه‏هاى مؤمن و صفات او .....




روایت شده رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: مؤمن به کمال نمى‏رسد مگر اینکه در او یک صد و سه خصلت باشد که این خصال باید در نیت و فعل و اعمال و کردار و ظاهر و باطن فرد مؤمن وجود داشته باشد.




امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: یا رسول اللَّه این یک صد و سه را براى ما بیان فرمائید، فرمود: اى على از صفات مؤمن این است که :




1- فکر و اندیشه او همواره در جولان و تحرک باشد،

2-و آشکارا بذکر خداوند مشغول گردد

3- و در اعمال خود خالص باشد.

4- علمش زیاد

5- و حلمش بزرگ باشد،

6- در منازعه با خوش زبانى برخورد کند و حسن بیان را از دست ندهد،

7- با مراجعه‏کنندگان خوش رفتارى نماید، دلش باز باشد و از مراجعه‏کنندگان خسته نگردد

8- و خود را برتر از دیگران نداند و خویشتن را کوچک بشمارد.

9- اگر مى‏خندد باید از خندیدن بلند خوددارى کند و فقط تبسم نماید،

10- و اگر در جایى و اجتماعى شرکت مى‏کند باید قصدش یاد گرفتن باشد،

11- غافلان را به یاد خداوند بیاورد،و جاهلان را دانش بیاموزد،

12- اگر کسى او را آزار داد در صدد آزار او نباشد.

13- در صورتى که مطلبى را نمى‏فهمد و یا به او مربوط نیست در آن شرکت نکند،

14- به مصیبت دیدگان شماتت روا ندارد،

15- از احدى غیبت نکند،

16- از محرمات دورى گزیند،

17- در شبهات وارد نشود،

18- به مردم سود برساند و بخشنده باشد،

19- آزارش به‏کسى نرسد،

20- و از غریبان دلجوئى کند.

21- از یتیمان پدرى نماید،

22- چهره‏اش شادمان و روشن و بشاش باشد، حزن و اندوه خود را در دل نگهدارد

23- از فقر و نادارى خوش حال گردد،

24- شیرین‏تر از شهد باشد،

25- محکم‏تر از سنگ خارا باشد،

26- رازى را فاش نکند، و پرده‏اى را ندرد،

27- با آرامش حرکت نماید و آرام راه برود.

28- هیکلش شیرین و مظهرش خوش باشد،

29- خداوند را زیاد عبادت کند،

30- وقارش نیکو باشد،

31- با مردم به نرمى رفتار کند،

32- همواره ساکت باشد،

33- اگر کسى به او اسائه ادب کرد بردبارى از خود نشان دهد،و در برابر بدکاران شکیبائى داشته باشد،

34- بزرگ را احترام بگذارد

35- و به کوچک ترحم کند.

36- در امانت‏ها امین مردم باشد، از خیانت‏ها دورى کند،

37- با تقوى و پرهیزکارى مانوس باشد،

38- و با حیاء هم بستگى پیدا کند،

39- در کارها با احتیاط باشد،

40- و از لغزش‏ها دورى گزیند،

41- اعمال و کردارش توأم با ادب باشد، و سخنانش مردم را به شگفت وادارد.

42- لغزش او کم باشد،

43- و دنبال کارهاى دیگران نگردد و دنبال زندگى خصوصى مردم نباشد،

44- با وقار زندگى کند،

45- صبور و شکیبا باشد،

46- از هر چه به او رسیده راضى گردد،

47- و خداوند را در برابر آنچه به او داده سپاسگزارى کند،

48- کم‏تر سخن گوید،

49- زبانى راست‏گو داشته باشد

50- و نیکو کارى کند.

51- خود را از زشتیها نگهدارد،

52- بردبار باشد،

53- دوست مهربان و همدمى با وفا براى دوستانش به حساب آید،

54- عفت داشته باشد، شرافت و پاکدامنى را مراعات کند،

55- به کسى فحش ندهد

56- دروغ نگوید،

57- غیبت ننماید،

58- بد زبان نباشد،

59- حسادت نکند،

60- و بخل نورزد.

