بهشت و جهنم روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "
خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد. مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است" آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی فهمم؟!"
خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!"
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند. این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
با همه دلایلی که برشمردیدموافقم.اما لازم میدونم راجع به اینکه همانطور که گفتید(شاید خودت را عقل کل میدونی) توضیح بدم. اول از همه به خاطر اینکه لفظ شاید رو آوردین تشکر میکنم اما یادم هست که در خلال بحث های گذشته یکبار آقای صفر دوست گفتن که فکر میکنی راه راست رو بلدی و....(دقیقا یادم نیست)که اشاره داشت به همین موضوع عقل کل بودن اما باید بگم که خودم از انسان های متکبر و کسانی که خوشون رو به ناحق عقل کل میدونن(اسنان هایی که عقل کلن شمال معصومین و اولی خدا در مرتاب بسیار بالا هستن که از حضرت باری تعالی کسب فیض میکنن) بسیار بدم میاد و حتی متنفرم اما اینکه ممکن است مخاطب محترم چنین برداشتی رو از کامنت های این کمترین داشته بوده(عجب فعلی شد).باید بگم که احتمال اینجور کامنت گذاشتن بوده ولی باید بگم که اصلا همچین قصدی رو نداشتم(که البته صد در صد مقصرم چونکه نتیجه هم مهمه) واینکه تا اونجایی که یادم هست اگر کامنتی با این نحو نوشته ام صد در صد مفهوم اون کامنت یا حتی ممکن است جمله ای از آن به نجوی دارای پشتوانه مذهبی بوده است(مفهمو تا اونجایی که یادمه صد در صد دارای پشتوانه بوده).لازم به ذکر است که سعی این حقیر بیشتر در این است که راجع به آیات قران کریم و احادیث (البته خدایی هم پخی نیستیم) این باشه که تفسیر به رای و... در کار نباشه پس اگر کسی مفهوم عقل کلی از نظرات من دیده باید به این موضوع دقت کنه که حرف حرف ۱۳ نبوده بلکه(تاکید میکنم تا اونجایی که یادمه) سعی شده مطابق با اصول صد در صد درست اسلام ناب باشه
استاد دیگه فکر کنم جای توضیحی نباشه که اسلام اصیل و ناب محمدی حرف حق و فصل الخطاب رو میزنه باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده و اینکه جوینده یابنده است
موفق باشید
سلام
سعی شده مطابق با اصول صد در صد درست اسلام ناب باشه
... باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده
به سوال خودت پاسخ ندادی! دانی کف دست از چه بی موست زیرا...
(باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده)
اولا در جاهه ایی که مطمئن بودم دستور اسلام است اونجوری کامنت گذاشتم.ودوما خیلی از دستورات اسلام اصیل در دسترس است و...
سلام
ودوما خیلی از دستورات اسلام اصیل در دسترس است و...
امام حسین (علیه السلام) : نیازهای مردم به سوی شما نعمت های پروردگارند.
بلند مرتبه ترین امیران ؛ امیری است که هوای نفس بر وی فرمان نراند و امارت نکند. غررالحکم امیرالمومنین
امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به کمیل که یکی از اصحاب خاص حضرت است می فرمایند:ای کمیل علوم و معارف را به جز از ما اخذ نکن تا از ما باشی. وسایل الشیعه،27/30 تحف العقول،ص171.
عباد بن عبد الله گوید : علی علیه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم ، پس از من جز دروغگو کسی دیگر خود را «صدیق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از دیگران نماز میخواندم
(سند:سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البدایة والنهایة ، ج3 ، ص 26 و المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص 112 وتلخیص آن ، تألیف ذهبی در حاشیه همان صفحه ، و تاریخ طبری ، ج2 ، ص 56 ، والکامل ، ابن الاثیر ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطین ، حموینی ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائی ، ص 46 با سندی که تمام روات آن ثقه هستند ، و تذکرة الخواص ، ابن جوزی ، ص 108 و... )
امام محمد باقرعلیه السلام فرمود: همانا خداوند متعال، برای حضرت شعیب - علیه السلام - وحی فرستاد: من از قوم تو یکصد هزار نفر را عذاب و هلاک می نمایم که شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت کنندگان خواهند بود. حضرت شعیب - علیه السلام - سؤال نمود: اشرار که مستحقّ عذاب هستند ولی خوبان را چرا عذاب می نمائی؟ خداوند وحی نمود: به جهت آن که این افراد، نسبت به گناهکاران بی تفاوت بوده و با ایشان سازش می کردند و غضب نکردند برای آنچه موجب غضب من است.
سه داستان از استیو جابز در سخرانی دانشگاه استنفورد
استیو جابز در سال ۲۰۰۵ در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد شرکت کرد و یک سخنرانی مشهور در آنجا انجام داد. شاید بسیاری از شما قبلا این سخنرانی را دیده باشید اما در چنین روزی خواندن مجدد آن نکات زیادی را به ما یادآوری می کند و کسانی هم که تا به حال آن را ندیده اند می توانند از سخنان استیو جابز لذت ببرند.
توضیح نارنجی: برگردان این سخنرانی توسط نارنجی صورت نگرفته و متاسفانه به خاطر کپی شدن های متعدد، ما نتوانستیم منبع اصلی ترجمه را پیدا کنیم. بنابراین فقط آن را بازنشر می کنیم:
من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغ‌التحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا درس می‌خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده‌ام. امروز میخواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است.
اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است: من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترک تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترک تحصیل به دانشگاه می‌آمدم و می‌رفتم و خب حالا میخواهم برای شما بگویم که من چرا ترک تحصیل کردم. زندگی و مبارزه‌ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود.
یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارک مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آنها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند.
اینگونه شد که هفده سال بعد من وارد کالج شدم و به خاطر این که در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریه‌ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه‌ی دانشگاه خرج میکردم بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایده‌ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده‌ای که میخواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چگونه می‌خواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترک تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست میشود.
اولش کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه میکنم می‌بینم که یکی از بهترین تصمیم‌های زندگی من بوده است. لحظه‌ای که من ترک تحصیل کردم به جای این که کلاس‌هایی را بروم که به آنها علاقه‌ای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم می‌خوابیدم. قوطی‌های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس می‌دادم که با آنها غذا بخرم.
بعضی وقت‌ها هفت مایل پیاده روی میکردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذا‌هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونی‌ام در راهی افتادم که تبدیل به یک تجربه‌ی گران بها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیم‌های خطاطی را در کشور میداد. تمام پوستر‌های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی میشد و چون از برنامه‌ی عادی من ترک تحصیل کرده بودم، کلاس‌های خطاطی را برداشتم.
سبک آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت می‌بردم. امیدی نداشتم که کلاس‌های خطاطی نقشی در زندگی حرفه‌ای آینده‌ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاس‌ها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی می‌کردیم تمام مهارت‌های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونت‌های کامپیوتری هنری و قشنگ بود.
اگر من آن کلاس‌های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونت‌های هنری الآن را نداشت. هم چنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب میبینید آدم وقتی آینده را نگاه میکند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه میکند متوجه ارتباط این اتفاق‌ها میشود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است.
داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است: من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم «وز» شرکت اپل را درگاراژ خانه‌ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت.
ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره‌ی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر می‌تواند از شرکتی که خودش تأسیس میکند اخراج شود؟ خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر می‌کردیم توانایی خوبی برای اداره‌ی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آینده‌ی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم.
احساس میکردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست داده‌ام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو.
شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم.
پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریک سیر خارق العاده‌ی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم.
اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض می‌دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ توی سر شما می‌کوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام می‌دادم که واقعاً دوستش داشتم.
داستان سوم من در مورد مرگ است: هفده ساله بودم که در جایی خواندم اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که توی آینه نگاه میکنم از خودم می‌پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام می‌دهم یا نه.
هر موقع جواب این سؤال نه باشد من میفهمم در زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر دانستن این که بالآخره یک روزی خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیم‌های زندگی ام را بگیرم چون تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند.
حدود یک سال پیش دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه‌ی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعده‌ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه‌هایم بگویم در مدت سه ماه به آنها یادآوری بکنم.
این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آنها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معده‌ام می‌گذشت و وارد لوزالمعده‌ام میشد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد
چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونه‌های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آنهایی که می‌خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترک در زندگی همه‌ی ما ست.
شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنه‌ها را از میان بر می‌دارد و راه را برای تازه‌ها باز میکند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن به جای زندگی بقیه هدر ندهید.
هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید.
موقعی که من سن شما بودم یک مجله‌ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر میشد که یکی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود این مجله مال دهه‌ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست میشد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این که گوگل وجود داشته باشد.
در وسط دهه‌ی هفتاد آنها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه‌ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود:
stay hungry stay foolish
این پیغام خداحافظی آنها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می‌کردند
stay hungry stay foolish
این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست که برای شما میکنم.
بله حق با شماست .ایشان فوت کردن به همین دلیل هم مصاحبه ایشان رو اوردم.به نظرم در مصاحبه ای کا از ایشان آوردم به مطالب بسیار جالبی اشاره کردن.برای خود من که درس آموز بود بی شک شرکت اپل در سال های اخیر از موفق ترین شرکت های حوزه تکنولوژی بوده است که بیشترین سهم را آقای جابز داشته است
سلام ممنون توضیح را برای آنهایی دادم که نمی دانستند فکر می کنمبا دانسبن آن عمیقتر مطلب را می خواندند.
بیشتر مایل به دیدار حضوری جناب عالی هستم.این ترم مرخضی گرفتم که مثلا بشینم درس بخونم ولی متاسافنه نشد.به خاطر این این مطلب رو گفتم که از ساعت حضور شما در دفترتان اطلاعی ندارم میشه ساعات حضورتون رو بگین. پنج شنبه (فردا) که به احتمال زیاد نیستید.اولین روزی که در هفته تشریف دارین کی هست؟
اول از همه بابت اینکه (فکر می کنم که اینجوری باشه.البته به احتمال ۹۹ درصد چونکه جواب کامنت قبلی رو دادین) دوبار اجازه بودن در کنار خودتون و دانشجویان محترموتون رو دادین بسیار سپاسگزارم
اما استاد یه موضوعی رو میخواستم نظر شما رو که برام خیلی هم مهمه بدونم
اما شرح واقعه:
رشته شیمی اولین باری که میخواستم انتخاب کنم برای من یه رشته خنثی بود(یعنی نه خیلی اونو دوست داشتم و نه از اون بدم میومد).در هرصورت شیمی کاربردی سمنان رو اتنخاب کردم .وخدا رو شکر قبول شدم و افتخار شاگردی شما و بقیه اساتید محترم دانشگاه سمنان رو داشتم
با ادامه تحصیل کم کم علاقه بیشتری رو به این رشته پیدا کردم و از درس الی نسبت به درس های دیگه بیشتر خوشم اومد
تا رسید به اینجا که دیگه به اخر دوران تحصیل در کارشناسی رسیدم و باید برای ارشد می خوندم.یادم میاد که در همون ابتدا تحصیل بود که شما در کلاس گفتین در این رشته فرق زیادی بین مدارک ارشد و کارشناسی وجود نداره.و در عمل و تحقیقات هم حرف شما بر من ثابت شده
پس اگر کسی بخواد ارشد بخونه باید هدفش این باشه که ادامه تحصیل بده و تا دکترا ادامه بده.خب با این شرح طولانی که دادم .حالا که جنسیت این کمترین رو هم اطلاع دارین به نظرتون چه رشته ای برای ادامه نحصیل تا دکترا برای من آینده روشن تر و تضمین تر شده تری رو به ارمغان میاره.( البته این رو هم خوب میدونم که همه چیز به دست خداست و اگر خدا بخواد همه چی جور میشه.مثل همین که من استاد خوبی مثل شما دارم و... ولی خب مشورت هم تاکید بزگان دین ماست). خب متاسفانه بازار کار خوبی هم الان وجود نداره و رشته های پر متقاضی مثل آلی و تجزیه تقریبا اشباع شده هست که البته خود شما بهتر میدونید یادمه قبلا گفته بودین که اگر هدف دکترا است گرایش شیمی کاربردی بهتر است.با این حال دانشجوی خوب و گلتان جناب رحمانی چرا با اینکه ارشد کاربردی خوندن در دکترا هم اون رشته رو ادامه ندادن؟بلکه رشته خود را عوض کردن و اومدن به دکترای الی این موضوع برای جناب دهقان هم فکر کنم صادقه و ایشان هم رشته خودشون در ارشد رو ادامه ندادن و فکر کنم الان در حال خوندن دکترای آلی هستن
ایا ادامه تحصیل در رشه هایی ثل الی و تجزیه بهتره یا رشته هایی مثل شیمی کاربردی و فیتو شیمی پلیمر و ...
در یک کلام باید عقلانی تصمیم گرفت یا احساساتی؟
ببخشید که طولانی شد .میخواستم از شما بپرسم ولی با توجه که من رو نمی شناختید نتونسته بودم با شما در میون بزارم
استاد جدیدا یه کار خیلی قشنگی رو در صندوقچه انجام میدین و اون اینکه در ابتدا کلبه ها شعری قرار میدید استاد کلبه محرم رو نمیسازید؟اگر ساختید میتونیم شعر پیشنهاد بدیم(اگر این کامنت طولانی شد به خاطر این بود که خیلی وقته کامنتی در صندوقچه نداشتم.البته به طور تایید شده.)
استاد اگر اطلاعات بیشتری از من نیاز دارین امر بفرمایید تا بگم
دردناک‌ترین حادثه در کربلا به روایت کارشناس آمریکایی
خبرگزاری فارس: پروفسور چلکوفسکی محقق آمریکایی در گفتوگو با فارس درباره حادثه کربلا و ویژگی‌های آن سخن گفته است. او تشنگی کودکان و طلب آب از حضرت عباس را دردناک‌ترین حادثه در کربلا می‌داند.
پروفسور پیتر ج. چلکوفسکی (Peter J. Chlkowski)، دانشمند آمریکایی لهستانی‌تبار، از دانشمندان متخصص فرهنگ ایران است که هم‌اکنون استاد رشته‌های مطالعات خاورمیانه، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی در گروه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک است. وی در گفتوگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری فارس، روایت جالبی از داستان کربلا دارد:
* شرق‌شناسی که جذب محرم شد
فارس: آقای چلکوفسکی لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید. چلکوفسکی: من پیتر چلکوفسکی شهروند آمریکایی هستم. لیسانس خود را در سال 1958 در رشته واژه‌شناسی شرقی از دانشگاه جگیلونیان شهر کراکوف لهستان دریافت کردم و در مدرسه درام همان شهر به تحصیل در رشته هنرهای تئاتری بپرداختم. در سال 1959 به لندن رفتم و در سال 1962 در مقطع فوق لیسانس در رشته تاریخ خاورمیانه اسلامی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی فارغ‌التحصیل شدم. در حال حاضر هم بیش از 40 سال است که استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه نیویورک هستم. بخش عمده‌ای از تحقیقات و مطالعات من مربوط به اسلام شیعی و به‌طور خاص محرم و واقعه کربلا است و در این حوزه تاکنون ۳ کتاب و مقالات متعددی درباره امام حسین و واقعه کربلا نوشته‌ام.
فارس: علت سفر شما به ایران چه بود؟ چلکوفسکی: همانطور که گفتم در مقطع لیسانس زبان‌شناسی مشرق زمین خوانده بودم و در ادامه در یکی از دانشگاه‌های انگلیس مطالعات خاورمیانه را ادامه دادم و به همین دلیل با ایران آشنا شدم، به همین دلیل ایران را برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات زبان فارسی انتخاب کردم.
* جایی که با محرم آشنا شدم...
فارس: شما یکی از معروف ترین محققان غربی در حوزه محرم و عاشورا هستید. از آشنایی خود با محرم بگویید. چلکوفسکی: درباره آشنایی با محرم و عاشورا باید بگویم که قبل از اینکه به ایران سفر کنم چیز زیادی درباره محرم نمی دانستم و زمانی که برای ادامه تحقیقاتم به شهر رشت سفر کردم مصادف بود با ماه محرم و آنجا با یک اجرای تعزیه مواجه شدم. آنجا خیلی شیفته این مراسم شدم و باید اعتراف کنم که یک شبه عاشق محرم شدم. این نمایش برای من که هنرهای نمایشی در لهستان خوانده بودم فوق‌العاده بود. از آن زمان شروع کردم به تحقیق و نوشتن درباره تعزیه و محرم. از این نمایش به قدری هیجان‌زده و شگفت‌زده شده بودم که از آن روز به تحقیق درباره عاشورا و محرم پرداختم.
* هنر تعزیه مرا با محرم آشنا کرد
چیزی که در ابتدا من را به عاشورا و محرم علاقه‌مند کرد - به دلیل اینکه اطلاعی از واقعه عاشورا نداشتم - هنر تعزیه بود. رسم و اجرای فوق العاده ای است. اینکه نقش‌ها دیالوگ خود را با شعر بیان می‌کردند و رنگ‌هایی به‌کار می‌رفت که آدم خوب‌ها و آدم بدها با آن تفکیک شده بودند. من درباره تعزیه تحقیقات گسترده‌ای در کشورهای مختلف دنیا کرده‌ام و ماحصل تحقیقاتم را در یکی از کتابهایم آورده‌ام.
* تعزیه امام حسین در منطقه کارائیب در قرن 19
فارس: امکان دارد یکی از مواردی که در مورد تعزیه و محرم در کشورهای دیگر بررسی کرده‌اید، بگویید؟ چلکوفسکی: در قرن 19 میلادی در منطقه کارائیب، انگلیسی‌ها کارگران سیاه‌پوست را در مزرعه‌های نیشکر به خدمت گرفته بودند و آنها را استثتمار می‌کردند و این کارگران سیاه پوست با انگلیسی ها درگیر شدند ولی از ادامه کار زیر سلطه انگلیسی ها که برای آنها به معنای بردگی بود کنار کشیدند و فرار کردند. به همین خاطر انگلیسی ها برای جبران نیروی کار در مزرعه های نی شکر هزاران نفر را از هند به این منطقه آوردند. جمعیت هندی هایی که به این منطقه آمده بودند مراسم عاشورا را برای دور هم جمع شدن و نشان دادن خود به مردم بومی منطقه انتخاب کردند با وجود اینکه اکثر آنها مسلمان و شیعه نبودند. این مراسم در این منطقه رفته رفته بومی شد و به با نام تجا که شکل تغییر یافته تعزیه بود برگزار شده است. در این مراسم حسینه های خواصی که ارتفاع سقف آن بسیار بلند بود برپا می شود و از رنگ های متنوعی استفاده میشود.
*فرهنگ عاشورا ایران را در جنگ 8 ساله پیروز کرد
فارس: تاثیر محرم را در میان مردم ایران چگونه دیده اید؟ چلکوفسکی: مردم ایران و در کل شیعیان، واقعه عاشورا را بزرگترین مصیبت تاریخ بشریت می دانند. در ایران علاوه بر اینکه فرهنگ عاشور در تکیه ها و در ماه محرم گرامی داشته می شود در شئون مختلف زندگی مورد توجه قرار میگرد. جمله هر روز عاشوراست و هر روز کربلا است در جنگ 8 ساله تاثیر زیادی در مبارزه سربازان ایرانی داشت و همین مساله باعث انگیزه آنها برای ادامه مبارزه میشد. و اتفاقا همین فرهنگ بود که باعث پیروزی سربازان ایرانی شد. من مسلمان یا شیعه نیستم ولی خیلی مجذوب این فرهنگ شده ام.
فارس: آیا بررسی فرهنگ عاشورا تاثیری بر خود شما هم داشته؟ چلکوفسکی: با مرور واقعه کربلا بارها تحت تاثیر قرار گرفته ام و اشک درچشمانم جمع شده است ولی به خود اجازه نداده ام که گریه کنم چراکه من محقق هستم و نباید تحت تاثیر احساساتم قرار بگیرم.
* شیفته شخصیت حضرت عباس هستم
فارس: چه کسی در واقعه عاشورا شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟ چلکوفسکی: من به صورت خاص شیفته شخصیت "حضرت عباس" هستم. من مقالات زیادی را درباره ایشان نوشته و چاپ کرده ام و متون زیادی را درباره مراسمی که به حضرت عباس مرتبط می شود را جمع آوری کرده ام.