61- همواره خوشحال و روباز و شادمان و شاداب حرکت مى‏کند،

62- حیله‏گرى ندارد،

63- و از عیب دیگران خود دارى مى‏کند

64- و راز کسى را فاش نمى‏کند،

65- همیشه در کارهاى بزرگ وارد مى‏گردد،

66- و در اخلاق هم در مرتبه بالا قرار دارد،

67- مورد لطف خداوند است،

68- و از توفیقات او برخوردار مى‏باشد.

69- در عین نرمى و ملایمت نیرومند است،

70- و با یقین دنبال کارها را مى‏گیرد،

71- به دشمنان خود ستم نمى‏کند

72- و به دوستانش ظلم روا نمى‏دارد،

73- در سختیها صبور مى‏باشد،

74- به کسى تعدى نمى‏کند،

75- هر چه دلش بخواهد انجام نمى‏دهد،

76- فقر جامه و صبر روپوش او مى‏باشد.

77- در آمد او کم ولى افراد تحت تکفل وى زیاد مى‏باشند،

78- زیاد روزه دارد

79- و شب مدت‏ها در حال قیام بسر مى‏برد،

80- و خوابش اندک مى‏باشد،

81- دلش پاک و دانشش پاک‏کننده است،

82- هنگامى که قدرت پیدا مى‏کند در مى‏گذرد،

83- هر گاه وعده دهد وفا مى‏کند،

84- از روى میل روزه مى‏گیرد

85- و براى خوف از خداوند نماز مى‏گذارد.

86- در کارهایش همیشه دقت مى‏کند و به خوبى انجام مى‏دهد

87- میل اینکه کسى ناظر اعمال او مى‏باشد ندارد،

88- دیدگانش همیشه پائین،

89- دستش بخشنده و هیچ سائلى را رد نمى‏کند،

90- و اگر کسى هم احسان نمود بخالت او را ندارد،

91- همواره به برادران دینى کمک مى‏نماید، و نیکو کارى را فراموش نمى‏کند.

92- سنجیده سخن مى‏گوید و زبان خود را از هر سخن نگه مى‏دارد،

93- در بغض خود غرق نمى‏گردد

94- و در محبت خود هلاک نمى‏شود،

95- باطل را از دوست خود قبول نمى‏کند،

96- و حق را از دشمن خود قبول دارد،

97- دانش فرا مى‏گیرد براى اینکه بدیگران یاد دهد،

98- براى عمل کردن یاد مى‏گیرد.

99- کینه در دل ندارد،

100- و بسیار سپاسگزارى مى‏کند،

101- روز دنبال امور زندگى مى‏رود،

102- و شب‏ها براى گناهان خود استغفار مى‏کند،

103- اگر با اهل دنیا ارتباط برقرار مى‏کند از همه آنها زیرک‏تر و باهوش‏تر مى‏باشد

104- و اگر با اهل آخرت همکارى مى‏کند از همه آنها تقوایش بیشتر است.

105- در کسب خود گرد شبهات نمى‏رود و اگر معامله‏اى که در آن برایش شکى حاصل شود خوددارى مى‏کند، و در کارها دنبال کلاه شرعى نمى‏رود و براى فرار از حرام ظاهرى راه شرعى پیدا نمى‏کند،

106- از لغزشهاى دوستان خود در مى‏گذرد، و مراعات رفاقت قدیم را مى‏نماید.

بحار الأنوار ج‏64 311

مرتضی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ب.ظ

به نام خدا
سلام بوی فیروزه
تو کلبه ی خودم تا حدودی پاسخت را دادم اما فقط اومدم تا در ادامه سوالات سلمان٬ سوالی بپرسم:
آیا اگه ببینی فامیلی علنا و در حضور جمع چنان ظلمی از روی حسادت و اینکه زندگیه مملو از موفقیت و خوشبختی داری در حقت کنه و انواع برچسب های ناروا بهم بزنه باز هم حاضری با او معاشرت کنی؟

یا علی

رحیمی نژاد یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ

به نام خدا
سلام به همه ی بزرگواران
چه خبره اینجا!!!!!!!!:-)
بوی فیروزه سلام چه میکنی ما که از یاد دوستان رفتیم
از دوستان دوره ی لیسانس بیشترین رابطه رو با رویا دارم هنوز هم مثل دوران لیسانس حرفای دلمونو به هم میزنیم و از حال هم خبر داریم دلم برای رویا تنگ شده .تو هم که ماشاالله نمی دونم یعنی منم ازدواج کنم همین جوری میشم؟!!!سحر یه جور تو یه جور !!! حق بده گلگی کنم دیگه صبرم تموم شد.