* حضرت عباس به روایت چلکوفسکی
فارس: اگر بخواهید حضرت عباس را برای مخاطبان آمریکایی معرفی کنید چه می گویید؟ چلکوفسکی: عباس جنگ آور، آزادی خواه و مدافع شجاع و بی باکی است که از حسین و خانواده اش محافظت کرد. عباس فردی است که شما در فارسی به آن میگویید پهلوان. عباس پهلوان واقعی بود. او از حسین و خانواده او تا آخرین لحظه محافظت میکند. او زمانی که می رود برای کودکان آب بیاورد دستانش را از دست می دهد بعد مشک را به دهن میگیرد و زمانی که می بینند او ایستادگی می کند و به راه خود ادامه می دهد او را می کشند.
* دردناک‌ترین حادثه کربلا به روایت کارشناس آمریکایی
فارس: دردناک ترین حادثه کربلا از نظر شما کدام حادثه است؟ چلکوفسکی: تشنگی کودکان در خیمه ها و طلب آب از عباس داستان دردناکی دارد که مرا واقعا تحت تاثیر قرار می دهد.
فارس: مردم ایران همه علاقه زیادی به حضرت عباس دارند و مراسم زیادی با نام ایشان برگزار میشود... چلکوفسکی: من عاشق مراسمی هستم که نذر حضرت عباس میکنند. مانند سفره حضرت عباس.من بسیار در آیین سفره حضرت عباس دقت کرده ام و مشاهده کرده ام که چقدر زنان شیعه و زنان ایرانی اعتقاد به این رسم دارند ولی متاسفانه من چون خانم نیستم هیچگاه نتوانستم در این مراسم شرکت کنم. چون این مراسم را زنان برپا می کنند. من شاهد بوده ام زنانی را که نذر سفره حضرت عباس کرده اند و حاجت گرفته اند. برای مثال زنی که بچه دار نمی شد و از این طریق توانست حاجت خود را بگیرد.
راستش دیشب یه نظر دیگر هم در همین کلبه نوشتم که متاسفانه یه مشکلی پیش اومد و ارسال نشد.
خیلی چیزها بود استاد عزیز
نمیدونم شاید قسمت نبود که ارسال بشه.
اما این موضوع زیر ور دیشب هم ننوشه بودم
استاد چند روز پیش در یه مسافرتی یکی از همراهان سوالی پرسید در مورد اینکه انگیزه و دلایل ازدواج چه چیز هایی هست؟
در این بین فقط یکی از هراهان متاهل بود و بقیه مجرد(کلا ۷ نفر بودیم)
بحث زیاد شد و نظات گوناگونی ارائه شد
طرفی که متاهل بود دلیل ازدواجش رو تنهایی میدونست.ومی گفت که چون احساس تنهایی میکرده ازدواج کرده بود.وجالب تر این بود که میگفت الان اگر جای شما بودم ازدواج نمیکردم!!!
یکی میگفت از اینکه فقط درامدش رو برای خودش خرج کنه خسته شده و دوست داره کسی دیگه ای هم کنارش باشه.او می گفت که ارامش روحی خودش رو میتونه از این راه بدست بیاره
یکی دیگه هم نظرات مشابه ای مثل همین نظر بالا رو داشت البته با تفاوت هایی
من خودم گفتم که آرمان ها و ایده آل های هرکسی فرق میکنه.وطرف با توجه به جهانبینی که داره تصمیم میگیره.راستش من هم در اون جا گفتم مسائل زناشویی تنها دلیل برای ازدواج نمی تونه باشه.بلکه به نظرم باید دلایل و انگیز ههای بهتری رو برای ازدواج پیدا کرد.خودم هنوز این دلایل و انگیز ه ها رو کاملا پیدا نکردم
الان که فکر می کنم به این نتیجه میرسم که میتونه یکی از بهترین دلایل برای ازدواج پاکدامنی باشه.به نظر شما درسته؟آیا صرف اینکه انسان پاکدامن باشه و بمونه باید بره ازدواج کنه؟
کاملا جهان بینی های مادی و معنوی در این نظرات دیده میشد.کسی که میگفت الان پشیمون شده کاملا معلوم بود برای چی میگه!!!! (همشون جنسیتی مشابه من داشتند).وایشان میتونستند با راه های دیگه ای به غیر از ازدواج به مقاصدشون برسن(مقاصدی به غیر از رفع تنهایی).
راستی استاد به نظر شما به چه دلایلی باید ازدواج کرد؟
چند تا از این دلایل در این احادیث ذکر شده
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم : زَوِّجُوا أیاماکُم ، فَإنَّ اللّه یُحسِنُ لَهُم فی أخلاقِهِم ، ویُوَسِّعُ لَهُم فی أرزاقِهِم ، ویَزِیدُهُم فی مُرُوّاتِهِم ؛ بىهمسران خود را همسر دهید ؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو مىگرداند و روزیهایشان را زیاد مىکند و بر جوانمردیهاى آنان مىافزاید . بحار الأنوار : 103 / 222 / 38
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم : ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فی حَداثَهِسِنِّهِ إلاّ عَجَّ شَیطانُهُ : یا وَیْلَهُ ، یا وَیْلَهُ ! عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دِینِهِ ، فَلْیَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فی الثُّلُثِ الباقِی ؛ هیچ جوانى نیست که در دوره جوانى خود ازدواج کند ، مگر آن که شیطان او فریاد برآورد که : «واى بر او ، واى براو ! دو سوم دینش را از (گزند) من حفظ کرد» . بنابراین ، انسان باید براى حفظ یک سوم دیگر ، تقواى خدا در پیش گیرد . بحار الأنوار : 103 / 221 / 34 منتخب میزان الحکمة : 252
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم : النِّکاحُ سُنَّتِى، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی ؛ ازدواج سنّت من است ؛ پس هر که از سنّت من روى گرداند از (امّت) من نیست . بحار الأنوار : 103 / 220 / 23 منتخب میزان الحکمة : 252
عَن النبی - صلّی الله علیه و آله - قال: رَکعتانِ یُصلیهما المُتزوجُ اَفضلُ مِن رجلٍ عَزبٍ یَقومُ لَیلهُ و یَصومُ نهارَهُ. پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمودند: دو رکعت نماز انسان با همسر برتر است از عمل انسان عزبی که همه شب را در نماز و روز آن را روزه دار باشد. «وسائل الشیعه، ج 20، ص 19»
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم : المُتَزَوِّجُ النائمُ أفضَلُ عِندَاللّه مِنَ الصائمِ القائمِ العَزَبِ ؛ همسردار خفته، نزد خدا فضیلت دارد بر بىهمسرِ روزهگیرِ شبزندهدار . بحار الأنوار : 103 / 221 / 25
سلام تمام مطالب احادیثت درستند به آنها بیفزا تکامل افراد را
در کلبه ای خواندم که مریض بودین.امشالله که هر چه زودتر خوب شوید
راستش استاد از درس خوندن نا امید شدم.بر فرض که درس هم خوندیم و تا دکترا هم پیش رفتیم. بعدش چکار میخواهیم کنیم.راستش امید به آینده در این مورد زیاد ندارم.به نظرم اصلا معلوم نیست که چه چیزی در این راه(منظورم ادامه تحصیل و بعد از اون هست) در انتظار ما هستش.
استاد خواهش دارم صادقانه این سوال پایین را جواب بدین
سوال:شما اگر جای ما دقیقا با همین وضعیت بودین چکار میکردین؟
البته هنوز کمی دو دل هستم.سر این موضوع که درس رو ادامه بدم یا اینکه بریم سر شغل آزاد؟
استاد کسی رو میشناسین که در امر استخاره خبره باشه؟
مطلبی رو در کامنت بعدی میزارم که وقتی خودم اون رو خوندم فهمیدم که من و امثال من چقدر در مورد امام عصر (عج) کوناهی کرده ایم.البته به طور قطع و یقین نمی توان گفت که مطالب از ایشان باشد ولی کسانی که نقل کرده اند از قرار معلوم انسان های امینی بوده اند.وحتی اگر پنجاه درصد مطالب هم درست باشد باید خیلی به حل خودمان تاسف بخوریم که تمام کار هایمان شده شعار دادن!(البته خودم رو می گم)
هرچند روال وبلاگ طریق الی الله بر این است که مطالب و مفاهیمی که عنوان می شود در دایره عرفای توحیدی علی الخصوص از طریق ی حجت الحق آخوند ملا حسینقلی همدانی(ره) باشد اما گاهاْ مطالبی دیده می شود که ترجیح می دهم در وبلاگ بیاورم . مرحوم عبد صالح خدا جناب حاج قدرت الله لطیفی نسب(ره) بانی طرح جدید مسجد مقدس جمکران همین سه سال گذشته از دنیا رفته اند . ایشان محضر بسیاری از اوتاد و اهالی معنا در طهران قدیم و قم را درک کرده اند . واقعاْ سابق در همین تهران چه نفوسی زندگی می کردند . البته بنده درباره شکل و شیوه تشرفات این دست از اهل باطن عقیده ویژه ای دارم اما در کل تشرفات انکار ناپذیرند . شکل و راه تشرفات این گونه اولیای خدا قابل بحث است اما حقیر معتقدم اگر دوستان واقعی خدا در شکافهایی خاص از زمان خدمت ولی الله الاعظم (عج) نرسند و بین مردم نیایند حتماْ عوام الناس همدیگر را می درند . مطلب زیر از سایت این بزرگوار است . بنده نه تاییدیه ای از جایی گرفتم و نه در حد تردیدم . اما چون مطالعه آن مفید است و موثر / ملزم می دانم خوانندگان دائمی وبلاگ یکبار هم که شده مطالعه بفرمایند . متن زیر یکی از سخنرانی های ایشان است :
یکی از بندگان صالح خدا، از دوستان و شیعیان مخلص حضرت مولا صاحب الزمان سلام الله علیه، که چندی پیش به محضر مقدس آقا شرف یاب شده بود نقل می‌کرد:
به حدّی وجود مقدس آقا سلام الله علیه را افسرده و ناراحت دیدم که همین طور از چشمان مبارک شان اشک جاری بود و از شیعیان و دوستان شان گله مند بودند، که چرا اینقدر در حقّ ما جفا و کوتاهی میکنند و برای ما دعا نمی‌کنند. در صورتی که اگر شیعیان و محبان ما، با اخلاص دعا و استغاثه کرده، و از خداوند طلب فرج کنند، خداوند به آنها فرج داده، از این گرفتاری روز افزون دنیا آنها را نجات می‌دهد؛ ولی افسوس که اینها در دعا کردن کوتاهی میکنند.
این نکته را همه شنیده و می‌دانیم که بنی اسراییل از فشار‌ها، گرفتاری‌ها و سختی‌هایی که فراعن مصر بر سر آنها می‌آوردند به تنگ آمده بودند. عده ای از خواصّ آنان، چهل روز سر به بیابان‌ها گذاشتند و به گریه و ناله و استغاثه پرداخته، پیشانی بر خاک نهادند. خداوند هم بر آنان ترحّم کرد و بنابر برخی روایات 120 سال و بنابر برخی دیگر 180 سال قیام حضرت موسی را جلو انداخت وبا آمدن موسی، بنی اسراییل را از شرّ فرعون و فرعونیان نجات داد. مولای عزیز ما امام صادق سلام الله علیه فرمودند: اگر آنچه را قوم موسی انجام دادند شما هم انجام دهید (با همان کیفیت و شیوه‌ای که آنها عمل کردند و انقلاب به پا نمودند و از همه چیز گذشته و دعا کردند) برای شما هم فرج حاصل میشود.
ولی متأسفانه تا به حال در بین ما شیعیان چنین اتفاقی نیفتاده و نبوده‌اند کسانی که آنها را به این سمت تشویق و حتّی اجبار کنند که فرج را از خدا بخواهند. در حالی که در زمان حضرت موسی عده‌ای از خواص بودند که مردم را تشویق کردند که از زندگی و کسب و کار دست بردارید و بروید استغاثه کنید. خدای متعال مرحوم شرفی، نبوی و جوادی را رحمت کند. حدود 43 سال قبل؛ سی - چهل نفر از منتظران درمشهد ـ که الآن دو سه نفر بیشتر از آنان زنده نیستند ـ روزی از مشهد خارج شده و به کوهی در دو سه فرسخی شهر رفتند. ظاهراً هوا هم سرد بوده ... نیمه‌های شب که سرما آزارشان می‌داده به داخل غاری در میانة کوه رفته و آتش روشن میکنند. در تمام مدت هم گریه و فریاد میکرده‌اند. شب‌های دوم و سوم چند نفر از اینان به حالت غش می‌افتند و در شرف مرگ قرار می‌گیرند. اینها از ابتدا هیچ چیزی با خود نبرده بودند و بسیار جدی عزم کرده بودند که یا بمیرند و یا اینکه فرج مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را بگیرند. مرحوم آقای شرفی نقل می کردند: ما وقتی دیدیم نیمه شب سرما شدت گرفت و شرایط اینجور شد، چند نفری با هم نشستیم و شور کردیم. در جلسه دربارة این بحث کردیم که اگر چندتا از اینها بمیرند و دولت بفهمد، سراغ ما می‌آیند و دچار مشکل می‌شویم. از همین رو به هر زحمتی بود بیماران جمع را که شبیه جنازه بودند، از آنجا منتقل کردیم و بی آنکه هیچ نتیجه ای از آن ماجرا به دست بیاوریم برگشتیم.
این یک حرکت کوچک مذبوحانه و غلطی بوده است. شکل حرکت اصلاً درست نبوده است. باید یک حرکت کلّی اتفاق بیفتد و عموم شیعیان بخواهند و کار را از روی اساس و منطق درست و حسابی انجام بدهند، نه اینکه هیچ چیزی با خود نبرند و به این امید باشند که جبرییل برای ما از بهشت مائده می‌آورد. هر کسی برای خودش یک کوزه آب و سفره نانی بردارد و بعد به گریه و استغاثه بپردازند. مهم آن ناله و گریه و استغاثه و از خداوند خواستن است؛ خداوند هم بالاخره فرج را می‌رساند.
اگر "ما" بخواهیم میشود ؛ علتش هم این است که از ما خواسته‌اند دعا کنیم و بخواهیم؛ و الّا اگر بنا بود خواستن ما بی ثمر باشد این همه سفارش و تأکید نمی‌شد. نخواسته‌اند که ـ نستجیر بالله ـ ما را گول بزنند. امام عصرسلام الله علیه فرموده‌اند «هرچه می‌توانید برای فرج من دعا کنید، که فرج شما در فرج من است». یعنی تا برای من فرج نشود برای شما هم فرجی رخ نمی‌دهد. مگر ـ نستجیر بالله ـ ایشان می‌خواسته اند شیعیان خود را فریب بدهند؟! آیا اساساً این تصوّر منطقی است؟
پس دعا کردن اثر دارد. دعا, خواستن است. باید از خدا خواست تا او اجابت کند. بسیاری از افراد بوده‌اند و در کتاب‌ها هم آمده که استغاثه کرده‌اند و حاجتشان را گرفته‌اند، و ما هم اگر استغاثه کنیم قطعاً جواب می گیریم. متأسفانه هنوز این دعا و خواستن ، جمعی و عمومی نشده است . شهری و روستایی، تاجر و بازاری و اداری و... باید بخواهند. باید همه با هم بخواهند تا اجابت شود.
شما نگاه کنید همین الآن دنیا در آتش فتنه و فساد در حال سوختن است. هر کس قوی تر است ضعیف را میزند، و هرکس پولدارتر است به زیردستان خود بیشتر ستم میکند. توجه نداریم که مُصلِح همه این گرفتاری‌ها، بدبختی‌ها، بیچارگی‌ها، فسادها، تعدی‌ها وفحشاها و... کسی جز امام عصر سلام الله علیه نیست و فقط امام عصر و حجت و ولیّ خداست که چنین قدرتی دارد. تا این آقا نیاید دنیا اصلاح نمی‌شود. نور پروردگار، وجود مقدس مولا صاحب الزمان سلام الله علیه است که می‌تواند همه چیز را اصلاح کند. ما دنبال چه هستیم؟
آن شخص میگفت : دیدم امام عصر سلام الله علیه آن قدر ناراحت هستند که اشک‌های مبارک شان همانند دانه‌های مروارید روی محاسن شان می ریخت و از من و شما و امثال ما و خلاصه همه و همه گله و شکایت داشتند...خدا به آبروی آن عزیز، همه ما را به وظایف مان آشنا کند و ما را به خواسته‌های ایشان نزدیک کند تا بدانیم چه باید بکنیم.
یکی از این بندگان خدا برگه ای به دستم داد که وقتی بعضی عبارات آن را خواندم گریه‌ام گرفت. در این برگه آمده که حضرت فرمودند: "به مردم بگویید که برای من به اندازة یک زندانی یا لااقل یک مریض دعا کنند."
یعنی شما ببینید وقتی یکی از نزدیکان تان، پدر یا مادر و یا اولادتان بیمار می شود، چطور نذر و دعا میکنید؟ آیا وجداناً برای امام عصرسلام الله علیه هم ما همین‌طور دعا می‌کنیم؟! کسی که برای ( برآورده شدن) حاجت خود نذر میکند چهل شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران برود؛ اگر به قصد ظهور من این کار را انجام دهد زودتر حاجت اش روا میشود. یعنی اگر همگی دست از کار و زندگی و همه چیز خود می‌کشیدند، و جز ظهور مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ چیز دیگری برای آنها اهمیت نداشت، و از خداوند ظهور حضرت را طلب می‌کردند، فرج می‌رسید. آن شخص به حضرت عرضه می‌دارد: اکثر مردم شما را می‌خواهند و همیشه دعای تان میکنند. حضرت هم در جواب او فرمودند: "از هر صد نفر که دعا میکنند فقط یک نفر خالص است و برای فرج من دعا میکند و بقیه همه هوای نفس است."
یعنی نود و نه درصد از آنها که «اللهمّ عجلّ لولیّک الفرج» می‌گویند مصداق این صحبت هستند. اینجاست که انسان آتش میگیرد. حضرت ادامه دادند:
"شیعیان ما به اندازة آب خوردنی هم ما را نمی‌خواهند. اگر می‌خواستند، از صمیم قلب و جدّی دعا می‌کردند و فرمان ظهور از جانب پروردگار می‌رسید."
سپس حضرت رو به سید الشهداء(ع) نموده و فرمودند: "یا جدّاه!... شما در کربلا تنها ماندید و من هم در این زمان تنها مانده ام! من هم درصحراها تنها هستم. کسی به ندای من توجه نمی‌کند. من خیلی تنها هستم. مردم در طرف دیگر برای خود زندگی میکنند و من در طرف دیگر تنها مانده‌ام."
حضرت، مجدداً رو به آن دوست نموده، فرمودند: "چرا به مردم نمی‌گویید من مظلوم هستم. مردم مرا فراموش کرده‌اند. برو به مردم بگو امام زمان تان مظلوم وغریب است. من مظلوم‌ترین فرد عالم هستم. دلم خون است. برای ظهورم دعا کنید. اگر برای ظهورم دعا کنید به سرعت یک چشم برهم زدن (امر ظهور، اصلاح و) درست میشود."
این بیان طبق همان روایت است که فرمودند: ظهور «بغتة» ( ناگهانی) اتفاق می‌افتد. اگر شما دعا کنید، و با اخلاص درخواست کنید، بی آنکه کسی خبر و اطلاع داشته باشد، ظهور به طور ناگهانی اتفاق می‌افتد. شب همه در خوابند و ناگهان ندای حضرت جبرئیل بلند میشود. این معنای «بغتة» است. "خدایا آنچه را به من وعده داده‌ای عنایت بفرما. قیامم را محقق و گام‌هایم را استوار کن و به واسطة من جهان را از عدل و داد لبریز فرما. وقتی خداوند به ما اجازة سخن و قیام بدهد، حق به طور کامل آشکار و باطل به طور کامل نابود، و پریشانی به طور کلّی از میان شما محو میشود. بهره بردن مردم از وجود من در دوران غیبتم، همانند بهره بردن آنان از خورشید است، هنگامی‌که هوا ابری است. ظهور من پس از سالیان دراز و تاریک شدن قلب‌های مردم و حکم فرما گردیدن ستم و بیداد در سراسر دنیا خواهد بود."
حضرت ولی عصر سلام الله علیه فرمودند: "به شیعیان و دوستان ما بگویید خداوند را به حقّ عمه‌ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم بدهند که فرج مرا نزدیک بفرماید."
حضرت مهدی سلام الله علیه در عالم خواب به آیت الله سید محمد‌هاشم گلپایگانی فرمودند: "برشما شیعیان است که در همه حال دعای فرج را بخوانید، و فرج مرا از خداوند بخواهید."
امام صادق سلام الله علیه فرمودند: هنگامی‌که عذاب بر بنی اسراییل نازل شد، آنها تا چهل روز در پیشگاه خداوند ناله و زاری کرده، نجات خود را از خداوند مسئلت نمودند. خداوند دعای آنان را اجابت فرمود و به حضرت موسی و‌هارون وحی نمود: بروید بنی اسراییل را از دست فرعونیان نجات دهید. در نتیجه خداوند 170 یا 140 سال باقیمانده به ظهور موسی را صرف نظر کرد. شما شیعیان هم اگر چنین کنید و ظهور ما را از خداوند بخواهید به شما عنایت میشود.
من از همة شما می‌پرسم آیا این صحبت درست است یا خیر؟ اگر درست است پس چرا مردم را به سمت ایشان راهنمایی نمی کنیم تا همة مردم فریاد «واغوثاه» سر دهند و امام عصر سلام الله علیه بیایند؟
مولای عزیز ما امام صادق سلام الله علیه به مفضل فرمودند: ای مفضل، اخبار و احادیث و روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی را به شیعیان ما برسان تا مردم در دین خود شک نکنند و هرچه می‌توانند برای ظهور آن حضرت دعا کنند.
شما نگاه کنید این همه در روایات حضرات معصومین سلام الله علیهم به دعا برای ظهور تأکید و سفارش شده که هرچه می‌توانید برای فرج آن عزیز ناله و گریه کنید و از خدا بخواهید. شما از هر کس بپرسید که شرایط فعلی دنیا را چه کسی می‌تواند اصلاح کند، پاسخ همه این است که تنها امام زمان‌عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌تواند. چرا با این حال ما مردم را به این سمت راهنمایی نمی‌کنیم؟
این ماجرا را همه شنیده‌ایم که، در زمان مرحوم میرزای شیرازی وبای شدیدی در سامرا آمد. شدّت بیماری به قدری زیاد بود که جنازه‌های افراد، کنار خیابان‌ها افتاده بود و کسی نبود آنها را جمع آوری کند. آنهایی که از لحاظ مالی قدرت داشتند، از شهر بیرون می‌رفتند و بقیه عملاً محکوم به فنا بودند. روزی میرزا در مجلس درسش گفت : من حکم میکنم همه مردم زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانند. سه روز بعد وبا به کلی برطرف شد. این حقیقت است و داستان نیست. این بدبختی‌هایی که در گوشه های دنیا گریبان‌گیر شیعیان و مسلمانان شده از وبا بدتر نیست؟ چرا ما دسته جمعی چنین حرکتی را برای تعجیل در فرج انجام نمی‌دهیم؟ همة آنها که دلشان می‌سوزد و امام زمان را می‌خواهند و این مفاسد را نمی‌توانند تحمل کنند، بیایند دسته جمعی برای حضرت حرکت کنیم و زیارت عاشورا را بخوانیم. پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله به سلمان فرمودند: سلمان، زمانی می‌آید که نگه داشتن ایمان از نگه داشتن آتش سرخ در دست سخت تر است. از همة شما می‌پرسم آیا همین دوران ما را حضرت توصیف ننموده اند؟ آیا الآن کسی می‌تواند به راحتی دین و ایمان خود را نگه دارد؟! بشر!... تو دیگر منتظر چه هستی ؟ چه قرار بوده اتفاق بیفتد که هنوز اتفاق نیفتاده است؟ تا شرایط دنیا از این بدتر نشده بیایید همه با هم فریاد بزنیم و استغاثه کنیم و وجود مقدس امام عصرسلام الله علیه را از خداوند بخواهیم، تا بیایند و دنیا را از این وضعیت نجات دهند. خاتمه دهنده به این بساط و مصلح حقیقی تنها امام زمان سلام الله علیه است.
وجود مقدس مولای عزیز ما امیرالمومنین سلام الله علیه در جواب خواصّ ـ که به ایشان اعتراض و گله می‌کردند چرا قیام نمی‌کنید؟ ـ می‌فرمودند: اگر فردا صبح تنهت بیست نفر از شما جمع شوید قیام میکنم. فردا صبح که شد تنها سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و جمعی که تعدادشان هفت نفر نمی‌شد جمع شدند. این ماجرا چند مرتبه تکرار شد و باز آنها زیر حرفشان زدند. با یک محاسبة سرانگشتی حساب کردم دیدم جمعیت آن وقت مدینه حدود صد هزار نفر بوده است. الآن جمعیت شیعیان دنیا را می‌توانیم حدود دویست میلیون نفر در نظر بگیریم. بیست نفر از صد هزار نفر معادل چهل هزار نفر از دویست میلیون نفر است. اگر چهل هزار نفر همانند سلمان و مقداد و... الآن باشند قطعاً حضرت ظهور میکنند و تشریف می‌آورند.
خداوند، همة شیعیان را از خواب غفلت بیدار کند. همه را خواهان ظهور مولا صاحب الزمان سلام الله علیه قرار بدهد. "خدا" باید لطف کند و از ما جز دعا کردن برنمی‌آید. هر روز، هر ماه و هر سال این دنیای بیمار، وضعش بدتر از قبل شده و بهتر نشده است. اینها رنگ‌هایی است که شیطان می‌ریزد تا مردم را فریب دهد. مصلح حقیقی باید بیاید، تا او نیاید وضعیت دنیا درست شدنی نیست. همه وظیفه داریم ـ به قدر قدرت و نفوذمان، آنهایی را که از ما شنوایی دارند؛ خانواده، دوستان و آشنایان مان را وادار کنیم هر صبح و شب و هر آن ، برای وجود مقدس مولا بقیة الله سلام الله علیه دعا کنند و از خدا با سوز دل و اخلاص بخواهند تا ظهور حضرت را به ما عنایت کند.
چشم.سعی می کنم که زودتر خدمتتان برسم.فکر کنم دفعه قبل گفته بودین که شنبه ها و یکشنبه ها وقت برای ملاقات با دانشجویان دارین.ایا هنوز هم اینجوریه؟میشه ساعت های ملاقات رو هم بگین
امروز اومدم دانشگاه ولی مثل اینکه تشریف نداشتید.حدود ساعت ده و نیم بود.
استا شما گفتین که اگر جای شما بودم حتما درس میخواندم.میشه بگین هدف ها و انگیزه های شما برای ادامه تحصیل چی بود؟(یعنی الان با چه هدف و انگیزه ای درس رو ادامه میدادین)
من هم تریبا تصمیم گرفتم این ۲۵ روزباقیمانده رو بشینم و درس بخونم.با اجازه شما اون سوالات رو در چند کلبه قرار میدم
اما یه سوال داشتم
استاد اگر کسی جزوه های الی جناب عالی رو به خوبی بخونه حدودا چند درصد میتونه آلی رو بزنه؟ باور کنید اصلا قصد بدی در طرح این سوال ندارم بلکه میخوام بدونم که آیا امیدی برای خوندن آلی هست یا نه.وشما مطمئن باشید که انشالله درآینده این کمترین هیچ ادعایی نخواهم داشت(مثلا بگم که خود شما گفتین که اگه جزوه من رو بخونی ۶۰ درصد الی رو میزنی)
با تشکر فرااون
سلام بودم. جلسه بودم قبل و بعدش مراجع داشتم
اهمیت علم
نمی دانم! برخی به من گفته اند ... بگذریم! جزوه من برای اصول کامل است. شما حتما به خل نمونه سوالات اقدام کنید. موریسون را بخوانید چند در صد می زنید؟ مک موری را چطور؟ کار موریسون زدن تست نیست. یاد دادن اصول است.
مثل اینکه قسمت نبود شما رو ببینیم.از کم توفیقی من بوده حتما
کاشکی میگفتید که برخی به شما در مورد اینکه با جزوه های شما تا چند درصد میشه الی رو بزنی چه گفته اند.
اما حرف شما در حل کردن تست ها و سوالت کاملا درست و متین هستش.اما مشکل سر اینکه مثلا من میخواهم یه تست از فصل الکل ها رو حل کنم اولین شرط اون اینکه یه مطالعه هر چند مختصر از اون فصل میداشتم.ولی مشکل من دقیقا این جا هست که اصلا یا مطالعهای نداشتم و یا اگر داشتم الان خیلی از اون یادم نیست.
خدمتتات عرض کنم که تقریبا تا یه ماه یه ماه ونیم پیش حدود نصف الی بیشتر شیمی تجزیه و بیشتر شیمی فیزیک رو خونده بودم.همچنین ۲ درس از ۵ تا درس شیمی کاربردی رو هم خونده بودم(تقریبا به خوبی این دروس رو مطالعه کرده بودم)و چندین فصل شیمی معدنی رو
استاد کسی رو دیم(که باعث شد دیگه نتونم امروز صبح به خدمتتان شرفیاب بشم!) میگفت یکی از بچه ها پارسال تجزیه رو نزدیک۳۰ و زبان رو هم نزدیک ۳۰ زده بوده و با همین درصد ها میتونسته سمنان در رشته ارشد تجزیه ادامه تحصیل بده! به نظر شما درسته؟
ببخشید استاد که اینقدر مزاحتون میشم و شما رو با سوالات اذیت می کنم
به نام خدا سلام بله! همه را حدود ۳۰ درصد بزنید ان شاالله قبولید
این ترم انشاالله باید درس تمرین و پژوهش رو بردارم.سوالی از جناب عالی داشتم. اونم اینکه شما این درس رو فقط به صورت عملی(منظورم کار در ازمایشگاه است) ارئه میدین؟ آخه استاد عزیز من این ترم سرم تقریبا خیلی شلوغه و زیاد نمیتونم کار ازمایشگاهی انجام بدم
ابتدا بابت پست گذاشتن در این صندوقچه عذر میخوام.آخه گفتم برای کلبه ها در صندوقچه جدید شاید اسپم باشه
استاد یه سری به این لینک بزنید.من که خیلی خیلی خوشم اومد.منظورم نوشته (از شان علی استون تا اصغر فرهادی هست)
http://www.duelfa.com
من که بین میهن پرسیت و خدا پرستی.بی شک خداپرستی رو انتخاب میکنم.
سید بیسیم چی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام هم طرح عالی بود هم پانوشت عجیب شلم شوربایی شده است این او را تخریب میکند او این را این وسط جبهه پایداری شده است قربانی عزا عروسی
امیر محمد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام درود خدمت استاد گرامی هر چند که میخواستم خیلی خودنمایی نکنم ولی نتونستم جلوی خودمو بگیرم حقیقتا کار درجه یکی بود یاعلی
محمد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ امام علی ع: خوشبخت ترین مردم در دنیا، کسی است که از آنچه می داند برایش زیان آور است دوری کند و بدبخت ترین آنان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کند. میزان الحکمة ————————– انشالله موفق و سلامت باشید
ایران Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام علیکم آقای محمد حسنی عزیز اگر می شود لطفا بصورت واضح در یکی دو جمله بفرمایید که انتقاد شما به آقای فرهادی چیست تا افرادی مثل حقیر روشن(نه از نوع اتمیش بلکه از نوع لامپیش)شویم.
میثم محمد حسنی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ دید خواهرانه؟!!!!!! خب پس بی زحمت خواهر مبارک رو هم بفرست اصغر آقا به عنوان دید خواهری و برادری ، بوسه باران کنه …
اسلام Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ حرف بدی نبود ما همیشه غیرتمون برا خانوادمون من همیشه برای خودم یک معیار دارم اگر کاری کردی که توش خدا از یاد رفت مطمئن باش یه جای کارت ایراد داشته
Prc77 Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام دم شما گرم جدا ایول دارید داداش بالاخره این مرتیکه مورد حمله دوئل قرار گرفت ــــــــــ بابت پانوشت….در رابطه اون موضوع.. خیلی زیبا فرمودید جدا سروری خیلی حال کردم
1 Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام برادر دلم گرفته برای غربت امام حسن عسکری… توی دنیای طراحی هم غریبه… من که بلد نیستم ولی برا دل ارباب هم که شده یه طرح زدم هرچند خیلی ضعیفه اگه مقدوره یه طرحی بزنین به منم سر بزنین… یا علی و بر و بچه هاش
گل نسترن Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ ولی آقای محمد حسنی کاش همانطور باشد که شما می گویید…من همین دیشب خواستم جایی کامنت بدم البته نه با این اسم…طرف سیستمش را طوری تنظیم کرده بود که فلان ایمیل و آیدی در سایتش بلاک شه…متاسف شدم واقعا…البت مهم نیست. مهم آدم های خوبی هستند(البته کمتر از انگشتان ۱ دست) که حتی به دشمنانشان هم اجازه حرف زدن می دهند…برخی دوستان جهت اسلحه را عوضی گرفتند طرف دوستانشان…اما باز هم مهم نیست…
میثم محمد حسنی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ آفرین ایران جان … اسطوره ی سفسطه و مغالطه ای شما … ولی خوبه که بدونی گناه کردن در ملا عام ، تاکید می کنم ” عام” ، انتقاد در ملا عام را هم همراه دارد …
سید بیسیم چی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ یه روایت هست از پیامبر عزیز تر از جانم که اگر کسی با مرح دیگران رابطه داشته باشد دیگران با محرم وی رابطه خواهند داشت جهت روشن کردن افکار یک عده که میگه به دیده خواهری نیگاه کن
هدهد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ ببخشید من این صحنه رو ندیدم اما انصافا صحبت هاش چه در گلدن گلوب و چه در اسکار بسیار عالی بود و حقیقت ایرانی رو گفت مثل علی اشتون که اون هم توصیف قشنگی از ایران و دهه فجر کرده بود به نظر من توی این وانفسایی که فیلم های و اخبار ضد ایرانی می سازند داشتن بلندگوهایی مثل هر دوی این ها به نفع ماست و به نظرم بخاطر یک بوسیدن نباید یک نفر را تخریب کرد البته کارش را تایید نمیکنم دفع حداقلی و جذب حداکثری یک شعار نیست که هرجا مورد پسندمون نیست بی خیالش بشیم مال همین جور جاهاست
با رمز یازهرا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ فرهادی بی غیرت این جایزه ها اون دنیا وبال گردنت میشه
اگر فرهادی جرات داشت یه مرگ بر اسرائیل میگفت ببینه باز از این جایزه ها به فیلم قشنگش میدادن
اینجا باید گفت خاک بر سر این وزارت ارشادی که بودجه مملکتو صرف ساختن فیلم ضد ایرانی ضد نظام و ضد چادر میکنه..
یکی از اهداف پلید و کثیف فرهادی تو فیلمش آبرو بردن از چادر در این فیلم شیطانیش بود در کنار اهداف پلید دیگش چه شخصیتی از اون زن چادری نشون داد به ایران و جهان
هی وا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام بعد از شنیدن خبر؛دائم از خودم می پرسیدم که تو این جشن بزرگ سینمایی هنرمند تر از اصغر فرهادی کسی نبوده؟حتمابوده؛ کسی قابلیت و توانایی برای چهره شدن نداشته.که خدا رو شکر اصغر فرهادی ظرفیت خودش را نشان داد. آقای فرهادی شما حتما هنرمند خوبی هستید؛از هنرمندانی مثل شما که دارای فکر هایی در حد آنتیک؛رفتاری آنتیک تر غیر از این انتظار نمی رفت.پس لطف کنید اسم ما و دوستان خوب ما رو از لیست نماینده بودن از طرف ما خارج کنید .چون ما را به همچین نماینده ی هــــــــنر مندی نیازی نیست !!! شیرینی شهد زمزمه ی شهادتین گوارای وجود آقای شان علی استون.
میثاق Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام طرح که جای حرف نگذاشته و عالیست اما شاید اشکال از ما بود که فرهادی را دوست میداشتیم شاید باید در لیست علایقمان تجدید نظر کنیم شاید بعضی لیاقتش را نداشته باشند زین پس برای جرخ محبت بیشتر باید اندیشید ما دلمان خوش است به ابراهیم حاتمی کیا دلمان خوش است به ابوالقاسم طالبی اما نمیدانم چرا بعضی سنگ را چسبیده و سگ را رها کرده اند دلم خون است از ناله های حاتمی کیا وقتی که داشت می گفت بیخیال به رنگ ارغوانش شده نمیدانم دوستان چه بر سرش آورده اند که قید زحمنات چندین ساله اش را میزند اما این رامیدانم میدانم راست نمیگفت چون نه او بیخیال میشود و نه ما این را از نامه اش به رضا میر کریمی فهمیدم امیدوارم روزی ابراهیم حاتمی کیا هم بتواند به اندازه ی فرهادی حرف بزند بیشترش پیشکش فقط به همان مقدار
صدرا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ در علاقه تون به ابراهیم و سیدرضا هم تجدیدنظر کنید علاقه به سینمای شاخص بهتر از علاقه به کارگردان مشخصه از زبان حاتمی کیای دیده بان فیلم دعوت ادا شد حتی برنگ ارغوان خسته نباشید دستگیری ریگی شد برای وزارت ! وزارتی که یونسی خائن مجوز اکران به رنگ ارغوان نداد و فهمید که توهین است به وزارتش ! دقت کن مشتی پاتو جای سفت بذار !!!!!!
سلام Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ اصغر اقا بنده خدا دخترشون رو هم در ملاعام و کاملا بی حجاب قراردادن خلاصه بده بستون کردن منتها مزنه دستم نیست ببینم غیرت رو چند فروختن
هی وا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ به قیمت ِ خرس طلا، مروارید سیاه، گلدن گلوب و اسکار . احتیاج به گرفتن مزنه نیست.خوب فروختند آبروی مسلمانی و ایرانی بودنشون رو. فقط خیلی ارزان خیلی.
عمار Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام.صبح چرا وبلگتون باز نشد!!خیلی نگران شدم فکر کردم فیلتر شدین!حتی به چند تا از بچه ها هم گفتم.خوشحالم که اشتباه فکر میکردم. راستی پدر خوانده ما و دانشگاه شرش کم شد.همگی یه تبریک به من بدهکارید. راجع به این مردک هم، خوب خودشو نشون داد.البته زیاد بعید نبود.برادر این مرتیکه همونیه که تا ثریا رو نوشت!!به هر حال خاک بر سرش.
گل نسترن Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ ببینید فقط ۱ نکته من از اول هم می دانستم جدایی اسکار می گیرد…به خاطر این که این فیلم سیاسی شد…شد نماد جنبش سبز و آزادی و حرف هایی تو این مایه ها.آمد فیلمی ساخت که ایران را سیاه نشان داد معلوم که به مذاق بعضی ها خوش می آید. بعد میاد می گه مردم در غبار سیاست و…یا ما مردم صلح دوستی هستیم…مثلا فکر می کنند دو ساعت دیگه قرار جنگ بشه، ایشون هم نقش ناجی دارند….البته شاید هم نمی دانم مطمئن نیستم قصد خاصی از دست دادن و بوسیدن ندارد…نمی دانم برای من به شخصه صحبت هایشان بیشتر آزار دهنده است…یا حتی پوشش لباس خانم هاست که حالا صرفا شالی می پوشند برای مجوز ورود به ایران…یا لباس عروسی که دقیقا نمی دانم هدفشان چی بود.
میعاد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام بر دوستان هر چه داد می زنیم انگار به گوش کسی نمی رسد !
متنی نوشته ام در نقد این جایزه صرفا فرهنگی !! فرهادی رفت بالا، اسکار هم گرفت، مشکل مردم ایران زمین را هم حل کرد! مشکل سینمای سیاست زده و غرب زده ما را هم حل کرد! گفت سیاست و سنگینی آن فرهنگ ایران زمین را مدفون کرده است! اما آقای فرهادی! یک سوال مهم، این همه دم از فرهنگ ایران زمین زدی، کجا آن را به تصویر کشیدی؟!
شیعه آرت Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ میبینمش یادم به اصغر کپک میفته. یادتون که هست ؟ میگم داداش میثم تو زمینه انتخابات کم کار کردید ها . چند روز دیگه بیشتر نمونده.
mahdi Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ به نام خالق زیبایی و اما بعد معمولا زهرها را در زیباترین جام ها سرو می کنند… نمی دانم کجای این فیلم نشان از فرهنگ غنی ما ایرانی ها دارد که امثال فرهادی داعیه دفاع از آن را دارند؟؟؟
وارث Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ یکی تن میفروشد نان میگیرد . یکی وطن میفروشد اسکار میگیرد او که تن میفروشد هوووو میکنند و برای وطن فروش هوراا میکشند مقصر تن و نان و وطن و اسکار نیستند مقصر چشمان ماست چشمها را باید شست
چفیه گرافیک Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ جالبیش اینجاست که همه جا میگن ایران تحریم هست و بازیش نمیدن… ولی اینجا توی اسکار چند کشور مثل هلند،اسرائیل(البته مثلا کشور)، کانادا ، ایران و… ایران انتخاب میشه؟!!! فرهــــادی خوش بحالت بازیت دادن!!! ما رو که بازی نمیدن…
سینا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ احسنت از این که ایران هم بالاخره به اسکار رسید خوشحالم…ولی از اینکه اصغر فرهادی این کار رو(بوسیدن…)و از بین بردن تمام فرهنگ و حیای ایرانی برایش متاسفم…نمیدانم ولی ….. خدا همه را هدایت کند….