استاد؛ نشانه‏هاى مؤمن و صفات او ؛خیلی قشنگ بود من خودم نتونستم بگم به چند تاش پایبندم!!!

آقای رحمانی و آقای صفر دوست(آقا داداش کوچیکه:-))
دلتون انگار از دنیا خیلی گرفته حق دارید من هم از بچگی حسادت ها رو دیدم و حس کردم الان هم دارم می بینم ولی واقعآ بی توجه به حرف دیگران باشید اگه به راه و رسمتون ایمان دارید بیخیال مردم و حرفاشون.

سلام
آره واقعا قشنگ بود

بوی فیروزه یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ

سلام
سلام استاد
خیلی به هم چین گنجینه ای برای همه ی زندگیم احتیاج داشتم. استاد ممنون.

سلمان خان ُ داش مرتضی جواب هممون تو این جمله ها هست میگین نه ! کامل بخونید البته به شمام حق می دم راجع به سوالا.

سلام

[ بدون نام ] یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ

به به اعظم خانم تجزیه چی!!!!!
پارسال دوست امسال برو بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همونطور که میدونی من اصلا نامرد نیستم ولی گرفتارم راستی عروسی دعوتی!!!<<

قبلا قول دادی بیای و ......

اصل حالت چطوره ؟شروع کردی؟ موضوع داری؟
من سال بالاییتم سوالی داشتی بپرس خجالت نکش.(می دونم الان تو دلت می گی دییییوونه(ناسزای رایج وی است))

سلمان رحمانی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ

به نام خدا
سلام بوی فیروزه
می خواستم که شما پاسخ بدی!!!

استاد دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ

بوی فیروزه عزیز
سلام
در پاسخ یک کامنت شما گفته بودم:

(راستی بوی فیروزه والامقام:
اگر یک(به ظاهر دوست شما) به طور مخفیانه و بدون اطلاع شما صحبتهای شما را ضبط کند چه حکمی دارد؟
اگر پیشنهاد فروش آنها را بدهد چطور؟)

این شما شمای نوعی است و منظور شمای بوی فیروزه نیست.

گفتم شاید برداشت بدی شده باشد.


ممنون
استاد

مرتضی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ

به نام خدا
سلام بوی فیروزه
من که اصلا موجه منظورت نشدم
هر سوالی جوابی داره قرار نشد بپیچونیآآآ
امیدوارم که پاسخ سوالم (و همینطور سلمان خان) رو واضح بدی!!!
راستی دییییونه رو خوب اومدی!
رفاقت هم دقیقا همینی بود که گفتی:
پارسال دوست امسال برو بابا !!!

با هم دوست باشید تا امسال دلتون واسه هم تنگ بشه

احتمال داره استاد یه تبصره بنویسه که شما دوتا دوستین و دارین با هم شوخی می کنید
والا