هدهد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ متاسفم از دوستانی که نوشتند چرا از ۱۷۰۰۰ شهید نگفت فکر بسته ای دارید یا یکی گفته یک مرگ بر اسرائیل نگفته قابل توجه این دوستان همین آقای فرهادی که بهش میگین صهیونیست توی جلسه فیلم(( فوت نت)) که یک صهیونیست به نام(( جوزف سدار)) ساخته شرکت نکرده همون کاری که ورزشکارهای عزیز ما می کنند همه جا بهشون تبریک میگن ولی ما گیر دادیم به جزئیات و کار اینچنین بزرگش را ندیدیم که پشت کرده به اسرائیل و همه جا حتی واشنگتن پست به این کار فرهادی اشاره کرده و تو بوق کردن الا خود ما منبع حرفم هم روزنامه خراسان امروز این هم لینکش http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=12&day=9&id=1506595
به کجا داریم میریم دفع خودی ها بخاطر یک گناه!!!! متاسفم براتون با این نظراتون
صدرا Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ فرهاد جون شما هیچوقت خودی نبوده جناب هدهد نخودیم نبوده فیلمی که خوش ساخته در خوش ساختی ساختارش هیچی نمیشه گفت ولی جناب هدهد ساختار در خدمت محتواس این آقافرهاد شما فیلمی ساخته که دوتاشخصیتش با هم نمیتونن کنار بیان فقط به این فکرکن . بعد به من بگو ببینم تو ایران ما دو نفر نیستن که با هم کنار بیان . اینی که گفتم کمترین ایراد فیلمه و همه ساختار محکمش بقول شما در خدمت محتواس که جالبه که خود فرهادی مردم ایران صلح طلب معرفی میکنه اما فیلمش نه !!!!!!!!!! این تناقض رو شما حل کن من تاسفت رو برات حل میکنم .
اسلام Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ ما هم این کار را پسندیدیم تمام صحبت های ما بر سر این است که نماینده ی یک ملت نماد یک ملت است ونماد ایرانی اسلام است و اینجاست که فرهنگ یک ملت به سخره گرفته می شود حتی اگر افرادی از یک ملت متوجه به سخره گرفته شدن فرهنگشان نشوند
پسر آبی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ طرح هات اکثرا به دل میشت.ولی نقدهای غیر منصفانت بدجور دلو میزد… برای اولین با پانوشتت بوی کمی حق طلبی میداد.ایشاله خدا به مدعی های بصیرت کمی انصاف بده که انقد بی محابا با آبرو و عزت دیگران بازی نکنند.اولین بار نظر میدم.چون دیدم حق تو نوشتت هست. یا حق
هدهد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ آقا میثم شما هم دنبال یک مسئله ای تا فرهادی رو بکوبی متاسفم برات با این طرحت طرف توی یک مراسم که اسکار نبوده یک نفر رو بوسیده گیر دادی بهش چرا درباره حرف های عالیش یا اینکه حتی حضر نشده در جلسه فیلمساز صهیونیست شرکت کنه هیچی نمیگی متاسفم برای ذهن های بسته تون که بخاطر یک گناه این همه کاری رو که باعث سربلندی ایران شده نیست و نابود میکنید
میلاد پسندیده Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ کمی هم تقصیر ماست… که همان زمان که کارش را دوست داشتیم، دور و برش را شلوغ نکردیم و بجای ما، کسان دیگری دورش را گرفتند و شیرش کردند.
دور و بر همین هایی که هستند هنوز را بگیریم تا دیر نشده…
18 Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ فوری:دادستان تهران از محمد حسن نکوپندار(سایت نارنجک) شکایت کرده است.. چرا؟:به جرم طرح زدن و انتقاد ضربتی علیه آقایان علی لاریجانی و قالیباف.. داستان:سایت نارنجک(محمد حسن نکوپندار) در چند روز قبل طرح هایی از آقایان علی لاریجانی و قالیباف منتشر کرده است که باعث روشن شدن ما(بسیجیان و حومه) شده که موجب نگرانی،دلهره و آزردگی بعضی ها شده است.. نکته:دست و پایتان به هر جا می رسد این مطلب رو یک کلاغ چهل کلاغ کنید.. پایان:فراموش نکنید که قبضه نارنجک از دستتان رها نشود..
یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود
خبرگزاری فرانسه نوشت، “ویکتوریا نولاند” سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز گذشته به “اصغر فرهادی” به دلیل دریافت جایزه اسکار برای فیلم “جدایی نادر از سیمین” تبریک گفت.
محمد صادق Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ داداش میثم حالا پسر همین ایت الله ناصری…محمد رضا ناصری کاندیداست اصفهان…میگند که تفکرا مخالف پدر دارند…این کجا و ان کجا…
محمد Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ بسم الله سلام خسته نباشید خیلی ممنون از طرح های زیبای شما می خواستم در مورد کاندیدای مردم قم بگم گفتم یکی از معیار های من واکنش افراد به فتنه ۸۸ باشد بعد رفتم سراغ سایت خبرگزاری فارس یک جستجویی بین تاریخ های ۱/۱/۸۸ تا ۲۲/۱۱/۸۸ کردم ببینم واکنش آقای ذوالنور چی بوده است اینم لینک جستجو الحمدلله تا حالا فکر کنم یک نفر قابل اعتماد پیدا کردم. http://search.farsnews.com/DoSearch.aspx?location=text&query=%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B1&exact=yes&SearchSubmit=%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88&c=3&c=6&c=1&c=7&c=12&c=10&c=9&c=14&c=15&date=dateS&dateFrom=88%2F01%2F01&dateTo=88%2F11%2F22
چشم انتظار Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ افتخاری است برای ما، کارگردان فیلم جدایی شرک از اسلام! و بازیگر نقش اول آن یعنی علی استون. و اما… در مورد اصغر فرهادی: من معتقدم؛ گرفتن جایزه ی اسکار و حتی صلح نوبل، چندان هم کار سخت و دشواری نیست. و حتی با خودم فکر می کردم، من هم می تونم یه روز کاندیدای این جایزه بشم (البته خدا اون روز رو نیاره!). ولی خیلی ساده است. کافی است کمی چَرت و پَرت، به همراه زِرت و پِرت، با چاشنی ضد دینی و ضد انقلابی، و لعابی از سیاه نمایی و دو سه بازیکن سبز قرتی، استفاده کنی. گور بابای فیلم نامه ی درست و حسابی و جلوه های ویژه و فیلم برداری و صداگذاری حرفه ای. خوب حالا غذای مورد علاقه ی اسرائیلی ها آماده است! و می شه فیلم کاندیدای اسکُل! ببخشید اسکار. اما تنها ایراد کار اینجاست؛ چیزی که به دست میاری در قبال چیزهایی که از دست میدی، مثل قطره در برابر دریاست.”
میثم Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ آقا میثم دمه شما گرم امثال این اصغر فرهادی رو باید تو منجلاب و مستراح خودشون گذاشت تا حال کنند. امروزم که وزارت امور خارجه امریکا بهش تبریک گفت . واقعاً خدا آخر و عاقبت آدم رو بخیر کنه. اون دست از آدمهایی که میان ازش تعریف و تمجید هم میکنن یه مشت آدم عقده ای و بدبختی هستن که دنبال اینن که ببین یکی داره برای مستکبرین و هتاکین به نظام مقدس جمهوری اسلامی دم تکون میده اوناهم بیان هورا بکشن. اینجورآدما از خواهر که سهله از مادر خودشون هم مایه میزارن تا به اصطلاح خودشون به نظام دهن کجی کنن، ولی کور خوندن این نظام مستحکم تر و استوار تر از این حرفاست ، این کشور فیلمسازان و هنرمندانی همچون ابراهیم حاتمی کیا ، فرج الله سلحشور ، جمال شورجه و … داره. بذار ضد انقلاب و افراد بی هویت و بی قید و بند و ملعبه دشمن دلشون رو به اصغر فرهادی خوش کنن. درباره انتقاد : مومن باید لحظه شناس و زیرک باشه و نقد هم باید منصفانه و دور از هیاهو جوسازی باشه. داداش حلال کن .
علی طغیانی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ بسم الله الرحمن الرحیم اول اسکار مثل سیمرغ نشده ولی سیمرغ به اسکار رسید. باید دید دیگه چه کسانی و چه جاهایی به اسکار تشبه جسته اند. دوم اول باری که تفسیر قران یک نفری را خواندم تا مدتها دعا می کردم خدایا اون زنده بمونه تا تفسیرش را تمام کن از بس که تقسیر او خوب بود اما بعد از اعلام عدم حضورش به عنوان امام جمعه دیگه زبانم که به دعا برای او نچرخید هیچ دیگه دستم هم به کتابش نچرخید. فهیمدم که فقط امام خامنه ای لایق دعا است .
میثم Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ سلام آقا میثم دمه شما گرم امثال این اصغر فرهادی رو باید تو منجلاب و مستراح خودشون گذاشت تا حال کنند. امروزم که وزارت امور خارجه امریکا بهش تبریک گفت . واقعاً خدا آخر و عاقبت آدم رو بخیر کنه. اون دست از آدمهایی که میان ازش تعریف و تمجید هم میکنن یه مشت آدم عقده ای و بدبختی هستن که دنبال اینن که ببین یکی داره برای مستکبرین و هتاکین به نظام مقدس جمهوری اسلامی دم تکون میده اوناهم بیان هورا بکشن. اینجورآدما از خواهر که سهله از مادر خودشون هم مایه میزارن تا به اصطلاح خودشون به نظام دهن کجی کنن، ولی کور خوندن این نظام مستحکم تر و استوار تر از این حرفاست ، این کشور فیلمسازان و هنرمندانی همچون ابراهیم حاتمی کیا ، فرج الله سلحشور ، جمال شورجه و … داره. بذار ضد انقلاب و افراد بی هویت و بی قید و بند و ملعبه دشمن دلشون رو به اصغر فرهادی خوش کنن. درباره انتقاد : مومن باید لحظه شناس و زیرک باشه و نقد هم باید منصفانه و دور از هیاهو جوسازی باشه. داداش حلال کن .
ی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ چقدر بخیل و حسودید … تبریک به مردم هنر دوست ایران…شما برید سراغ دعواهاتون… بچسبید به میز و بکوبید همدیگر رو. ما که خوشحال شدیم ته دلمون هم یه کوه قند اب شد از اسکار گرفتن فرهادی شما که همه ی مردم ایران نیستید؟ شما به کار خود( انتخابات یا انتصابات ) ما هم به کار خود( خوشحالی بابت اسکار) والا……
میثم محمد حسنی Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰ اسکار مال تو … حسرت مال ما … هالیوود مال تو … بهشت زهرا مال ما … کراوات مال تو … چفیه مال ما … دنیا مال تو … آسمون مال ما …
سلام چقدر دوست تر میدارم یک بیگانه بزرگ شده بلادکفر را از یک هموطن مسلمان! که دیگر آن یکی بیگانه کافر نیست واین یکی… تازه میفهمم”اسلام است که دلها را به هم نزدیک می کند”یعنی چه؟! مگر نه این است که خواهری و برادری در اسلام معنی پیدا میکند؟درغیرت مردان به تمام زنان هم آیینشان در…؟ خواهری و برادری یک زن کافر با یک مرد مسلمان یعنی چه؟آن هم با این کیفیت!نگاه خواهر و برادری یعنی چه؟!!!!مغلطه کردن را خوب یاد گرفتیم..دلیل تراشی برای هوسرانی هایمان! .. اگر ما نخواهیم کسی ایران ما را باگرفتن اسکارو…به هرقیمتی به جهان ثابت کند باید کی رو ببینیم؟اگر من یک ایرانی ام واگر امثال اصغرفرهادی دلسوز و افتخار آفرین ایران..باید بگویم جناب دلسوز! از این به بعد خواستی نام ایران را در جهان فریاد بزنی با “اسلام”ش فریاد بزن..من ایرانم را اسلامی میخواهم!اگر قرار بود که ما ایرانمان را به هر قیمتی بالا ببریم که الان هزار اسکار در خزانه کشورمان داشتیم!نیازی به این همه زحمت شما نبود!! وگرنه ..نه تو نماینده مایی نه اسکارت برای ما افتخار!که ننگ است وننگ است وننگ.. شان استون آمریکایی از “اسلام” به “ایران” می رسد واصغر فرهادی از “اسلام ایران”می گذرد و به آمریکا می رسد اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.. یامهدی
به نام خدا
بهشت و جهنم
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "
خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد. مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است" آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی فهمم؟!"
خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!"
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند. این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
منبع:http://www.naabenaab.blogfa.com/post-26.aspx
به نام خدا
سلام استاد
ممنون از پاسخگوییتان
با همه دلایلی که برشمردیدموافقم.اما لازم میدونم راجع به اینکه همانطور که گفتید(شاید خودت را عقل کل میدونی) توضیح بدم.
اول از همه به خاطر اینکه لفظ شاید رو آوردین تشکر میکنم
اما یادم هست که در خلال بحث های گذشته یکبار آقای صفر دوست گفتن که فکر میکنی راه راست رو بلدی و....(دقیقا یادم نیست)که اشاره داشت به همین موضوع عقل کل بودن
اما باید بگم که خودم از انسان های متکبر و کسانی که خوشون رو به ناحق عقل کل میدونن(اسنان هایی که عقل کلن شمال معصومین و اولی خدا در مرتاب بسیار بالا هستن که از حضرت باری تعالی کسب فیض میکنن) بسیار بدم میاد و حتی متنفرم
اما اینکه ممکن است مخاطب محترم چنین برداشتی رو از کامنت های این کمترین داشته بوده(عجب فعلی شد).باید بگم که احتمال اینجور کامنت گذاشتن بوده
ولی
باید بگم که اصلا همچین قصدی رو نداشتم(که البته صد در صد مقصرم چونکه نتیجه هم مهمه)
واینکه تا اونجایی که یادم هست اگر کامنتی با این نحو نوشته ام صد در صد مفهوم اون کامنت یا حتی ممکن است جمله ای از آن
به نجوی دارای پشتوانه مذهبی بوده است(مفهمو تا اونجایی که یادمه صد در صد دارای پشتوانه بوده).لازم به ذکر است که سعی این حقیر بیشتر در این است که راجع به آیات قران کریم و احادیث (البته خدایی هم پخی نیستیم) این باشه که تفسیر به رای و... در کار نباشه
پس اگر کسی مفهوم عقل کلی از نظرات من دیده باید به این موضوع دقت کنه که حرف حرف ۱۳ نبوده بلکه(تاکید میکنم تا اونجایی که یادمه) سعی شده مطابق با اصول صد در صد درست اسلام ناب باشه
استاد دیگه فکر کنم جای توضیحی نباشه که اسلام اصیل و ناب محمدی حرف حق و فصل الخطاب رو میزنه
باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده
و اینکه جوینده یابنده است
موفق باشید
سلام
سعی شده مطابق با اصول صد در صد درست اسلام ناب باشه
...
باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده
به سوال خودت پاسخ ندادی!
دانی کف دست از چه بی موست
زیرا...
به نام خدا
سلام استاد
چرا جواب دادم.
(باز ممکنه کسی بگه تو ۱۳ از کجا به این اسلام ناب دسترسی داری؟در جواب این عزیز باید بگم که ممکنه خیلی چیزها در زمان حال عوض شده باشه.ولی اصل دین درسته و کاملا پاک مونده)
اولا در جاهه ایی که مطمئن بودم دستور اسلام است اونجوری کامنت گذاشتم.ودوما خیلی از دستورات اسلام اصیل در دسترس است و...
سلام
ودوما خیلی از دستورات اسلام اصیل در دسترس است و...
به نام خدا
سلام استاد
فکر کنم منظورتون رو فهمیدم.با مراجعه به اصل دین که همون قرآن و احادیث صادره از معصومین هست
به نام خدا
چند حدیث
امام حسین (علیه السلام) :
نیازهای مردم به سوی شما نعمت های پروردگارند.
بلند مرتبه ترین امیران ؛ امیری است که هوای نفس بر وی فرمان نراند و امارت نکند.
غررالحکم امیرالمومنین
امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به کمیل که یکی از اصحاب خاص حضرت است می فرمایند:ای کمیل علوم و معارف را به جز از ما اخذ نکن تا از ما باشی.
وسایل الشیعه،27/30
تحف العقول،ص171.
عباد بن عبد الله گوید : علی علیه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم ، پس از من جز دروغگو کسی دیگر خود را «صدیق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از دیگران نماز میخواندم
(سند:سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البدایة والنهایة ، ج3 ، ص 26 و المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص 112 وتلخیص آن ، تألیف ذهبی در حاشیه همان صفحه ، و تاریخ طبری ، ج2 ، ص 56 ، والکامل ، ابن الاثیر ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطین ، حموینی ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائی ، ص 46 با سندی که تمام روات آن ثقه هستند ، و تذکرة الخواص ، ابن جوزی ، ص 108 و... )
امام محمد باقرعلیه السلام فرمود:
همانا خداوند متعال، برای حضرت شعیب - علیه السلام - وحی فرستاد: من از قوم تو یکصد هزار نفر را عذاب و هلاک می نمایم که شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت کنندگان خواهند بود.
حضرت شعیب - علیه السلام - سؤال نمود: اشرار که مستحقّ عذاب هستند ولی خوبان را چرا عذاب می نمائی؟ خداوند وحی نمود: به جهت آن که این افراد، نسبت به گناهکاران بی تفاوت بوده و با ایشان سازش می کردند و غضب نکردند برای آنچه موجب غضب من است.
«بحارالأنوار، ج 12، ص 386، ح 12»
منبع:askdin.com
به نام خدا
مطلبی از سایت نارنجی
سه داستان از استیو جابز در سخرانی دانشگاه استنفورد
استیو جابز در سال ۲۰۰۵ در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد شرکت کرد و یک سخنرانی مشهور در آنجا انجام داد. شاید بسیاری از شما قبلا این سخنرانی را دیده باشید اما در چنین روزی خواندن مجدد آن نکات زیادی را به ما یادآوری می کند و کسانی هم که تا به حال آن را ندیده اند می توانند از سخنان استیو جابز لذت ببرند.
توضیح نارنجی: برگردان این سخنرانی توسط نارنجی صورت نگرفته و متاسفانه به خاطر کپی شدن های متعدد، ما نتوانستیم منبع اصلی ترجمه را پیدا کنیم. بنابراین فقط آن را بازنشر می کنیم:
من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغ‌التحصیلی شما که در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا درس می‌خوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده‌ام. امروز میخواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است.
اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است:
من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترک تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترک تحصیل به دانشگاه می‌آمدم و می‌رفتم و خب حالا میخواهم برای شما بگویم که من چرا ترک تحصیل کردم. زندگی و مبارزه‌ی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیکی من یک دانشجوی مجرد بود که تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد که یک خانواده مرا به سرپرستی قبول کند. او شدیداً اعتقاد داشت که مرا یک خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول کند و همه چیز را برای این کار آماده کرده بود.
یک وکیل و زنش قبول کرده بودند که مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینکه بعد از تولد من این خانواده گفتند که پسر نمی خواهند و دوست دارند که دختر داشته باشند. این جوری شد که پدر و مادر فعلی من نصف شب یک تلفن دریافت کردند که آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول کنند یا نه و آنان گفتند که حتماً. مادر بیولوژیکی من بعداً فهمید که مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغ‌التحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نکرده است. مادر اصلی من حاضر نشد که مدارک مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا کند تا اینکه آنها قول دادند که مرا وقتی که بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند.
اینگونه شد که هفده سال بعد من وارد کالج شدم و به خاطر این که در آن موقع اطلاعاتم کم بود دانشگاهی را انتخاب کردم که شهریه‌ی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریه‌ی دانشگاه خرج میکردم بعد از شش ماه متوجه شدم که دانشگاه فایده‌ی چندانی برایم ندارد. هیچ ایده‌ای که میخواهم با زندگی چه کار کنم و دانشگاه چگونه می‌خواهد به من کمک کند نداشتم و به جای این که پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج کنم ترک تحصیل کردم ولی ایمان داشتم که همه چیز درست میشود.
اولش کمی وحشت داشتم ولی الآن که نگاه میکنم می‌بینم که یکی از بهترین تصمیم‌های زندگی من بوده است. لحظه‌ای که من ترک تحصیل کردم به جای این که کلاس‌هایی را بروم که به آنها علاقه‌ای نداشتم شروع به کارهایی کردم که واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و کف اتاق یکی از دوستانم می‌خوابیدم. قوطی‌های خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس می‌دادم که با آنها غذا بخرم.
بعضی وقت‌ها هفت مایل پیاده روی میکردم که یک غذای مجانی توی کلیسا بخورم. غذا‌هایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس کنجکاوی و ابهام درونی‌ام در راهی افتادم که تبدیل به یک تجربه‌ی گران بها شد. کالج رید آن موقع یکی از بهترین تعلیم‌های خطاطی را در کشور میداد. تمام پوستر‌های دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی میشد و چون از برنامه‌ی عادی من ترک تحصیل کرده بودم، کلاس‌های خطاطی را برداشتم.
سبک آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت می‌بردم. امیدی نداشتم که کلاس‌های خطاطی نقشی در زندگی حرفه‌ای آینده‌ی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن کلاس‌ها موقعی که ما داشتیم اولین کامپیوتر مکینتاش را طراحی می‌کردیم تمام مهارت‌های خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیکی مکینتاش استفاده کردم. مک اولین کامپیوتر با فونت‌های کامپیوتری هنری و قشنگ بود.
اگر من آن کلاس‌های خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مک هیچ وقت فونت‌های هنری الآن را نداشت. هم چنین چون که ویندوز طراحی مک را کپی کرد، احتمالاً هیچ کامپیوتری این فونت را نداشت. خب میبینید آدم وقتی آینده را نگاه میکند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه میکند متوجه ارتباط این اتفاق‌ها میشود. این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است که هیچ وقت مرا نا امید نکرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد کرده است.
داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شکست است:
من خرسند شدم که چیزهایی را که دوستشان داشتم خیلی زود پیدا کردم. من و همکارم «وز» شرکت اپل را درگاراژ خانه‌ی پدر و مادرم وقتی که من فقط بیست سال داشتم شروع کردیم ما خیلی سخت کار کردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یک شرکت دو بیلیون دلاری که حدود چهارهزار نفر کارمند داشت.
ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه کرده بودیم؛ مکینتاش. یک سال بعد از درآمدن مکینتاش وقتی که من فقط سی ساله بودم هیأت مدیره‌ی اپل مرا از شرکت اخراج کرد. چه جوری یک نفر می‌تواند از شرکتی که خودش تأسیس میکند اخراج شود؟ خیلی ساده. شرکت رشد کرده بود و ما یک نفری را که فکر می‌کردیم توانایی خوبی برای اداره‌ی شرکت داشته باشد استخدام کرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت تا این که بعد از یکی دو سال در مورد استراتژی آینده‌ی شرکت من با او اختلاف پیدا کردم و هیأت مدیره از او حمایت کرد و من رسماً اخراج شدم.
احساس میکردم که کل دستاورد زندگی ام را از دست داده‌ام. حدود چند ماهی نمی دانستم که چه کار باید بکنم. من رسماً شکست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیکان ولی نبود ولی یک احساسی در وجودم شروع به رشد کرد. احساسی که من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع کردن از نو.
شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یکی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبکی یک شروع تازه جایگزین شده بود و من کاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یک شرکت به اسم نکست تأسیس کردم و یک شرکت دیگر به اسم پیکسار و با یک زن خارق العاده آشنا شدم که بعداً با او ازدواج کردم.
پیکسار اولین ابزار انیمیشن کامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد که الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریک سیر خارق العاده‌ی اتفاقات، شرکت اپل نکست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تکنولوژی ابداع شده در نکست انقلابی در اپل ایجاد کرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم.
اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود که به یک مریض می‌دهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقت‌ها زندگی مثل سنگ توی سر شما می‌کوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که باعث شد من در زندگی ام همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری را انجام می‌دادم که واقعاً دوستش داشتم.
داستان سوم من در مورد مرگ است:
هفده ساله بودم که در جایی خواندم اگر هر روز جوری زندگی کنید که انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یک روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که توی آینه نگاه میکنم از خودم می‌پرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز باید انجام بدهم، انجام می‌دهم یا نه.
هر موقع جواب این سؤال نه باشد من میفهمم در زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر دانستن این که بالآخره یک روزی خواهم مرد برای من به یک ابزار مهم تبدیل شده بود که کمک کرد خیلی از تصمیم‌های زندگی ام را بگیرم چون تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شکست، در مقابل مرگ رنگی ندارند.
حدود یک سال پیش دکترها تشخیص دادند که من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقه‌ی صبح بود که مرا معاینه کردند و یک تومور توی لوزالمعده‌ی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم که لوزالمعده چی هست و کجای آدم قرار دارد ولی دکترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دکتر به من توصیه کرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه کنم. منظورش این بود که برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی که در مورد ده سال بعد قرار بود به بچه‌هایم بگویم در مدت سه ماه به آنها یادآوری بکنم.
این به این معنی بود که برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم کردم و سر شب روی من آزمایش اپتیک انجام دادند. آنها یک آندوسکوپ را توی حلقم فرو کردند که از معده‌ام می‌گذشت و وارد لوزالمعده‌ام میشد. همسرم گفت که وقتی دکتر نمونه را زیر میکروسکوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه کردن کرد
چون که او گفت که آن یکی از کمیاب ترین نمونه‌های سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتی آنهایی که می‌خواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترک در زندگی همه‌ی ما ست.
شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ کهنه‌ها را از میان بر می‌دارد و راه را برای تازه‌ها باز میکند. یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن به جای زندگی بقیه هدر ندهید.
هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش کند و از همه مهمتر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید.
موقعی که من سن شما بودم یک مجله‌ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر میشد که یکی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود این مجله مال دهه‌ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست میشد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این که گوگل وجود داشته باشد.
در وسط دهه‌ی هفتاد آنها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه‌ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود:
stay hungry stay foolish
این پیغام خداحافظی آنها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می‌کردند
stay hungry stay foolish
این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست که برای شما میکنم.
منبع: سایت نارنجی
«استیو جابز» مؤسس«اپل» درگذشت
به نام خدا
سلام استاد
بله حق با شماست .ایشان فوت کردن
به همین دلیل هم مصاحبه ایشان رو اوردم.به نظرم در مصاحبه ای کا از ایشان آوردم به مطالب بسیار جالبی اشاره کردن.برای خود من که درس آموز بود
بی شک شرکت اپل در سال های اخیر از موفق ترین شرکت های حوزه تکنولوژی بوده است که بیشترین سهم را آقای جابز داشته است
سلام
ممنون
توضیح را برای آنهایی دادم که نمی دانستند
فکر می کنمبا دانسبن آن عمیقتر مطلب را می خواندند.
به نام خدا
۱۳ عزیز سلام
لطفا به دفترم بیایید یا با من تماس بگیرید:
۰۹۱۲۳۳۱۴۷۲۴
ممنون
به نام خدا
خدایا شکرت
استاد عزیز سلام
بیشتر مایل به دیدار حضوری جناب عالی هستم.این ترم مرخضی گرفتم که مثلا بشینم درس بخونم ولی متاسافنه نشد.به خاطر این این مطلب رو گفتم که از ساعت حضور شما در دفترتان اطلاعی ندارم میشه ساعات حضورتون رو بگین.
پنج شنبه (فردا) که به احتمال زیاد نیستید.اولین روزی که در هفته تشریف دارین کی هست؟
راستی استاد ما رو هنوز یادتون هست؟
با تشکر فراوان
سلام
شنبه ۸-۱۱
یک شنبه ۸-۱۲
ان شاالله
بله خوب یادم هست.
به نام خدا
سلام استاد
اول از همه بابت اینکه (فکر می کنم که اینجوری باشه.البته به احتمال ۹۹ درصد چونکه جواب کامنت قبلی رو دادین) دوبار اجازه بودن در کنار خودتون و دانشجویان محترموتون رو دادین بسیار سپاسگزارم
اما استاد یه موضوعی رو میخواستم نظر شما رو که برام خیلی هم مهمه بدونم
اما شرح واقعه:
رشته شیمی اولین باری که میخواستم انتخاب کنم برای من یه رشته خنثی بود(یعنی نه خیلی اونو دوست داشتم و نه از اون بدم میومد).در هرصورت شیمی کاربردی سمنان رو اتنخاب کردم .وخدا رو شکر قبول شدم و افتخار شاگردی شما و بقیه اساتید محترم دانشگاه سمنان رو داشتم
با ادامه تحصیل کم کم علاقه بیشتری رو به این رشته پیدا کردم و از درس الی نسبت به درس های دیگه بیشتر خوشم اومد
تا رسید به اینجا که دیگه به اخر دوران تحصیل در کارشناسی رسیدم و باید برای ارشد می خوندم.یادم میاد که در همون ابتدا تحصیل بود که شما در کلاس گفتین در این رشته فرق زیادی بین مدارک ارشد و کارشناسی وجود نداره.و در عمل و تحقیقات هم حرف شما بر من ثابت شده
پس اگر کسی بخواد ارشد بخونه باید هدفش این باشه که ادامه تحصیل بده و تا دکترا ادامه بده.خب با این شرح طولانی که دادم .حالا که جنسیت این کمترین رو هم اطلاع دارین به نظرتون چه رشته ای برای ادامه نحصیل تا دکترا برای من آینده روشن تر و تضمین تر شده تری رو به ارمغان میاره.( البته این رو هم خوب میدونم که همه چیز به دست خداست و اگر خدا بخواد همه چی جور میشه.مثل همین که من استاد خوبی مثل شما دارم و... ولی خب مشورت هم تاکید بزگان دین ماست).
خب متاسفانه بازار کار خوبی هم الان وجود نداره و رشته های پر متقاضی مثل آلی و تجزیه تقریبا اشباع شده هست که البته خود شما بهتر میدونید
یادمه قبلا گفته بودین که اگر هدف دکترا است گرایش شیمی کاربردی بهتر است.با این حال دانشجوی خوب و گلتان جناب رحمانی چرا با اینکه ارشد کاربردی خوندن در دکترا هم اون رشته رو ادامه ندادن؟بلکه رشته خود را عوض کردن و اومدن به دکترای الی
این موضوع برای جناب دهقان هم فکر کنم صادقه و ایشان هم رشته خودشون در ارشد رو ادامه ندادن و فکر کنم الان در حال خوندن دکترای آلی هستن
ایا ادامه تحصیل در رشه هایی ثل الی و تجزیه بهتره یا رشته هایی مثل شیمی کاربردی و فیتو شیمی پلیمر و ...
در یک کلام باید عقلانی تصمیم گرفت یا احساساتی؟
ببخشید که طولانی شد .میخواستم از شما بپرسم ولی با توجه که من رو نمی شناختید نتونسته بودم با شما در میون بزارم
استاد جدیدا یه کار خیلی قشنگی رو در صندوقچه انجام میدین و اون اینکه در ابتدا کلبه ها شعری قرار میدید
استاد کلبه محرم رو نمیسازید؟اگر ساختید میتونیم شعر پیشنهاد بدیم(اگر این کامنت طولانی شد به خاطر این بود که خیلی وقته کامنتی در صندوقچه نداشتم.البته به طور تایید شده.)
استاد اگر اطلاعات بیشتری از من نیاز دارین امر بفرمایید تا بگم
با تشکر فراوان .التماس دعا
به نام خدا
سلام
ان شاالله حضوری جوابتون را می دم.
ممنون
به نام خدا
سلام استاد
ممنون.انشالله شنبه یا یک شنبه خدمتتان میرسم.خودم خیلی دوست دارم زودتر شما رو ببینم ولی سرمون یکم شلوغ شده.
یا حق
سلام
به نام خدا
دردناک‌ترین حادثه در کربلا به روایت کارشناس آمریکایی
خبرگزاری فارس: پروفسور چلکوفسکی محقق آمریکایی در گفتوگو با فارس درباره حادثه کربلا و ویژگی‌های آن سخن گفته است. او تشنگی کودکان و طلب آب از حضرت عباس را دردناک‌ترین حادثه در کربلا می‌داند.
پروفسور پیتر ج. چلکوفسکی (Peter J. Chlkowski)، دانشمند آمریکایی لهستانی‌تبار، از دانشمندان متخصص فرهنگ ایران است که هم‌اکنون استاد رشته‌های مطالعات خاورمیانه، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی در گروه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک است.
وی در گفتوگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری فارس، روایت جالبی از داستان کربلا دارد:
* شرق‌شناسی که جذب محرم شد
فارس: آقای چلکوفسکی لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
چلکوفسکی: من پیتر چلکوفسکی شهروند آمریکایی هستم. لیسانس خود را در سال 1958 در رشته واژه‌شناسی شرقی از دانشگاه جگیلونیان شهر کراکوف لهستان دریافت کردم و در مدرسه درام همان شهر به تحصیل در رشته هنرهای تئاتری بپرداختم. در سال 1959 به لندن رفتم و در سال 1962 در مقطع فوق لیسانس در رشته تاریخ خاورمیانه اسلامی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی فارغ‌التحصیل شدم. در حال حاضر هم بیش از 40 سال است که استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه نیویورک هستم. بخش عمده‌ای از تحقیقات و مطالعات من مربوط به اسلام شیعی و به‌طور خاص محرم و واقعه کربلا است و در این حوزه تاکنون ۳ کتاب و مقالات متعددی درباره امام حسین و واقعه کربلا نوشته‌ام.
فارس: علت سفر شما به ایران چه بود؟
چلکوفسکی: همانطور که گفتم در مقطع لیسانس زبان‌شناسی مشرق زمین خوانده بودم و در ادامه در یکی از دانشگاه‌های انگلیس مطالعات خاورمیانه را ادامه دادم و به همین دلیل با ایران آشنا شدم، به همین دلیل ایران را برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات زبان فارسی انتخاب کردم.
* جایی که با محرم آشنا شدم...
فارس: شما یکی از معروف ترین محققان غربی در حوزه محرم و عاشورا هستید. از آشنایی خود با محرم بگویید.
چلکوفسکی: درباره آشنایی با محرم و عاشورا باید بگویم که قبل از اینکه به ایران سفر کنم چیز زیادی درباره محرم نمی دانستم و زمانی که برای ادامه تحقیقاتم به شهر رشت سفر کردم مصادف بود با ماه محرم و آنجا با یک اجرای تعزیه مواجه شدم. آنجا خیلی شیفته این مراسم شدم و باید اعتراف کنم که یک شبه عاشق محرم شدم. این نمایش برای من که هنرهای نمایشی در لهستان خوانده بودم فوق‌العاده بود. از آن زمان شروع کردم به تحقیق و نوشتن درباره تعزیه و محرم. از این نمایش به قدری هیجان‌زده و شگفت‌زده شده بودم که از آن روز به تحقیق درباره عاشورا و محرم پرداختم.
* هنر تعزیه مرا با محرم آشنا کرد
چیزی که در ابتدا من را به عاشورا و محرم علاقه‌مند کرد - به دلیل اینکه اطلاعی از واقعه عاشورا نداشتم - هنر تعزیه بود. رسم و اجرای فوق العاده ای است. اینکه نقش‌ها دیالوگ خود را با شعر بیان می‌کردند و رنگ‌هایی به‌کار می‌رفت که آدم خوب‌ها و آدم بدها با آن تفکیک شده بودند. من درباره تعزیه تحقیقات گسترده‌ای در کشورهای مختلف دنیا کرده‌ام و ماحصل تحقیقاتم را در یکی از کتابهایم آورده‌ام.
* تعزیه امام حسین در منطقه کارائیب در قرن 19
فارس: امکان دارد یکی از مواردی که در مورد تعزیه و محرم در کشورهای دیگر بررسی کرده‌اید، بگویید؟
چلکوفسکی: در قرن 19 میلادی در منطقه کارائیب، انگلیسی‌ها کارگران سیاه‌پوست را در مزرعه‌های نیشکر به خدمت گرفته بودند و آنها را استثتمار می‌کردند و این کارگران سیاه پوست با انگلیسی ها درگیر شدند ولی از ادامه کار زیر سلطه انگلیسی ها که برای آنها به معنای بردگی بود کنار کشیدند و فرار کردند. به همین خاطر انگلیسی ها برای جبران نیروی کار در مزرعه های نی شکر هزاران نفر را از هند به این منطقه آوردند. جمعیت هندی هایی که به این منطقه آمده بودند مراسم عاشورا را برای دور هم جمع شدن و نشان دادن خود به مردم بومی منطقه انتخاب کردند با وجود اینکه اکثر آنها مسلمان و شیعه نبودند.
این مراسم در این منطقه رفته رفته بومی شد و به با نام تجا که شکل تغییر یافته تعزیه بود برگزار شده است. در این مراسم حسینه های خواصی که ارتفاع سقف آن بسیار بلند بود برپا می شود و از رنگ های متنوعی استفاده میشود.
*فرهنگ عاشورا ایران را در جنگ 8 ساله پیروز کرد
فارس: تاثیر محرم را در میان مردم ایران چگونه دیده اید؟
چلکوفسکی: مردم ایران و در کل شیعیان، واقعه عاشورا را بزرگترین مصیبت تاریخ بشریت می دانند. در ایران علاوه بر اینکه فرهنگ عاشور در تکیه ها و در ماه محرم گرامی داشته می شود در شئون مختلف زندگی مورد توجه قرار میگرد. جمله هر روز عاشوراست و هر روز کربلا است در جنگ 8 ساله تاثیر زیادی در مبارزه سربازان ایرانی داشت و همین مساله باعث انگیزه آنها برای ادامه مبارزه میشد. و اتفاقا همین فرهنگ بود که باعث پیروزی سربازان ایرانی شد. من مسلمان یا شیعه نیستم ولی خیلی مجذوب این فرهنگ شده ام.
فارس: آیا بررسی فرهنگ عاشورا تاثیری بر خود شما هم داشته؟
چلکوفسکی: با مرور واقعه کربلا بارها تحت تاثیر قرار گرفته ام و اشک درچشمانم جمع شده است ولی به خود اجازه نداده ام که گریه کنم چراکه من محقق هستم و نباید تحت تاثیر احساساتم قرار بگیرم.
* شیفته شخصیت حضرت عباس هستم
فارس: چه کسی در واقعه عاشورا شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟
چلکوفسکی: من به صورت خاص شیفته شخصیت "حضرت عباس" هستم. من مقالات زیادی را درباره ایشان نوشته و چاپ کرده ام و متون زیادی را درباره مراسمی که به حضرت عباس مرتبط می شود را جمع آوری کرده ام.
* حضرت عباس به روایت چلکوفسکی
فارس: اگر بخواهید حضرت عباس را برای مخاطبان آمریکایی معرفی کنید چه می گویید؟
چلکوفسکی: عباس جنگ آور، آزادی خواه و مدافع شجاع و بی باکی است که از حسین و خانواده اش محافظت کرد.
عباس فردی است که شما در فارسی به آن میگویید پهلوان. عباس پهلوان واقعی بود. او از حسین و خانواده او تا آخرین لحظه محافظت میکند. او زمانی که می رود برای کودکان آب بیاورد دستانش را از دست می دهد بعد مشک را به دهن میگیرد و زمانی که می بینند او ایستادگی می کند و به راه خود ادامه می دهد او را می کشند.
* دردناک‌ترین حادثه کربلا به روایت کارشناس آمریکایی
فارس: دردناک ترین حادثه کربلا از نظر شما کدام حادثه است؟
چلکوفسکی: تشنگی کودکان در خیمه ها و طلب آب از عباس داستان دردناکی دارد که مرا واقعا تحت تاثیر قرار می دهد.
فارس: مردم ایران همه علاقه زیادی به حضرت عباس دارند و مراسم زیادی با نام ایشان برگزار میشود...
چلکوفسکی: من عاشق مراسمی هستم که نذر حضرت عباس میکنند. مانند سفره حضرت عباس.من بسیار در آیین سفره حضرت عباس دقت کرده ام و مشاهده کرده ام که چقدر زنان شیعه و زنان ایرانی اعتقاد به این رسم دارند ولی متاسفانه من چون خانم نیستم هیچگاه نتوانستم در این مراسم شرکت کنم. چون این مراسم را زنان برپا می کنند. من شاهد بوده ام زنانی را که نذر سفره حضرت عباس کرده اند و حاجت گرفته اند. برای مثال زنی که بچه دار نمی شد و از این طریق توانست حاجت خود را بگیرد.
گفتوگو از مصطفی افضل زاده
منبع:خبرگزاری فارس
به نام خدا
سلام استاد عزیز
راستش دیشب یه نظر دیگر هم در همین کلبه نوشتم که متاسفانه یه مشکلی پیش اومد و ارسال نشد.
خیلی چیزها بود استاد عزیز
نمیدونم شاید قسمت نبود که ارسال بشه.
اما این موضوع زیر ور دیشب هم ننوشه بودم
استاد چند روز پیش در یه مسافرتی یکی از همراهان سوالی پرسید در مورد اینکه انگیزه و دلایل ازدواج چه چیز هایی هست؟
در این بین فقط یکی از هراهان متاهل بود و بقیه مجرد(کلا ۷ نفر بودیم)
بحث زیاد شد و نظات گوناگونی ارائه شد
طرفی که متاهل بود دلیل ازدواجش رو تنهایی میدونست.ومی گفت که چون احساس تنهایی میکرده ازدواج کرده بود.وجالب تر این بود که میگفت الان اگر جای شما بودم ازدواج نمیکردم!!!
یکی میگفت از اینکه فقط درامدش رو برای خودش خرج کنه خسته شده و دوست داره کسی دیگه ای هم کنارش باشه.او می گفت که ارامش روحی خودش رو میتونه از این راه بدست بیاره
یکی دیگه هم نظرات مشابه ای مثل همین نظر بالا رو داشت البته با تفاوت هایی
من خودم گفتم که آرمان ها و ایده آل های هرکسی فرق میکنه.وطرف با توجه به جهانبینی که داره تصمیم میگیره.راستش من هم در اون جا گفتم مسائل زناشویی تنها دلیل برای ازدواج نمی تونه باشه.بلکه به نظرم باید دلایل و انگیز ههای بهتری رو برای ازدواج پیدا کرد.خودم هنوز این دلایل و انگیز ه ها رو کاملا پیدا نکردم
الان که فکر می کنم به این نتیجه میرسم که میتونه یکی از بهترین دلایل برای ازدواج پاکدامنی باشه.به نظر شما درسته؟آیا صرف اینکه انسان پاکدامن باشه و بمونه باید بره ازدواج کنه؟
کاملا جهان بینی های مادی و معنوی در این نظرات دیده میشد.کسی که میگفت الان پشیمون شده کاملا معلوم بود برای چی میگه!!!! (همشون جنسیتی مشابه من داشتند).وایشان میتونستند با راه های دیگه ای به غیر از ازدواج به مقاصدشون برسن(مقاصدی به غیر از رفع تنهایی).
راستی استاد به نظر شما به چه دلایلی باید ازدواج کرد؟
چند تا از این دلایل در این احادیث ذکر شده
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
زَوِّجُوا أیاماکُم ، فَإنَّ اللّه یُحسِنُ لَهُم فی أخلاقِهِم ، ویُوَسِّعُ لَهُم فی أرزاقِهِم ، ویَزِیدُهُم فی مُرُوّاتِهِم ؛
بىهمسران خود را همسر دهید ؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو مىگرداند و روزیهایشان را زیاد مىکند و بر جوانمردیهاى آنان مىافزاید .
بحار الأنوار : 103 / 222 / 38
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فی حَداثَهِسِنِّهِ إلاّ عَجَّ شَیطانُهُ : یا وَیْلَهُ ، یا وَیْلَهُ ! عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دِینِهِ ، فَلْیَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فی الثُّلُثِ الباقِی ؛
هیچ جوانى نیست که در دوره جوانى خود ازدواج کند ، مگر آن که شیطان او فریاد برآورد که : «واى بر او ، واى براو ! دو سوم دینش را از (گزند) من حفظ کرد» . بنابراین ، انسان باید براى حفظ یک سوم دیگر ، تقواى خدا در پیش گیرد .
بحار الأنوار : 103 / 221 / 34 منتخب میزان الحکمة : 252
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
النِّکاحُ سُنَّتِى، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی ؛
ازدواج سنّت من است ؛ پس هر که از سنّت من روى گرداند از (امّت) من نیست .
بحار الأنوار : 103 / 220 / 23 منتخب میزان الحکمة : 252
عَن النبی - صلّی الله علیه و آله - قال: رَکعتانِ یُصلیهما المُتزوجُ اَفضلُ مِن رجلٍ عَزبٍ یَقومُ لَیلهُ و یَصومُ نهارَهُ.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمودند: دو رکعت نماز انسان با همسر برتر است از عمل انسان عزبی که همه شب را در نماز و روز آن را روزه دار باشد.
«وسائل الشیعه، ج 20، ص 19»
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
المُتَزَوِّجُ النائمُ أفضَلُ عِندَاللّه مِنَ الصائمِ القائمِ العَزَبِ ؛
همسردار خفته، نزد خدا فضیلت دارد بر بىهمسرِ روزهگیرِ شبزندهدار .
بحار الأنوار : 103 / 221 / 25
سلام
تمام مطالب احادیثت درستند
به آنها بیفزا تکامل افراد را
به نام خدا
سلام استاد عزیز
این ایام رو خدمت شما و بقیه عزیزان تسلیت عرض می کنم
چند تا سوال داشتم و خواهش دارم که پاسخ بدین
۱:رتبه قبولی برای ارشد در رشته های آلی و تجزیه برای دانشگاه سمنان چند است؟؟
۲:برای کسب رتبه قبولی در دانشگاه سمنان در رشته کارشناسی ارشد شیمی الی باید درس آلی رو چند زد؟
البته میدونم پاسخ گویی به صورت کاملا دقیق امکان پذیر نیست(در هر دو سوال) ولی لطفا حدودا بگین
با تشکر
سلام
امیدوارم سوالت را دوستان ببینند.
به نام خدا
سلام استاد عزیز
گفتم شما حتما اطلاعاتی در این مورد دارین.
که متاسفانه مثل اینکه ندارین
حالا به نظر شما در کدام کلبه این سوالات رو بپرسم تا دوستان لطف کنند و پاسخ بدن؟
با تشکر
سلام
تو همه کلبه ها کپی کن
ان شاالله دوستان جواب می دن.
به نام خدا
سلام استاد عزیز
در کلبه ای خواندم که مریض بودین.امشالله که هر چه زودتر خوب شوید
راستش استاد از درس خوندن نا امید شدم.بر فرض که درس هم خوندیم و تا دکترا هم پیش رفتیم. بعدش چکار میخواهیم کنیم.راستش امید به آینده در این مورد زیاد ندارم.به نظرم اصلا معلوم نیست که چه چیزی در این راه(منظورم ادامه تحصیل و بعد از اون هست) در انتظار ما هستش.
استاد خواهش دارم صادقانه این سوال پایین را جواب بدین
سوال:شما اگر جای ما دقیقا با همین وضعیت بودین چکار میکردین؟
البته هنوز کمی دو دل هستم.سر این موضوع که درس رو ادامه بدم یا اینکه بریم سر شغل آزاد؟
استاد کسی رو میشناسین که در امر استخاره خبره باشه؟
با تشکر
سلام
حتما درس می خواندم.
حضورا بیایید.
به نام خدا
سلام استاد عزیز
مطلبی رو در کامنت بعدی میزارم که وقتی خودم اون رو خوندم فهمیدم که من و امثال من چقدر در مورد امام عصر (عج) کوناهی کرده ایم.البته به طور قطع و یقین نمی توان گفت که مطالب از ایشان باشد ولی کسانی که نقل کرده اند از قرار معلوم انسان های امینی بوده اند.وحتی اگر پنجاه درصد مطالب هم درست باشد باید خیلی به حل خودمان تاسف بخوریم که تمام کار هایمان شده شعار دادن!(البته خودم رو می گم)
الغوث و الامان یا صاحب الزمان (عج)
منبع: http://mehrdadghan.blogfa.com
هرچند روال وبلاگ طریق الی الله بر این است که مطالب و مفاهیمی که عنوان می شود در دایره عرفای توحیدی علی الخصوص از طریق ی حجت الحق آخوند ملا حسینقلی همدانی(ره) باشد اما گاهاْ مطالبی دیده می شود که ترجیح می دهم در وبلاگ بیاورم . مرحوم عبد صالح خدا جناب حاج قدرت الله لطیفی نسب(ره) بانی طرح جدید مسجد مقدس جمکران همین سه سال گذشته از دنیا رفته اند . ایشان محضر بسیاری از اوتاد و اهالی معنا در طهران قدیم و قم را درک کرده اند . واقعاْ سابق در همین تهران چه نفوسی زندگی می کردند . البته بنده درباره شکل و شیوه تشرفات این دست از اهل باطن عقیده ویژه ای دارم اما در کل تشرفات انکار ناپذیرند . شکل و راه تشرفات این گونه اولیای خدا قابل بحث است اما حقیر معتقدم اگر دوستان واقعی خدا در شکافهایی خاص از زمان خدمت ولی الله الاعظم (عج) نرسند و بین مردم نیایند حتماْ عوام الناس همدیگر را می درند . مطلب زیر از سایت این بزرگوار است . بنده نه تاییدیه ای از جایی گرفتم و نه در حد تردیدم . اما چون مطالعه آن مفید است و موثر / ملزم می دانم خوانندگان دائمی وبلاگ یکبار هم که شده مطالعه بفرمایند . متن زیر یکی از سخنرانی های ایشان است :
یکی از بندگان صالح خدا، از دوستان و شیعیان مخلص حضرت مولا صاحب الزمان سلام الله علیه، که چندی پیش به محضر مقدس آقا شرف یاب شده بود نقل می‌کرد:
به حدّی وجود مقدس آقا سلام الله علیه را افسرده و ناراحت دیدم که همین طور از چشمان مبارک شان اشک جاری بود و از شیعیان و دوستان شان گله مند بودند، که چرا اینقدر در حقّ ما جفا و کوتاهی میکنند و برای ما دعا نمی‌کنند. در صورتی که اگر شیعیان و محبان ما، با اخلاص دعا و استغاثه کرده، و از خداوند طلب فرج کنند، خداوند به آنها فرج داده، از این گرفتاری روز افزون دنیا آنها را نجات می‌دهد؛ ولی افسوس که اینها در دعا کردن کوتاهی میکنند.
این نکته را همه شنیده و می‌دانیم که بنی اسراییل از فشار‌ها، گرفتاری‌ها و سختی‌هایی که فراعن مصر بر سر آنها می‌آوردند به تنگ آمده بودند. عده ای از خواصّ آنان، چهل روز سر به بیابان‌ها گذاشتند و به گریه و ناله و استغاثه پرداخته، پیشانی بر خاک نهادند. خداوند هم بر آنان ترحّم کرد و بنابر برخی روایات 120 سال و بنابر برخی دیگر 180 سال قیام حضرت موسی را جلو انداخت وبا آمدن موسی، بنی اسراییل را از شرّ فرعون و فرعونیان نجات داد. مولای عزیز ما امام صادق سلام الله علیه فرمودند: اگر آنچه را قوم موسی انجام دادند شما هم انجام دهید (با همان کیفیت و شیوه‌ای که آنها عمل کردند و انقلاب به پا نمودند و از همه چیز گذشته و دعا کردند) برای شما هم فرج حاصل میشود.
ولی متأسفانه تا به حال در بین ما شیعیان چنین اتفاقی نیفتاده و نبوده‌اند کسانی که آنها را به این سمت تشویق و حتّی اجبار کنند که فرج را از خدا بخواهند. در حالی که در زمان حضرت موسی عده‌ای از خواص بودند که مردم را تشویق کردند که از زندگی و کسب و کار دست بردارید و بروید استغاثه کنید. خدای متعال مرحوم شرفی، نبوی و جوادی را رحمت کند. حدود 43 سال قبل؛ سی - چهل نفر از منتظران درمشهد ـ که الآن دو سه نفر بیشتر از آنان زنده نیستند ـ روزی از مشهد خارج شده و به کوهی در دو سه فرسخی شهر رفتند. ظاهراً هوا هم سرد بوده ... نیمه‌های شب که سرما آزارشان می‌داده به داخل غاری در میانة کوه رفته و آتش روشن میکنند. در تمام مدت هم گریه و فریاد میکرده‌اند. شب‌های دوم و سوم چند نفر از اینان به حالت غش می‌افتند و در شرف مرگ قرار می‌گیرند. اینها از ابتدا هیچ چیزی با خود نبرده بودند و بسیار جدی عزم کرده بودند که یا بمیرند و یا اینکه فرج مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را بگیرند. مرحوم آقای شرفی نقل می کردند: ما وقتی دیدیم نیمه شب سرما شدت گرفت و شرایط اینجور شد، چند نفری با هم نشستیم و شور کردیم. در جلسه دربارة این بحث کردیم که اگر چندتا از اینها بمیرند و دولت بفهمد، سراغ ما می‌آیند و دچار مشکل می‌شویم. از همین رو به هر زحمتی بود بیماران جمع را که شبیه جنازه بودند، از آنجا منتقل کردیم و بی آنکه هیچ نتیجه ای از آن ماجرا به دست بیاوریم برگشتیم.
این یک حرکت کوچک مذبوحانه و غلطی بوده است. شکل حرکت اصلاً درست نبوده است. باید یک حرکت کلّی اتفاق بیفتد و عموم شیعیان بخواهند و کار را از روی اساس و منطق درست و حسابی انجام بدهند، نه اینکه هیچ چیزی با خود نبرند و به این امید باشند که جبرییل برای ما از بهشت مائده می‌آورد. هر کسی برای خودش یک کوزه آب و سفره نانی بردارد و بعد به گریه و استغاثه بپردازند. مهم آن ناله و گریه و استغاثه و از خداوند خواستن است؛ خداوند هم بالاخره فرج را می‌رساند.
اگر "ما" بخواهیم میشود ؛ علتش هم این است که از ما خواسته‌اند دعا کنیم و بخواهیم؛ و الّا اگر بنا بود خواستن ما بی ثمر باشد این همه سفارش و تأکید نمی‌شد. نخواسته‌اند که ـ نستجیر بالله ـ ما را گول بزنند. امام عصرسلام الله علیه فرموده‌اند «هرچه می‌توانید برای فرج من دعا کنید، که فرج شما در فرج من است». یعنی تا برای من فرج نشود برای شما هم فرجی رخ نمی‌دهد. مگر ـ نستجیر بالله ـ ایشان می‌خواسته اند شیعیان خود را فریب بدهند؟! آیا اساساً این تصوّر منطقی است؟
پس دعا کردن اثر دارد. دعا, خواستن است. باید از خدا خواست تا او اجابت کند. بسیاری از افراد بوده‌اند و در کتاب‌ها هم آمده که استغاثه کرده‌اند و حاجتشان را گرفته‌اند، و ما هم اگر استغاثه کنیم قطعاً جواب می گیریم. متأسفانه هنوز این دعا و خواستن ، جمعی و عمومی نشده است . شهری و روستایی، تاجر و بازاری و اداری و... باید بخواهند. باید همه با هم بخواهند تا اجابت شود.
شما نگاه کنید همین الآن دنیا در آتش فتنه و فساد در حال سوختن است. هر کس قوی تر است ضعیف را میزند، و هرکس پولدارتر است به زیردستان خود بیشتر ستم میکند. توجه نداریم که مُصلِح همه این گرفتاری‌ها، بدبختی‌ها، بیچارگی‌ها، فسادها، تعدی‌ها وفحشاها و... کسی جز امام عصر سلام الله علیه نیست و فقط امام عصر و حجت و ولیّ خداست که چنین قدرتی دارد. تا این آقا نیاید دنیا اصلاح نمی‌شود. نور پروردگار، وجود مقدس مولا صاحب الزمان سلام الله علیه است که می‌تواند همه چیز را اصلاح کند. ما دنبال چه هستیم؟
آن شخص میگفت : دیدم امام عصر سلام الله علیه آن قدر ناراحت هستند که اشک‌های مبارک شان همانند دانه‌های مروارید روی محاسن شان می ریخت و از من و شما و امثال ما و خلاصه همه و همه گله و شکایت داشتند...خدا به آبروی آن عزیز، همه ما را به وظایف مان آشنا کند و ما را به خواسته‌های ایشان نزدیک کند تا بدانیم چه باید بکنیم.
یکی از این بندگان خدا برگه ای به دستم داد که وقتی بعضی عبارات آن را خواندم گریه‌ام گرفت. در این برگه آمده که حضرت فرمودند: "به مردم بگویید که برای من به اندازة یک زندانی یا لااقل یک مریض دعا کنند."
یعنی شما ببینید وقتی یکی از نزدیکان تان، پدر یا مادر و یا اولادتان بیمار می شود، چطور نذر و دعا میکنید؟ آیا وجداناً برای امام عصرسلام الله علیه هم ما همین‌طور دعا می‌کنیم؟!
کسی که برای ( برآورده شدن) حاجت خود نذر میکند چهل شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران برود؛ اگر به قصد ظهور من این کار را انجام دهد زودتر حاجت اش روا میشود.
یعنی اگر همگی دست از کار و زندگی و همه چیز خود می‌کشیدند، و جز ظهور مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ چیز دیگری برای آنها اهمیت نداشت، و از خداوند ظهور حضرت را طلب می‌کردند، فرج می‌رسید. آن شخص به حضرت عرضه می‌دارد: اکثر مردم شما را می‌خواهند و همیشه دعای تان میکنند. حضرت هم در جواب او فرمودند:
"از هر صد نفر که دعا میکنند فقط یک نفر خالص است و برای فرج من دعا میکند و بقیه همه هوای نفس است."
یعنی نود و نه درصد از آنها که «اللهمّ عجلّ لولیّک الفرج» می‌گویند مصداق این صحبت هستند. اینجاست که انسان آتش میگیرد. حضرت ادامه دادند:
"شیعیان ما به اندازة آب خوردنی هم ما را نمی‌خواهند. اگر می‌خواستند، از صمیم قلب و جدّی دعا می‌کردند و فرمان ظهور از جانب پروردگار می‌رسید."
سپس حضرت رو به سید الشهداء(ع) نموده و فرمودند: "یا جدّاه!... شما در کربلا تنها ماندید و من هم در این زمان تنها مانده ام! من هم درصحراها تنها هستم. کسی به ندای من توجه نمی‌کند. من خیلی تنها هستم. مردم در طرف دیگر برای خود زندگی میکنند و من در طرف دیگر تنها مانده‌ام."
حضرت، مجدداً رو به آن دوست نموده، فرمودند:
"چرا به مردم نمی‌گویید من مظلوم هستم. مردم مرا فراموش کرده‌اند. برو به مردم بگو امام زمان تان مظلوم وغریب است. من مظلوم‌ترین فرد عالم هستم. دلم خون است. برای ظهورم دعا کنید. اگر برای ظهورم دعا کنید به سرعت یک چشم برهم زدن (امر ظهور، اصلاح و) درست میشود."
این بیان طبق همان روایت است که فرمودند: ظهور «بغتة» ( ناگهانی) اتفاق می‌افتد. اگر شما دعا کنید، و با اخلاص درخواست کنید، بی آنکه کسی خبر و اطلاع داشته باشد، ظهور به طور ناگهانی اتفاق می‌افتد. شب همه در خوابند و ناگهان ندای حضرت جبرئیل بلند میشود. این معنای «بغتة» است.
"خدایا آنچه را به من وعده داده‌ای عنایت بفرما. قیامم را محقق و گام‌هایم را استوار کن و به واسطة من جهان را از عدل و داد لبریز فرما. وقتی خداوند به ما اجازة سخن و قیام بدهد، حق به طور کامل آشکار و باطل به طور کامل نابود، و پریشانی به طور کلّی از میان شما محو میشود. بهره بردن مردم از وجود من در دوران غیبتم، همانند بهره بردن آنان از خورشید است، هنگامی‌که هوا ابری است. ظهور من پس از سالیان دراز و تاریک شدن قلب‌های مردم و حکم فرما گردیدن ستم و بیداد در سراسر دنیا خواهد بود."
حضرت ولی عصر سلام الله علیه فرمودند:
"به شیعیان و دوستان ما بگویید خداوند را به حقّ عمه‌ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم بدهند که فرج مرا نزدیک بفرماید."
حضرت مهدی سلام الله علیه در عالم خواب به آیت الله سید محمد‌هاشم گلپایگانی فرمودند:
"برشما شیعیان است که در همه حال دعای فرج را بخوانید، و فرج مرا از خداوند بخواهید."
امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
هنگامی‌که عذاب بر بنی اسراییل نازل شد، آنها تا چهل روز در پیشگاه خداوند ناله و زاری کرده، نجات خود را از خداوند مسئلت نمودند. خداوند دعای آنان را اجابت فرمود و به حضرت موسی و‌هارون وحی نمود: بروید بنی اسراییل را از دست فرعونیان نجات دهید. در نتیجه خداوند 170 یا 140 سال باقیمانده به ظهور موسی را صرف نظر کرد. شما شیعیان هم اگر چنین کنید و ظهور ما را از خداوند بخواهید به شما عنایت میشود.
من از همة شما می‌پرسم آیا این صحبت درست است یا خیر؟ اگر درست است پس چرا مردم را به سمت ایشان راهنمایی نمی کنیم تا همة مردم فریاد «واغوثاه» سر دهند و امام عصر سلام الله علیه بیایند؟
مولای عزیز ما امام صادق سلام الله علیه به مفضل فرمودند: ای مفضل، اخبار و احادیث و روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی را به شیعیان ما برسان تا مردم در دین خود شک نکنند و هرچه می‌توانند برای ظهور آن حضرت دعا کنند.
شما نگاه کنید این همه در روایات حضرات معصومین سلام الله علیهم به دعا برای ظهور تأکید و سفارش شده که هرچه می‌توانید برای فرج آن عزیز ناله و گریه کنید و از خدا بخواهید. شما از هر کس بپرسید که شرایط فعلی دنیا را چه کسی می‌تواند اصلاح کند، پاسخ همه این است که تنها امام زمان‌عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌تواند. چرا با این حال ما مردم را به این سمت راهنمایی نمی‌کنیم؟
این ماجرا را همه شنیده‌ایم که، در زمان مرحوم میرزای شیرازی وبای شدیدی در سامرا آمد. شدّت بیماری به قدری زیاد بود که جنازه‌های افراد، کنار خیابان‌ها افتاده بود و کسی نبود آنها را جمع آوری کند. آنهایی که از لحاظ مالی قدرت داشتند، از شهر بیرون می‌رفتند و بقیه عملاً محکوم به فنا بودند. روزی میرزا در مجلس درسش گفت : من حکم میکنم همه مردم زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانند. سه روز بعد وبا به کلی برطرف شد. این حقیقت است و داستان نیست. این بدبختی‌هایی که در گوشه های دنیا گریبان‌گیر شیعیان و مسلمانان شده از وبا بدتر نیست؟ چرا ما دسته جمعی چنین حرکتی را برای تعجیل در فرج انجام نمی‌دهیم؟ همة آنها که دلشان می‌سوزد و امام زمان را می‌خواهند و این مفاسد را نمی‌توانند تحمل کنند، بیایند دسته جمعی برای حضرت حرکت کنیم و زیارت عاشورا را بخوانیم. پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله به سلمان فرمودند: سلمان، زمانی می‌آید که نگه داشتن ایمان از نگه داشتن آتش سرخ در دست سخت تر است. از همة شما می‌پرسم آیا همین دوران ما را حضرت توصیف ننموده اند؟ آیا الآن کسی می‌تواند به راحتی دین و ایمان خود را نگه دارد؟! بشر!... تو دیگر منتظر چه هستی ؟ چه قرار بوده اتفاق بیفتد که هنوز اتفاق نیفتاده است؟ تا شرایط دنیا از این بدتر نشده بیایید همه با هم فریاد بزنیم و استغاثه کنیم و وجود مقدس امام عصرسلام الله علیه را از خداوند بخواهیم، تا بیایند و دنیا را از این وضعیت نجات دهند. خاتمه دهنده به این بساط و مصلح حقیقی تنها امام زمان سلام الله علیه است.
وجود مقدس مولای عزیز ما امیرالمومنین سلام الله علیه در جواب خواصّ ـ که به ایشان اعتراض و گله می‌کردند چرا قیام نمی‌کنید؟ ـ می‌فرمودند: اگر فردا صبح تنهت بیست نفر از شما جمع شوید قیام میکنم. فردا صبح که شد تنها سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و جمعی که تعدادشان هفت نفر نمی‌شد جمع شدند. این ماجرا چند مرتبه تکرار شد و باز آنها زیر حرفشان زدند. با یک محاسبة سرانگشتی حساب کردم دیدم جمعیت آن وقت مدینه حدود صد هزار نفر بوده است. الآن جمعیت شیعیان دنیا را می‌توانیم حدود دویست میلیون نفر در نظر بگیریم. بیست نفر از صد هزار نفر معادل چهل هزار نفر از دویست میلیون نفر است. اگر چهل هزار نفر همانند سلمان و مقداد و... الآن باشند قطعاً حضرت ظهور میکنند و تشریف می‌آورند.
خداوند، همة شیعیان را از خواب غفلت بیدار کند. همه را خواهان ظهور مولا صاحب الزمان سلام الله علیه قرار بدهد. "خدا" باید لطف کند و از ما جز دعا کردن برنمی‌آید. هر روز، هر ماه و هر سال این دنیای بیمار، وضعش بدتر از قبل شده و بهتر نشده است. اینها رنگ‌هایی است که شیطان می‌ریزد تا مردم را فریب دهد. مصلح حقیقی باید بیاید، تا او نیاید وضعیت دنیا درست شدنی نیست. همه وظیفه داریم ـ به قدر قدرت و نفوذمان، آنهایی را که از ما شنوایی دارند؛ خانواده، دوستان و آشنایان مان را وادار کنیم هر صبح و شب و هر آن ، برای وجود مقدس مولا بقیة الله سلام الله علیه دعا کنند و از خدا با سوز دل و اخلاص بخواهند تا ظهور حضرت را به ما عنایت کند.
به نام خدا
سلام استاد مهربان
خیلی ممنونم
چشم.سعی می کنم که زودتر خدمتتان برسم.فکر کنم دفعه قبل گفته بودین که شنبه ها و یکشنبه ها وقت برای ملاقات با دانشجویان دارین.ایا هنوز هم اینجوریه؟میشه ساعت های ملاقات رو هم بگین
مرسی
سلام
ان شاالله شنبه هسنم
به نام خدا
سلام استاد عزیز
امروز اومدم دانشگاه ولی مثل اینکه تشریف نداشتید.حدود ساعت ده و نیم بود.
استا شما گفتین که اگر جای شما بودم حتما درس میخواندم.میشه بگین هدف ها و انگیزه های شما برای ادامه تحصیل چی بود؟(یعنی الان با چه هدف و انگیزه ای درس رو ادامه میدادین)
من هم تریبا تصمیم گرفتم این ۲۵ روزباقیمانده رو بشینم و درس بخونم.با اجازه شما اون سوالات رو در چند کلبه قرار میدم
اما یه سوال داشتم
استاد اگر کسی جزوه های الی جناب عالی رو به خوبی بخونه حدودا چند درصد میتونه آلی رو بزنه؟
باور کنید اصلا قصد بدی در طرح این سوال ندارم بلکه میخوام بدونم که آیا امیدی برای خوندن آلی هست یا نه.وشما مطمئن باشید که انشالله درآینده این کمترین هیچ ادعایی نخواهم داشت(مثلا بگم که خود شما گفتین که اگه جزوه من رو بخونی ۶۰ درصد الی رو میزنی)
با تشکر فرااون
سلام
بودم. جلسه بودم قبل و بعدش مراجع داشتم
اهمیت علم
نمی دانم! برخی به من گفته اند ... بگذریم!
جزوه من برای اصول کامل است. شما حتما به خل نمونه سوالات اقدام کنید.
موریسون را بخوانید چند در صد می زنید؟ مک موری را چطور؟
کار موریسون زدن تست نیست. یاد دادن اصول است.
موفق باشید.
به نام خدا
سلام استاد عزیز
مثل اینکه قسمت نبود شما رو ببینیم.از کم توفیقی من بوده حتما
کاشکی میگفتید که برخی به شما در مورد اینکه با جزوه های شما تا چند درصد میشه الی رو بزنی چه گفته اند.
اما حرف شما در حل کردن تست ها و سوالت کاملا درست و متین هستش.اما مشکل سر اینکه مثلا من میخواهم یه تست از فصل الکل ها رو حل کنم اولین شرط اون اینکه یه مطالعه هر چند مختصر از اون فصل میداشتم.ولی مشکل من دقیقا این جا هست که اصلا یا مطالعهای نداشتم و یا اگر داشتم الان خیلی از اون یادم نیست.
خدمتتات عرض کنم که تقریبا تا یه ماه یه ماه ونیم پیش حدود نصف الی بیشتر شیمی تجزیه و بیشتر شیمی فیزیک رو خونده بودم.همچنین ۲ درس از ۵ تا درس شیمی کاربردی رو هم خونده بودم(تقریبا به خوبی این دروس رو مطالعه کرده بودم)و چندین فصل شیمی معدنی رو
استاد کسی رو دیم(که باعث شد دیگه نتونم امروز صبح به خدمتتان شرفیاب بشم!) میگفت یکی از بچه ها پارسال تجزیه رو نزدیک۳۰ و زبان رو هم نزدیک ۳۰ زده بوده و با همین درصد ها میتونسته سمنان در رشته ارشد تجزیه ادامه تحصیل بده!
به نظر شما درسته؟
ببخشید استاد که اینقدر مزاحتون میشم و شما رو با سوالات اذیت می کنم
به نام خدا
سلام
بله! همه را حدود ۳۰ درصد بزنید ان شاالله قبولید
شروع کنید به تست زدن به روش تشریحی.
به نام خدا
سلام استاد عزیز
این ترم انشاالله باید درس تمرین و پژوهش رو بردارم.سوالی از جناب عالی داشتم. اونم اینکه شما این درس رو فقط به صورت عملی(منظورم کار در ازمایشگاه است) ارئه میدین؟
آخه استاد عزیز من این ترم سرم تقریبا خیلی شلوغه و زیاد نمیتونم کار ازمایشگاهی انجام بدم
سلام
حضورا بپرسید
ممنون
به نام خدا
سلام استاد عزیز
استاد صندوقچه ۲۰۱۲ چیست؟آیا جایی مثل همینجا هست؟
شرایط حضور در آنجا چیست؟
سلام
بله
کلبه بسازم؟
به نام خدا
ممنون استاد
در کمال شرمندگی این حقیر اماده حضور در ان مکان رو به عنوان یکی از صاحبان کلبه ندارم.از خدام هم هست. ولی متاسفانه الان شرایطش موجود نیست
دوست دارم فعلنه در آن مکان از نظرات بقیه عزیزان استفاده کنم.تا انشالله اگر موقعیتی پیش امد ما هم به وظیفه خود بتوانیم عمل نماییم
استاد میشه آدرس اونجا رو بدین؟
سلام ۱۳ عزیز
در ستون لینکهای همین وبلاگ روی صندوقچه ۲۰۱۲کلبک کنید
به نام خدا
سلام استاد عزیز
ابتدا بابت پست گذاشتن در این صندوقچه عذر میخوام.آخه گفتم برای کلبه ها در صندوقچه جدید شاید اسپم باشه
استاد یه سری به این لینک بزنید.من که خیلی خیلی خوشم اومد.منظورم نوشته (از شان علی استون تا اصغر فرهادی هست)
http://www.duelfa.com
من که بین میهن پرسیت و خدا پرستی.بی شک خداپرستی رو انتخاب میکنم.
سید بیسیم چی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام هم طرح عالی بود هم پانوشت عجیب شلم شوربایی شده است این او را تخریب میکند او این را این وسط جبهه پایداری شده است قربانی عزا عروسی
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
امیر محمد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام درود خدمت استاد گرامی
هر چند که میخواستم خیلی خودنمایی نکنم ولی نتونستم جلوی خودمو بگیرم
حقیقتا کار درجه یکی بود
یاعلی
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
امام علی ع:
خوشبخت ترین مردم در دنیا، کسی است که از آنچه می داند برایش زیان آور است دوری کند و بدبخت ترین آنان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کند.
میزان الحکمة
————————–
انشالله موفق و سلامت باشید
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
بچه های خاکریز
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام.خدا قوت.امثال این آقایان ایران و اسلام را زیر سوال میبرن.چه کنیم که این حب شهوت پرستی آتش خانمان سوز است.
زمانه(آخرالزمان) ایمانی قوی میطلبد.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایران
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام علیکم
آقای محمد حسنی عزیز اگر می شود لطفا بصورت واضح در یکی دو جمله بفرمایید که انتقاد شما به آقای فرهادی چیست تا افرادی مثل حقیر روشن(نه از نوع اتمیش بلکه از نوع لامپیش)شویم.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
عکس گویای همه چیز هست عزیزم … شما دنبال قاتل بروسلی نباش این وسط …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد مقیمى
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
قضیه اینجاست که یکى ارزش ها را گم مکیند و دیگرى پیدا … انتقاد اینجاست .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
صدرا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
گفت تجزیش خوبه مردشور ترکیبشو ببرن
ساختارش خوبه گند بزنن به محتوای فیلمش که یه روده راس برا ایرونیا نذاشته
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد مقیمى
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
دلم خونه از دست این قوم …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایران
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
از دست من؟بابا مگه نفهمیدن جرمه آقای مقیمی؟
راستی چرا من از اولی در اومدم؟
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
طرزتفکرت
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
تو عقب مونده ای مگه کار فرهادی بده!؟
به دید خواهرانه بوده؟دیده بنده ی خدا صورتش رو مرتب کرده خواسته ناراحت نشه استاد؟
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
دید خواهرانه؟!!!!!! خب پس بی زحمت خواهر مبارک رو هم بفرست اصغر آقا به عنوان دید خواهری و برادری ، بوسه باران کنه …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایران
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
خیلی حرف بدی بود.اصلا بهت نمیومد از این حرفا بلد باشی!!
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
اسلام
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
حرف بدی نبود ما همیشه غیرتمون برا خانوادمون من همیشه برای خودم یک معیار دارم اگر کاری کردی که توش خدا از یاد رفت مطمئن باش یه جای کارت ایراد داشته
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
علی اصغر
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
دمت گرم
خدا هر چی باشرف مثل آقا میثم هست رو حفظ کنه
یاعلی
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
تربت
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
بی ربط نوشتتان را قاب کنیم و بر سر هر تقاطع هر خیابانی فرار دهیم به جای علامت ورود ممنوع
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
علی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
امان الامان
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایران
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
وای من اول شده بودم خودم حالیم نبود.بابا دم همتم مضاعف!!
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
Prc77
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
دم شما گرم
جدا ایول دارید داداش
بالاخره این مرتیکه مورد حمله دوئل قرار گرفت
ــــــــــ
بابت پانوشت….در رابطه اون موضوع.. خیلی زیبا فرمودید
جدا سروری خیلی حال کردم
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمدعبدی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
بده که دو تصویر از یک عکس بوده و ÷اره شده
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
نخیر … دو تکه از دو عکس پاره شده کنار هم قرار گرفته …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
احمدم.... احمد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
چشمم رو به حقیقت نمی بندم…
اما تو این طرح «نیمه پر لیوان» خیلی بهم حال داد…
گل کاشتی آقا میثم
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
1
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام برادر
دلم گرفته برای غربت امام حسن عسکری…
توی دنیای طراحی هم غریبه…
من که بلد نیستم ولی برا دل ارباب هم که شده یه طرح زدم هرچند خیلی ضعیفه
اگه مقدوره یه طرحی بزنین
به منم سر بزنین…
یا علی و بر و بچه هاش
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
و ایضا دل من … دلگیرم … خدایا کمک کن …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
Prc77
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
داداش میثم یه خبر بد..
نارنجک فیلتر شد..
حالا چه کار کنم
هر چی فحش هست که بخورم الان…
وای..
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آمارش رو دارم … مشکلی نیست … فیلتر و هک برای بچه های ما عادی شده … مهم اینه که در کنار هم هستیم …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
گل نسترن
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
ولی آقای محمد حسنی کاش همانطور باشد که شما می گویید…من همین دیشب خواستم جایی کامنت بدم البته نه با این اسم…طرف سیستمش را طوری تنظیم کرده بود که فلان ایمیل و آیدی در سایتش بلاک شه…متاسف شدم واقعا…البت مهم نیست. مهم آدم های خوبی هستند(البته کمتر از انگشتان ۱ دست) که حتی به دشمنانشان هم اجازه حرف زدن می دهند…برخی دوستان جهت اسلحه را عوضی گرفتند طرف دوستانشان…اما باز هم مهم نیست…
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایران
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
وای…کمک …کمک…یکی منا بگیره…دارن زورکشون می برن تو قبر اصغر فرهادی چالم کنند…به دادم برسید…فریااااااااااااااد…..
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد مقیمى
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
@ایران ، اى کاش این دو خط را نمینوشتى …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آفرین ایران جان … اسطوره ی سفسطه و مغالطه ای شما … ولی خوبه که بدونی گناه کردن در ملا عام ، تاکید می کنم ” عام” ، انتقاد در ملا عام را هم همراه دارد …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سید بیسیم چی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
یه روایت هست از پیامبر عزیز تر از جانم که اگر کسی با مرح دیگران رابطه داشته باشد دیگران با محرم وی رابطه خواهند داشت جهت روشن کردن افکار یک عده که میگه به دیده خواهری نیگاه کن
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
مصطفی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آفرین
از زاویه دید شما دید من نیز نسبت به این مسئله عوض شد.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
الحمد …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
هدهد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
ببخشید من این صحنه رو ندیدم اما انصافا صحبت هاش چه در گلدن گلوب و چه در اسکار بسیار عالی بود و حقیقت ایرانی رو گفت
مثل علی اشتون که اون هم توصیف قشنگی از ایران و دهه فجر کرده بود
به نظر من توی این وانفسایی که فیلم های و اخبار ضد ایرانی می سازند داشتن بلندگوهایی مثل هر دوی این ها به نفع ماست و به نظرم بخاطر یک بوسیدن نباید یک نفر را تخریب کرد
البته کارش را تایید نمیکنم
دفع حداقلی و جذب حداکثری یک شعار نیست که هرجا مورد پسندمون نیست بی خیالش بشیم مال همین جور جاهاست
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سید بیسیم چی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
کاش فیلمهاشم اینجور بود و کاش حرفی از ۱۷ هزار تروری که به حمایت آمریکا در ایران شده بود میزد و کاش ها دیگر
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
با رمز یازهرا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
فرهادی بی غیرت این جایزه ها اون دنیا وبال گردنت میشه
اگر فرهادی جرات داشت یه مرگ بر اسرائیل میگفت ببینه باز از این جایزه ها به فیلم قشنگش میدادن
اینجا باید گفت خاک بر سر این وزارت ارشادی که بودجه مملکتو صرف ساختن فیلم ضد ایرانی ضد نظام و ضد چادر میکنه..
یکی از اهداف پلید و کثیف فرهادی تو فیلمش آبرو بردن از چادر در این فیلم شیطانیش بود در کنار اهداف پلید دیگش
چه شخصیتی از اون زن چادری نشون داد به ایران و جهان
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
هی وا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
بعد از شنیدن خبر؛دائم از خودم می پرسیدم که تو این جشن بزرگ سینمایی هنرمند تر از اصغر فرهادی کسی نبوده؟حتمابوده؛ کسی قابلیت و توانایی برای چهره شدن نداشته.که خدا رو شکر اصغر فرهادی ظرفیت خودش را نشان داد.
آقای فرهادی شما حتما هنرمند خوبی هستید؛از هنرمندانی مثل شما که دارای فکر هایی در حد آنتیک؛رفتاری آنتیک تر غیر از این انتظار نمی رفت.پس لطف کنید اسم ما و دوستان خوب ما رو از لیست نماینده بودن از طرف ما خارج کنید .چون ما را به همچین نماینده ی هــــــــنر مندی نیازی نیست !!!
شیرینی شهد زمزمه ی شهادتین گوارای وجود آقای شان علی استون.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آفرین … کیفور شدیم …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثاق
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
طرح که جای حرف نگذاشته و عالیست
اما شاید اشکال از ما بود که فرهادی را دوست میداشتیم
شاید باید در لیست علایقمان تجدید نظر کنیم
شاید بعضی لیاقتش را نداشته باشند
زین پس برای جرخ محبت بیشتر باید اندیشید
ما دلمان خوش است به ابراهیم حاتمی کیا
دلمان خوش است به ابوالقاسم طالبی
اما نمیدانم چرا بعضی سنگ را چسبیده و سگ را رها کرده اند
دلم خون است از ناله های حاتمی کیا وقتی که داشت می گفت بیخیال به رنگ ارغوانش شده
نمیدانم دوستان چه بر سرش آورده اند که قید زحمنات چندین ساله اش را میزند
اما این رامیدانم
میدانم راست نمیگفت
چون نه او بیخیال میشود و نه ما
این را از نامه اش به رضا میر کریمی فهمیدم
امیدوارم روزی ابراهیم حاتمی کیا هم بتواند به اندازه ی فرهادی حرف بزند
بیشترش پیشکش
فقط به همان مقدار
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
صدرا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
در علاقه تون به ابراهیم و سیدرضا هم تجدیدنظر کنید علاقه به سینمای شاخص بهتر از علاقه به کارگردان مشخصه از زبان حاتمی کیای دیده بان فیلم دعوت ادا شد حتی برنگ ارغوان خسته نباشید دستگیری ریگی شد برای وزارت ! وزارتی که یونسی خائن مجوز اکران به رنگ ارغوان نداد و فهمید که توهین است به وزارتش !