یا علی

رحیمی نژاد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ق.ظ

به نام خدا
سلام
سلام استاد خوبم
سلام به بوی فیروزه ی عزیز
بله اگه نمی دونستم سرت شلوغه زود تر از این ها دعوات می کردم
دیوونه من چه قولی دادم عروسی بیام و....:-) اونها واحد های خوابگاهی بود دیگه از یادم رفته تازه تو که نمی خوای بگن عروس چه دوستایی داره!!:-) اومدنم با خداست بابام راضی نمی شه تنها بیام تنها راه حلش یه چیزه خودت که می دونی پس دعا کن. طفلک مهشید داره خودشو میکشه مگه بیا اصفهان منو ببین:-) بهش میگم هر وقت...
مهشید نمی دونست سحر ازدواج کرده وقتی بهش گفتم کلی قربون صدقه ی سحر رفت:-) یه بار حسابی سر کار گذاشت منو گفت دارم خاله می شم من انقدر ذوق کردم بعد گفت برو بابا من خودم بچم:-( کلی ذوق کرده بودما:-) می گم بوی فیروزه بچه ی مهشیدو تصور کن اگه مثل مامانش باشه خیلی دوست داشتنی می شه ها مگه نه:-)
زن داداشم ارشد قبول شد همراه با من مهدی هم که سال دوم ارشد بود عروسیشون عقب افتاده بود که حد اقل درس مهدی تموم شه ۱۶ تیر عروسی داداش جونمه
بوی فیروزه من خیلی تنها می شم مهدی هم داره می ره البته راه دوری نمی ره خونه ی بالا می شینن بهش میگم مهدی به خانمت بگو من هر روز بالام شام و ناهار هم نداره گفته باشم من دوست دارم هر روز برم خونه داداشم مشکلییه!!!:-)
داداشمم می خنده:-) می گه بیا :-)
عروسی داداشم با آقاتون بیا:-)
دوستم مرضیه قرار اون روز آبجی مهدی بشه :-) بهم میگه تو خواهر دامادی به خودت برس !!! میگم من تا... هیچ کاری نمی کنم دوست ندارم به زور راضیم کرده موهامو درست کنم و یه کم... میگم بوی فیروزه امتحان های این ترمم شروع شد اما من باز هیچ درس نخوندم اما نگران نیستم نمی دونم چرا اما یه حس خوبی برای سال ۹۰ دارم شاید دلیلش بارون باشه امسال بارون زیاد اومده و این نشانه ی نعمت خداست (البته نمی خوام بگم نخونده قبولم) راستی فهمیدم معدنی بالا ترین نمره ی دانشگاه تو هر ۴ گروه بودم این ها رو همه از لطف خدا می دونم بوی فیروزه ترم پیش من حتی شب امتحان هم خوب درس نخوندم سال قبل همش گریه بودواشک . اما امسال گرچه هنوز خوب خوب نیستم اما خیلی بهترم . راستی امروز بعد از نماز صبح خواب دیدم رفتم زیارت :-) حس خوبی داشتم:-) بوی فیروزه دلم می خواست دوباره دوره هم جمع بشیم و ساعت ها با هم حرف بزنیم خدارو شکر یه مرضیه پایه ی همه چی هست همیشه با هم می ریم گردش . تازه پایه ی سمنان اومدنم هست حتی مشهد :-) راستی زهره چند وقت پیش بهم گفت بیا بریم مشهد درسام زیاده خسته شدم میدونی که ارشد ریاضی تهران می خونه راستی شادی هم تهران ارشد می خونه باورت میشه (استاد شادی رو می شناسید یه بار اومد پیشتون باهاتون مشورت کرد اون هم رشته اش ریاضی بود) هم اتاقیمون بود اینقدر از شما تعریف کردیم گفتیم براتون مهم نیست دانشجوش باشی یا نه اگه بتونه کمکت میکنه اومد پیشتون:-) راضی هم بود خیلی از شما خوشش اومده بود:-)
بوی فیروزه چقدر حرف زدم بازم دلم می خواد حرف بزنم اما دیگه بسه همه رو خسته کردم راستی اینم بگم خواهر سحر از خود سحر بیشتر با من در تماسه :-) خیلی دوست داشتنیه می دونی که دانشجوی لیسانس شده یادته پشت تلفن سحر با خواهرش چطوری حرف می زد اصلآ یادته تو چقدر منو مسخره کردی به خاطره نوع صحبت کردنم با بابام هروقت می گفتم سلام بابا جون شما از خنده می مردید :-) دلم برای همتون تنگ شده من دوستامو هیچ وقت فراموش نمی کنم . دوستتون دارم
در مورد درس باشه بعدآ حرف می زنیم یه دوست دیگه هم دارم که اونم از نظر علمی از من بالا تره قول داده کمکم کنه و تنهام نذاره :-)
راستی باید دید کنکور سحر و دیگر دوستان امسال چه کردند!!