دقت کن مشتی پاتو جای سفت بذار !!!!!!
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سلام
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
اصغر اقا بنده خدا
دخترشون رو هم در ملاعام و کاملا بی حجاب قراردادن
خلاصه بده بستون کردن
منتها مزنه دستم نیست ببینم غیرت رو چند فروختن
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
هی وا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
به قیمت ِ خرس طلا، مروارید سیاه، گلدن گلوب و اسکار .
احتیاج به گرفتن مزنه نیست.خوب فروختند آبروی مسلمانی و ایرانی بودنشون رو.
فقط خیلی ارزان خیلی.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
عمار
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام.صبح چرا وبلگتون باز نشد!!خیلی نگران شدم فکر کردم فیلتر شدین!حتی به چند تا از بچه ها هم گفتم.خوشحالم که اشتباه فکر میکردم.
راستی پدر خوانده ما و دانشگاه شرش کم شد.همگی یه تبریک به من بدهکارید.
راجع به این مردک هم، خوب خودشو نشون داد.البته زیاد بعید نبود.برادر این مرتیکه همونیه که تا ثریا رو نوشت!!به هر حال خاک بر سرش.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
چیز خاصی نبود … یک حمله دیداسی … که باعث شد از دیشی تا امروز صبح سایت بالا نیاد …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
شیعه آرت
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
این که گفتید یعنی چه ؟
“حمله دیداسی ” ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
یک روبات ، به صورت ییهویی کلی بازدید کننده و آی پی الکی میریزه توی سایت شما که باعث میشه سرور بیاد پایین …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
چفیه گرافیک
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
داداش اونوقت حمله دیداسی یعنی چی؟!!
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
علی اصغر
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
همچین محکم طرفو گرفته که از دستش در نره
نـمی دونـه که شیطون دمشو به دمش گره زده
دست صدا و سیما درد نکنه که به طرح اسرائیل جهت بزرگ کردن آقای فرهادی کمک می کنه
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
چیییییییى میگى؟
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
بنده خدا رفته جایزه گرفته پدر خودشو درآورده شما دارید نیمه خالى لیوان رو میبینید
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
گل نسترن
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
ببینید فقط ۱ نکته من از اول هم می دانستم جدایی اسکار می گیرد…به خاطر این که این فیلم سیاسی شد…شد نماد جنبش سبز و آزادی و حرف هایی تو این مایه ها.آمد فیلمی ساخت که ایران را سیاه نشان داد معلوم که به مذاق بعضی ها خوش می آید. بعد میاد می گه مردم در غبار سیاست و…یا ما مردم صلح دوستی هستیم…مثلا فکر می کنند دو ساعت دیگه قرار جنگ بشه، ایشون هم نقش ناجی دارند….البته شاید هم نمی دانم مطمئن نیستم قصد خاصی از دست دادن و بوسیدن ندارد…نمی دانم برای من به شخصه صحبت هایشان بیشتر آزار دهنده است…یا حتی پوشش لباس خانم هاست که حالا صرفا شالی می پوشند برای مجوز ورود به ایران…یا لباس عروسی که دقیقا نمی دانم هدفشان چی بود.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میعاد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام بر دوستان
هر چه داد می زنیم انگار به گوش کسی نمی رسد !
متنی نوشته ام در نقد این جایزه صرفا فرهنگی !!
فرهادی رفت بالا، اسکار هم گرفت، مشکل مردم ایران زمین را هم حل کرد! مشکل سینمای سیاست زده و غرب زده ما را هم حل کرد! گفت سیاست و سنگینی آن فرهنگ ایران زمین را مدفون کرده است! اما آقای فرهادی! یک سوال مهم، این همه دم از فرهنگ ایران زمین زدی، کجا آن را به تصویر کشیدی؟!
ادامه :www.mrenger.blogfa.com
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
شیعه آرت
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
میبینمش یادم به اصغر کپک میفته. یادتون که هست ؟
میگم داداش میثم تو زمینه انتخابات کم کار کردید ها . چند روز دیگه بیشتر نمونده.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
mahdi
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
به نام خالق زیبایی
و اما بعد
معمولا زهرها را در زیباترین جام ها سرو می کنند…
نمی دانم کجای این فیلم نشان از فرهنگ غنی ما ایرانی ها دارد که امثال فرهادی داعیه دفاع از آن را دارند؟؟؟
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
وارث
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
یکی تن میفروشد نان میگیرد . یکی وطن میفروشد اسکار میگیرد
او که تن میفروشد هوووو میکنند و برای وطن فروش هوراا میکشند
مقصر تن و نان و وطن و اسکار نیستند
مقصر چشمان ماست
چشمها را باید شست
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
چفیه گرافیک
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
جالبیش اینجاست که همه جا میگن ایران تحریم هست و بازیش نمیدن…
ولی اینجا توی اسکار چند کشور مثل هلند،اسرائیل(البته مثلا کشور)، کانادا ، ایران و… ایران انتخاب میشه؟!!!
فرهــــادی خوش بحالت بازیت دادن!!!
ما رو که بازی نمیدن…
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
...ع
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام …. فقط میگم دمت گرم .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
قاسم
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
ازاین بی ربط گویی خسته نشدید
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سینا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
احسنت
از این که ایران هم بالاخره به اسکار رسید خوشحالم…ولی از اینکه اصغر فرهادی این کار رو(بوسیدن…)و از بین بردن تمام فرهنگ و حیای ایرانی برایش متاسفم…نمیدانم ولی …..
خدا همه را هدایت کند….
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
هدهد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
متاسفم از دوستانی که نوشتند چرا از ۱۷۰۰۰ شهید نگفت فکر بسته ای دارید
یا یکی گفته یک مرگ بر اسرائیل نگفته
قابل توجه این دوستان همین آقای فرهادی که بهش میگین صهیونیست توی جلسه فیلم(( فوت نت)) که یک صهیونیست به نام(( جوزف سدار)) ساخته شرکت نکرده همون کاری که ورزشکارهای عزیز ما می کنند همه جا بهشون تبریک میگن ولی ما گیر دادیم به جزئیات و کار اینچنین بزرگش را ندیدیم که پشت کرده به اسرائیل و همه جا حتی واشنگتن پست به این کار فرهادی اشاره کرده و تو بوق کردن الا خود ما
منبع حرفم هم روزنامه خراسان امروز این هم لینکش
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=12&day=9&id=1506595
به کجا داریم میریم
دفع خودی ها بخاطر یک گناه!!!!
متاسفم براتون با این نظراتون
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
صدرا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
فرهاد جون شما هیچوقت خودی نبوده جناب هدهد نخودیم نبوده فیلمی که خوش ساخته در خوش ساختی ساختارش هیچی نمیشه گفت ولی جناب هدهد ساختار در خدمت محتواس این آقافرهاد شما فیلمی ساخته که دوتاشخصیتش با هم نمیتونن کنار بیان فقط به این فکرکن . بعد به من بگو ببینم تو ایران ما دو نفر نیستن که با هم کنار بیان . اینی که گفتم کمترین ایراد فیلمه و همه ساختار محکمش بقول شما در خدمت محتواس که جالبه که خود فرهادی مردم ایران صلح طلب معرفی میکنه اما فیلمش نه !!!!!!!!!!
این تناقض رو شما حل کن من تاسفت رو برات حل میکنم .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
اسلام
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
ما هم این کار را پسندیدیم تمام صحبت های ما بر سر این است که نماینده ی یک ملت نماد یک ملت است ونماد ایرانی اسلام است و اینجاست که فرهنگ یک ملت به سخره گرفته می شود حتی اگر افرادی از یک ملت متوجه به سخره گرفته شدن فرهنگشان نشوند
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
پسر آبی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
طرح هات اکثرا به دل میشت.ولی نقدهای غیر منصفانت بدجور دلو میزد…
برای اولین با پانوشتت بوی کمی حق طلبی میداد.ایشاله خدا به مدعی های بصیرت کمی انصاف بده که انقد بی محابا با آبرو و عزت دیگران بازی نکنند.اولین بار نظر میدم.چون دیدم حق تو نوشتت هست.
یا حق
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
هدهد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آقا میثم شما هم دنبال یک مسئله ای تا فرهادی رو بکوبی متاسفم برات با این طرحت
طرف توی یک مراسم که اسکار نبوده یک نفر رو بوسیده گیر دادی بهش چرا درباره حرف های عالیش یا اینکه حتی حضر نشده در جلسه فیلمساز صهیونیست شرکت کنه هیچی نمیگی
متاسفم برای ذهن های بسته تون که بخاطر یک گناه این همه کاری رو که باعث سربلندی ایران شده نیست و نابود میکنید
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میلاد پسندیده
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
کمی هم تقصیر ماست… که همان زمان که کارش را دوست داشتیم، دور و برش را شلوغ نکردیم و بجای ما، کسان دیگری دورش را گرفتند و شیرش کردند.
دور و بر همین هایی که هستند هنوز را بگیریم تا دیر نشده…
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
اگر قراره هر کس تا دورش شلوغ شد بره تو صف کج اندیش ها ، همان بهتر که بره … خلایق هرچه لایق …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
18
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
فوری:دادستان تهران از محمد حسن نکوپندار(سایت نارنجک) شکایت کرده است..
چرا؟:به جرم طرح زدن و انتقاد ضربتی علیه آقایان علی لاریجانی و قالیباف..
داستان:سایت نارنجک(محمد حسن نکوپندار) در چند روز قبل طرح هایی از آقایان علی لاریجانی و قالیباف
منتشر کرده است که باعث روشن شدن ما(بسیجیان و حومه) شده که موجب نگرانی،دلهره و آزردگی بعضی ها شده است..
نکته:دست و پایتان به هر جا می رسد این مطلب رو یک کلاغ چهل کلاغ کنید..
پایان:فراموش نکنید که قبضه نارنجک از دستتان رها نشود..
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سلام علیکم
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
باید به آقای فرهادی گفت :
وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ«سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۰»
یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
عمار
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
کاملا بی ربطتان واقعا عالی بود.بد رقم به دل نشست.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سلام
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
قابل توجه بعضی ها
خبرگزاری فرانسه نوشت، “ویکتوریا نولاند” سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز گذشته به “اصغر فرهادی” به دلیل دریافت جایزه اسکار برای فیلم “جدایی نادر از سیمین” تبریک گفت.
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایوب
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
کارت درست راستی طرح نگاه شهیدانت
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ایوب
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
کارت درسته داداشی
راستی طرح نگاه شهیدانت روی سایت پیوندها قرار گرفته پیشنهاد میکنم حتما ببین http://peyvandha.ir/
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد صادق
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
داداش میثم حالا پسر همین ایت الله ناصری…محمد رضا ناصری کاندیداست اصفهان…میگند که تفکرا مخالف پدر دارند…این کجا و ان کجا…
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سعید توکلی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام بر میثم
منظور از انتقاد احساسی نارنجک؟
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
نه … نقدم به نارنجک رو شخصا به او عرض کردم … انتقادی که گفتم کلی بود … شاید شامل حال خودم هم شده باشه گاهی …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
محمد
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
بسم الله
سلام
خسته نباشید خیلی ممنون از طرح های زیبای شما
می خواستم در مورد کاندیدای مردم قم بگم
گفتم یکی از معیار های من واکنش افراد به فتنه ۸۸ باشد
بعد رفتم سراغ سایت خبرگزاری فارس یک جستجویی بین تاریخ های ۱/۱/۸۸ تا ۲۲/۱۱/۸۸ کردم ببینم واکنش آقای ذوالنور چی بوده است اینم لینک جستجو
الحمدلله تا حالا فکر کنم یک نفر قابل اعتماد پیدا کردم.
http://search.farsnews.com/DoSearch.aspx?location=text&query=%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B1&exact=yes&SearchSubmit=%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88&c=3&c=6&c=1&c=7&c=12&c=10&c=9&c=14&c=15&date=dateS&dateFrom=88%2F01%2F01&dateTo=88%2F11%2F22
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
چشم انتظار
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
افتخاری است برای ما، کارگردان فیلم جدایی شرک از اسلام! و بازیگر نقش اول آن یعنی علی استون.
و اما… در مورد اصغر فرهادی:
من معتقدم؛ گرفتن جایزه ی اسکار و حتی صلح نوبل، چندان هم کار سخت و دشواری نیست. و حتی با خودم فکر می کردم، من هم می تونم یه روز کاندیدای این جایزه بشم (البته خدا اون روز رو نیاره!). ولی خیلی ساده است. کافی است کمی چَرت و پَرت، به همراه زِرت و پِرت، با چاشنی ضد دینی و ضد انقلابی، و لعابی از سیاه نمایی و دو سه بازیکن سبز قرتی، استفاده کنی. گور بابای فیلم نامه ی درست و حسابی و جلوه های ویژه و فیلم برداری و صداگذاری حرفه ای. خوب حالا غذای مورد علاقه ی اسرائیلی ها آماده است! و می شه فیلم کاندیدای اسکُل! ببخشید اسکار. اما تنها ایراد کار اینجاست؛ چیزی که به دست میاری در قبال چیزهایی که از دست میدی، مثل قطره در برابر دریاست.”
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
سایبر شات
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام ما یک تازه کاریم اگه مارو جزو دوستای خودتون بدونید ممنون می شیم
وبلاگ ما cyberkntu.mihanblog.com
لینکتون کردیم
یاعلی مدد
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
آقا میثم دمه شما گرم
امثال این اصغر فرهادی رو باید تو منجلاب و مستراح خودشون گذاشت تا حال کنند.
امروزم که وزارت امور خارجه امریکا بهش تبریک گفت . واقعاً خدا آخر و عاقبت آدم رو بخیر کنه.
اون دست از آدمهایی که میان ازش تعریف و تمجید هم میکنن یه مشت آدم عقده ای و بدبختی هستن که دنبال اینن که ببین یکی داره برای مستکبرین و هتاکین به نظام مقدس جمهوری اسلامی دم تکون میده اوناهم بیان هورا بکشن.
اینجورآدما از خواهر که سهله از مادر خودشون هم مایه میزارن تا به اصطلاح خودشون به نظام دهن کجی کنن، ولی کور خوندن این نظام مستحکم تر و استوار تر از این حرفاست ، این کشور فیلمسازان و هنرمندانی همچون ابراهیم حاتمی کیا ، فرج الله سلحشور ، جمال شورجه و … داره. بذار ضد انقلاب و افراد بی هویت و بی قید و بند و ملعبه دشمن دلشون رو به اصغر فرهادی خوش کنن.
درباره انتقاد : مومن باید لحظه شناس و زیرک باشه و نقد هم باید منصفانه و دور از هیاهو جوسازی باشه.
داداش حلال کن .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
علی طغیانی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
بسم الله الرحمن الرحیم
اول اسکار مثل سیمرغ نشده ولی سیمرغ به اسکار رسید. باید دید دیگه چه کسانی و چه جاهایی به اسکار تشبه جسته اند.
دوم اول باری که تفسیر قران یک نفری را خواندم تا مدتها دعا می کردم خدایا اون زنده بمونه تا تفسیرش را تمام کن از بس که تقسیر او خوب بود اما بعد از اعلام عدم حضورش به عنوان امام جمعه دیگه زبانم که به دعا برای او نچرخید هیچ دیگه دستم هم به کتابش نچرخید. فهیمدم که فقط امام خامنه ای لایق دعا است .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
آقا میثم دمه شما گرم
امثال این اصغر فرهادی رو باید تو منجلاب و مستراح خودشون گذاشت تا حال کنند.
امروزم که وزارت امور خارجه امریکا بهش تبریک گفت . واقعاً خدا آخر و عاقبت آدم رو بخیر کنه.
اون دست از آدمهایی که میان ازش تعریف و تمجید هم میکنن یه مشت آدم عقده ای و بدبختی هستن که دنبال اینن که ببین یکی داره برای مستکبرین و هتاکین به نظام مقدس جمهوری اسلامی دم تکون میده اوناهم بیان هورا بکشن.
اینجورآدما از خواهر که سهله از مادر خودشون هم مایه میزارن تا به اصطلاح خودشون به نظام دهن کجی کنن، ولی کور خوندن این نظام مستحکم تر و استوار تر از این حرفاست ، این کشور فیلمسازان و هنرمندانی همچون ابراهیم حاتمی کیا ، فرج الله سلحشور ، جمال شورجه و … داره. بذار ضد انقلاب و افراد بی هویت و بی قید و بند و ملعبه دشمن دلشون رو به اصغر فرهادی خوش کنن.
درباره انتقاد : مومن باید لحظه شناس و زیرک باشه و نقد هم باید منصفانه و دور از هیاهو جوسازی باشه.
داداش حلال کن .
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
صدرا
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
قربون جمجمت که انقده ایده خوب توشه . الهی ! یکی یه دونه از این جمجمه ها نصیب ما کن !
یه مطلب از اسکار زدم ، سرمون بزن !
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
عزیزی رفیق …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
فراماسونری و پاورچین
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
خیلی خوب بود
ممنون
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
ی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
چقدر بخیل و حسودید …
تبریک به مردم هنر دوست ایران…شما برید سراغ دعواهاتون…
بچسبید به میز و بکوبید همدیگر رو.
ما که خوشحال شدیم ته دلمون هم یه کوه قند اب شد از اسکار گرفتن فرهادی
شما که همه ی مردم ایران نیستید؟
شما به کار خود( انتخابات یا انتصابات )
ما هم به کار خود( خوشحالی بابت اسکار)
والا……
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
میثم محمد حسنی
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
اسکار مال تو … حسرت مال ما … هالیوود مال تو … بهشت زهرا مال ما … کراوات مال تو … چفیه مال ما … دنیا مال تو … آسمون مال ما …
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
بیرق
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
سلام
ببخشید که خیلی وقته نبودم.
++++
…..مصونیت بخش ، این ملت است.
++++
آپم
یاعلی
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
خاتم گرافیک
Posted on اسفند ۹, ۱۳۹۰
قبلا شک داشتم که اسکار سیسیه ولی الان دیگه یقین دارم که اسکار سیاسی اسیت
Reply
--------------------------------------------------------------------------------
رضوان
سلام
چقدر دوست تر میدارم یک بیگانه بزرگ شده بلادکفر را از یک هموطن مسلمان!
که دیگر آن یکی بیگانه کافر نیست واین یکی…
تازه میفهمم”اسلام است که دلها را به هم نزدیک می کند”یعنی چه؟!
مگر نه این است که خواهری و برادری در اسلام معنی پیدا میکند؟درغیرت مردان به تمام زنان هم آیینشان در…؟
خواهری و برادری یک زن کافر با یک مرد مسلمان یعنی چه؟آن هم با این کیفیت!نگاه خواهر و برادری یعنی چه؟!!!!مغلطه کردن را خوب یاد گرفتیم..دلیل تراشی برای هوسرانی هایمان!
..
اگر ما نخواهیم کسی ایران ما را باگرفتن اسکارو…به هرقیمتی به جهان ثابت کند باید کی رو ببینیم؟اگر من یک ایرانی ام واگر امثال اصغرفرهادی دلسوز و افتخار آفرین ایران..باید بگویم جناب دلسوز! از این به بعد خواستی نام ایران را در جهان فریاد بزنی با “اسلام”ش فریاد بزن..من ایرانم را اسلامی میخواهم!اگر قرار بود که ما ایرانمان را به هر قیمتی بالا ببریم که الان هزار اسکار در خزانه کشورمان داشتیم!نیازی به این همه زحمت شما نبود!!
وگرنه ..نه تو نماینده مایی نه اسکارت برای ما افتخار!که ننگ است وننگ است وننگ..
شان استون آمریکایی از “اسلام” به “ایران” می رسد واصغر فرهادی از “اسلام ایران”می گذرد و به آمریکا می رسد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا..
یامهدی
(نظر یکی از عزیزان در مورد همین مطلب است)
به نام خدا
سلام استاد
ببخشید.در انتقال نظر دوستان دچار اشتباه بزرگی شدم.نمیخواستم تمام نظرات رو بیارم.نمیدونم چرا اینجوری شد!
باتشکر
سلام
اصلا وقتی تاییدش کردم گم شد!!!
کجا رقته؟!
به نام خدا
درود بر استاد گرامی
نظر این کمترین همین جاست استاد.در کلبه ۱۳ شماره ۵
سلام
پس حذف نشده!