سلام آقا مرتضی
ممنون از توجه شما




به نام خدا

سلام
ممنون
ولی توتحقیق علمی این قدر این شاخه اون شاخه نپرید!

یه دوستتان هم سلام برسانید. خوشحالم که مشورتهایم به دردش خورده است.

ممنون

رحیمی نژاد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
:-)
:-)
ببخشید:-)

سلام
؟

حسین دهقان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ب.ظ

سلام
اااااا...
مثل اینکه اشتباهی اومدم
خانمها یا الله!
مثل اینکه بحث زنونه ست!
سلام بوی فیروزه عزیز
هیچ کس نتونسته بود اینجوری گیجم کنه
احساس میکنم گذاشتنم توی یه توپ فوتبال و هی شوتش کردن!
خدانگهدار
:-)

حسین دهقان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ

ببخشید
منظورم خانم رحیمی نژاد بود!
حالتون خوبه؟
ببخشید اگه ناراحت شدید شوخی کردم:-)

رحیمی نژاد جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ب.ظ

به نام خدا
سلام
سلام استاد
:-) :-) :-)

سلام آقای دهقان
خوبم
نه ناراحت نمی شم
خلاصه من هم دخترم و گاهی باید یه چیزایی نشون بدم :-) مثل این ویژگی خانم ها که می تونن در یک لحظه به چند چیز فکر کنن :-) می دونم زیاده روی کردم اما خوب خیلی وقت بود با بوی فیروزه حرف نزده بودم.دلم براش تنگ شده بود.
شما ببخشید:-)
با دوستان رو شناختیم آقای دهقان و از شوخی هاشون نمی رنجیم.

سلام

حسین دهقان جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:31 ب.ظ

سلاماستاد
سلام بوی فیروزه و خانم رحیمی نژاد
ولی من حتی نمیتونم تصورشو بکنم که میشه در یک لحضه به چندتا چیز فکر کرد. آدم تو کار خدا میمونه!
ولی به دور از شوخی خیلی خوشحالم از اینکه میبینم صندوقچه اینقدر گرم و صمیمی هست. انشا الله همینطور بمونه.
بیشتر علامت سوال استاد واسم خنده دار بود
راستی بیاید کلبه آشنا. شما هم شاعر خوبی میشید. ببینم میتونیم یه دیوان جفت و جور کنیم!
پیروز و سربلند باشید.

سلام

ان شاالله

سلمان رحمانی پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ


پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاف کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و آدم شد

چقدر بده که آدم تحت تاثیر دیگران قرار بگیره و نتونه حرف خودش و دلش رو بزنه.
هم نشینی و هم صحبتی با کینه توزان موجب بسته شدن چشم حقیقت بین می شود و باطل را حق می پندارند و به دنبالش برای امری باطل ندای حق سر می زنند.

برخی گمان می کنند که دنیا مال آنهاست و همه بهشان بدهکاراند و تنها آنان از عقل بهره برده اند و خود را عقل کل می پندارند.
خدایا، قبل از آنکه به ما چیزی را بدهی جنبه اش را عطا فرما.
الهی آمین.
یا علی

از کسانی که لاف ما دل را اهلی کرده ایم می زنند چه انتظاری است؟!
اگر ریای برخی دود می داشت از تاریکی جهان تباه می شد.
خدایا شکرت که به ما چشم برزخی ندادی!
آفرین سلمان وقت شناس فتنه شکن.

استاد جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ

آی صاحب خانه ها...
کجایید؟!

بوی فیروزه یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام

آقای سلمان خان منظورتون منم؟؟؟؟!!!!!!!

سلام
نه!
اگر توضیحات مرا دوباره بخوانید احتمالا کدهای داده شده را می یابید.

سلمان رحمانی دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ

به نام خدا

درود بر بوی فیروزه

کدوم قسمتش رو میگی بوی فیروزه؟
...

سلمان رحمانی دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ

قضیه عصا شد!!!

رحیمی نژاد دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:31 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
امتحانام شروع شده بعد از امتحان ها میآم انشا الله

سلام
موفق باشید.

آشنا شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:26 ب.ظ

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد