کلبه گل یخ ۴(خانمها معماری پناه-دوست محمدی-مزدارانی و مدرس)

سلام 

امیدوارم این کلبه پایدار باشد.

نظرات 173 + ارسال نظر
رنجبری جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ

شعری از بنده حقیر
کی به پایان برسد این ره طولانی من؟
یا به فردا برسد این شب بارانی من؟

من که عمریست به تاریکی شب زل زده ام
پس چرا ماه نیامد به چراغانی من؟

کار من سجده شکر است به درگاه حبیب
نقش این عشق بخوانید ز پیشانی من

من به فکر تو و دانم که تو در فکر دگر
همه بیدارو تو در خواب زمستانی من

تو بیا و گره از کار من زار گشا
که به فرجام رسد بی سرو سامانی من

مزدارانی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام

دهه ی کرامت گرامی باد


قم که باشی و میزبانت را کریمه ی اهل بیت بخوانند،
قم که باشی و بدانی خواهر، به عشق ولایت، راه دشوار را بر خود هموار نموده، نه به عشق برادر
قم که باشی و دهه ای سراسر نور بپاشد از آسمان بر دلت از ولادت خواهر تا برادر،


قم که باشی و شهرت خبر از آمدن حضرت ماه بدهد
قم که باشی و بوی ولایت بگیرد شهرت
قم که باشی و سوال مردم شهرت بشود «آقا کی می آید؟»
قم که باشی و غدیر قم را انتظار بکشی


دلت می لرزد و نمی دانی لرزشش از شوق است یا شرم!
از شوق حضور در شهری که فاطمه ی معصومه(س) را در دل دارد، یا از شرم عدم رعایت حسن همجواری!
از شوق زیارت های گاه و بی گاه، یا از شرم زیارت های قهر با معرفت!
از شوق میزبانی حضرت ماه، یا از شرم آن چه که آقا فرموده و ما کوتاهی کرده ایم!

دوست محمدی سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ

بسمه تعالی

دوستان من

اگه یه روز چشاتون باز کردین و خودتون رو وسط یه کوره دیدین ،

نترسید و سعی کنید پخته بیرون بیاید، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...

دوست محمدی سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ

بسمه تعالی

همیشه یکی پیدا میشه که هُلت بده
چه نشسته باشی روی تاب
چه ایستاده باشی لبه ی پرتگاه

مزدارانی شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ

با سلام

ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا


پیشاپیش
میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات
آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.

سلام
ممنون
بر شما نیز مبارک باد

دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

بسمه تعالی

خداوندا، خداوندا !!!

قرارم باش و یارم باش ...

جهان تاریکی محض است !!!

می‌ترسم ،

کنارم باش ...


دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ

بسمه تعالی

باز آراسته پاییز بر و رویش را

دست بر چانه زده،شانه زده مویش را

مست مست است،درختان جوان صف بستند

تا بگیرند دمی مرمر بازویش را

برگ ها ریخته ی برق نگاهش هستند

آفتابی ست که برداشته ابرویش را...

زردی از ماست،به او تهمت زردی نزنید

اونشان داده فقط برق النگویش را



چشم بی سوی مرا راه به گیسویش نیست

ابرها کاش ببارند شبی بویش را...

دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

بسمه تعالی

نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه

بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!

من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم

اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه

برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است

همان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راه

...و شاید من سر از کاخ عزیزی در می آوردم

اگر تشخیص می دادم چو یوسف راه را از چاه

سید حمیدرضا برقعی

دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ

بسمه تعالی

دوست،دوست نیست ...
مگر آن که دوستش را در
سه جایگاه حفظ کند:
در روزگار گرفتاری،
آن هنگام که حضور ندارد
و پس از مرگ...
امام علی (ع)

دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ

بسمه تعالی

بهار. تابستان . پاییز . زمستان و .... دوباره پاییز !


از مدار بی درجه ی دستانم که حذر کنی

به چشمان تب داری میرسی

که وصف الحالِ مژکانش ٬

خبرت میدهد از سیلی عظیم !

بعد

بی اینکه خواسته باشی ٬

میرسی

به قلبی که در قفسه ی کوچکش لق میزند ...

درآن لحظه

به آنچه بر لبانم میرانم

توجهی مکن ٬

هذیان آشفته ایست از کودکی که مادرش را گم کرده ...

همین !

دوست محمدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ

بسمه تعالی

خوش به حال خیاط محله ی ما که دلش خوش است همه ی اهل این محل او را می شناسند و سالهاست وصف دوخت هایش را دهان به دهان می گویند و هنوز کسی نتوانسته مانند او زیگزاگ بزند!

خوش به حال دختر کوچک همسایه ی پایینی ما که عصرهای پاییز روی یک قالیچه ی کوچک بساط خاله بازی اش را پهن می کند و منتظر می ماند تا پدرش باز گردد و فریاد بزند که "بابا اومد " و خیالش نیست که همه ی اهل کوچه ساعت ورود و خروج پدر خانواده را از بر شده اند دیگر ...

خوش به حال بچه مدرسه ای ها که پاییزشان رنگ مدرسه دارد و پیاده روهای شلوغ سر ظهر و خواب های کوتاه عصرگاهی و بزرگترین دغدغه شان این است که تکالیف فردا را آماده کنند ٬ به خیال اینکه شب قرار است به مهمانی بروند و یا شاید دور هم خوش نشین ها را تماشا کنند .

خوش به حال مادری که حواسش می رود پی لباس شب های داخل ویترین و پسربچه ی کوچکش می افتد میان جوی پر آب کنار خیابان !

خوش به حال وبلاگ ها که آدمها با هر حال و هوایی که باشند ٬ به آنها اعتماد می کنند و می نویسند . گاهی پست جدید می شوند و گاهی ثبت موقت !

خوش به حال خودم که در یک عصر پاییزی با یک لیوان چای نشسته ام روبروی مانیتور و جمله ها را ردیف می کنم ٬ بی خیال اینکه کوهی از کارهای انبار شده در چند قدمی ام چشمک می زنند !

خوش به حال شما که ... ؟

دوست محمدی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

بسمه تعالی

هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز

تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز

به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم

که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز

جسور کس چو من و مهربان کسی چو تو نیست

که با همه بدی‌ام باز با تو گفتم راز

چه حکمتی است که در لحظه شروع گناه

تو می‌کنی کرم و عفو خویش را آغاز

هنوز باز نگشته، تو می‌گشایی در

هنوز توبه نکرده، مرا دهی آواز

اگر سؤال کنی من کی‌ام، تو کی؟ گویم

منم ذلیل گنه، تو عزیز بنده‌نواز

تو دست لطف گشودی و آشتی کردی

من از چه دست نکردم به جانب تو دراز

نخوانده‌ام به همه عمر، یک نماز درست

هم از خدا خجلم، هم ز خویش، هم ز نماز

دوست محمدی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:29 ب.ظ

بسمه تعالی


سپیده که سر بزند

در این بیشه زار خزان زده

شاید گلی بروید

مانند گلی که در بهار روییده

پس به نام زندگی

هرگز مگو هرگز

مزدارانی شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام به همه ی اهالی خوب صندوقچه و سلام مخصوص به استاد گرامی


بچه که بودیم
******
******
بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند
***

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم


***

دنیا را ببین…

بچه بودیم از آسمان باران می آمد

بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!

***

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن

بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه

بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم

بزرگ شدیم تو خلوت

***

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم

بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی

بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

بچه که بودیم…

قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که
اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم …
بچه که بودیم اگه با کسی

دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت

***

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه

***

بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
***

بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی

***

بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم… هیچ کس نمی فهمد
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

***

بچه که بودیــم بچه بودیــم

بزرگ که شدیــم بزرگ که نشدیم هیــچ؛ دیگه همــون بــچه هم نیســتیم

سلام

دوست محمدی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ

بسمه تعالی


خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏



شهید مصطفی چمران

آمین

دوست محمدی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ

بسمه تعالی

اگه قرار بود هرکسی بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده، با دیدن غمهای دیگران آهسته غمش رو در جیبش میگذاشت و به خونه بر می گشت ...

مزدارانی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ

گناهی بالاتر از این نیست که از گناه دیگران پرده برداریم .

(جبران خلیل جبران)

دوست محمدی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

بسمه تعالی

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است

نه در ان بالاها

مهربان، خوب، قشنگ

چهره اش نورانیست

گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من

او مرا می فهمد

او مرا می خواند، او مرا می خواهد



سراینده : ناشناس

مزدارانی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ب.ظ

بی خودی پرسه زدیم

صبحمان شب بشود ...

بی خودی حرص زدیم

سهم مان کم نشود ...

ما خدارا با خود سر دعوا بردیم

وقسم ها خوردیم

ما به هم بد کردیم

ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم

وچقدر حظ بردیم

که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

از شما می پرسم

ما که را گول زدیم؟؟؟؟؟

ریاکاران دوروی ملون را هم فرصتی است!

دوست محمدی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ

بسمه تعالی

انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، دربارۀ همه چیز اظهار نظر می کنند .
کولتون

مزدارانی یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:10 ب.ظ

به هنگام تحولات سریع خواهید دید 70% از تصمیم گیری های شما اشتباه از کار در می آید . پذیرش این واقعیت یکی از عوامل کلیدی صرفه جویی در وقت است .
برایان تریسی

دوست محمدی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ب.ظ

بسمه تعالی


*دکتر شریعتی:
لحظه هارامیگذراندیم تابه خوشبختی برسیم غافل ازاینکه خوشبختی درآن لحظه هابودکه گذراندیم.

مزدارانی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ

**عجب معلم سختگیری است این طبیعت که اول امتحان میگیرد بعد درس میدهد.

گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی

دوست محمدی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ب.ظ

بسمه تعالی

**چهار چیز است که قابل بازیابی نیست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس

از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپری شدن.

دوست محمدی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ب.ظ

بسمه تعالی


از عاجزترین مردم کسی است که نتواند دوست پیدا کند و از او عاجزتر آنکه دوستش را از خود دور کند.
امام علی(ع)

دوست محمدی سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ب.ظ

بسمه تعالی

ویلیام شکسپیر

سه جمله برای کسب موفقیت:

- بیشتر از دیگران بدانید.

- بیشتر از دیگران کار کنید.

- کمتر انتظار داشته باشید.

دوست محمدی سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ب.ظ

بسمه تعالی

" اگر قرار است قانونی برای شاد بودن داشته باشید، بگذارید این باشد: برای شاد بودن من لازم نیست حتما چیزی در زندگی ام رخ دهد. من شادم برای این که زنده ام! زندگی موهبتی است که به من داده شده و من از آن لذت می برم" .
مجله سبز

دوست محمدی سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ

بسمه تعالی


" با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را دیده و گوشهایشان ، نوای زندگی را شنیده است " .
جبران خلیل جبران

دوست محمدی سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ

بسمه تعالی

" شکوه دنیوی همچون دایره‌ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود " . ویلیام شکسپیر

مزدارانی شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

به نام او

از زندگی هر انچه لیاقتش را د اریم به ما میرسد نه انچه که ارزویش را داریم.

مزدارانی شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

به نام او

هرگز امید را از کسی سلب نکن، شاید این تنها چیزی باشد که دارد.

دوست محمدی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:15 ب.ظ

بسمه تعالی

همه‌کس کشیده محمل به جنابِ کبریایت


من و خجلتِ سجودی که نکرده‌ام برایت


نه به سنگش آزمودم، نه به خاکِ ره بسودم


به کجا برم سری را که نکرده‌ام فدایت؟

بارخدایا!


با من چه خواهی کرد؟


پنجره‌ها بازند و کرانه‌های جمال، سبز در سبز، تا آن‌سوی افق در جریان.

من اما سنگی بی‌روح و بی‌تماشا در کنجِ کورِ گناه، زانوی اندوه گرفته‌ام به بغل، اشک شرم می‌ریزم و حسرت می‌خورم معصومیت از دست رفته‌ام را.

بارخدایا!


با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟

با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟

پنجره‌ها بازند.

پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...


بارخدایا!


با من چه خواهی کرد؟



*امید مهدی نژاد*



مزدارانی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ

چه زیبا خالقی دارم

چه بخشنده خدای عاشقی دارم

که میخواند مرا، با آنکه میداند گنه کارم...

دوست محمدی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

بسمه تعالی


دوستی میگفت:

روزهای زندگی هدیه خداست به آدمها

و چگونه گذراندن روزها هدیه آدمها به خداست...

مزدارانی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ

نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...

گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی....

دوست محمدی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ

بسمه تعالی

از بایزید بسطامی پرسیدند: علامت محبت حق تعالی چه باشد؟

گفت: علامت آنکسی که حق تعالی او را دوست دارد آن بود که سه خصلت بدو دهد:


سخاوتی چون سخاوت دریا

شفقتی چون شفقت آفتاب

و تواضعی چون تواضع زمین

برخی به بایزید هم رحم نمی کردند!

مزدارانی یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ

بگذارید و بگذرید؛ ببینید و دل مبندید؛ چشم بیاندازید و دل مبازید؛
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت...
امام علی (ع)

ممنون

رحیمی نژاد دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ق.ظ

به نام خدا
سلام
امام علی (ع) :از جمله حقوق استاد بر شاگر این است که چون بر او وارد شدی و گروهی نزد او بودند به همه سلام کن و او را به تحیت مخصوص گردان 2. در محضرش صحبت مکن و با دست اشاره نکن و مگو فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند 3 . از طولانی شدن مجلسش دلتنگ مشو زیرا مثل عالم مثل درخت خرماست باید در انتظار آن باشی که چیزی از آن بر تو فرو ریزد . اصول کافی جلد 1 صفحه 46

سلام

دوست محمدی دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ

بسمه تعالی


مرو راهی که با ریگی بلغزی

مشو بیدی که با بادی بلرزی

تو را قدر و تو را قیمت گران است

مکن کاری که یک ارزن نیرزی . . .

دوست محمدی دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

بسمه تعالی

زیر لوای علی صف کشیده ایم

چشم انتظار مهدی آل محمدیم

عید سعید غدیرخم خجسته باد

به نام خدا

سلام سلام به همه
ممنون
ببخشید ۴ روز نبودم (داوری طرحهای نخبگان استانهای گلستان-مازندران-گیلان و سمنان در گرگان)
ممنون که شما بودید.

عید شما نیز مبارک

[ بدون نام ] شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ


به نام او



گاهی جریان زندگی، آنقدر سخت می شود که کار از توکل کردن به خدا و کمک خواستن از او می گذرد...
گاهی زمان، آنقدر سخت می گذرد، که نه دلداری، دردی را دوا می کند و نه صبر...
گاهی آنقدر تنها میشوی که حرف های دیگران، برایت پوچ و مبهم می شود...
گاهی فکر می کنی مخصوصا در بازی زمانه گرفتار شدی، طوری که دیگر راه گریزی نیست...

می دانم، آنقدر زندگی برایت سخت می شود که هیچ چیز نمی تواند ارامت کند....

ولی یک چیز را خوب می دانم، خدا زمانی به فریادمان می رسد، که حتی در خیالمان هم تصور نمی کنیم،
فقط باید بخواهیم... با تمام وجود...

به نام خدا

سلام سلام به همه
ممنون
ببخشید ۴ روز نبودم (داوری طرحهای نخبگان استانهای گلستان-مازندران-گیلان و سمنان در گرگان)
ممنون که شما بودید.

مزدارانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ

به نام او
با سلام خدمت استاد گرامی نظر قبلی که نام نداشت من گذاشتم ولی اسممو یادم رفت بذارم.

سلام گرم به دوست خوبم خانم رحیمی نژاد که لطف می کنی و به این کلبه سر می زنی و مطالبی زیبا می گذاری ممنون از حضورتان باز هم به ما سر بزنید

سلام
ممنون
متوجه شدم

مزدارانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 ب.ظ

به نام او

خدایا...
عجب بخشنده ای هستی!
آن وقتی که در دنیایی زندگی می کنم پر از منت،
ذره ای به رخم نمی کشی بخشندگیت را
و من چه زود فراموشت می کنم...




مزدارانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ب.ظ

به نام او

شر بزرگ این نیست که مردم خدا را نمی شناسند؛ شر بزرگ تر این است که مردم چیزی

را جانشین خدا کرده اند که خدا نیست .

مزدارانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

به نام او

بگذار ابر سرنوشت هرچه می خواهد ببارد ما چترمان خداست .


پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است

مزدارانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ب.ظ

به نام او

خداوندا...


خداوندا !!!

دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوها، یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...

** آمین**

رحیمی نژاد سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

به نام خدا
سلام
سلام خانم مزدانی عزیز

امام علی (ع) : 1 .خودخواهی اساس نابودی است 2. فروتنی و تواضع نردبان بزرگواری است 3. نگاه بد دیده بان فتنه ها و سختی هاست 4. اسرافکاری هم نشین فقر است 5. وفاداری قلعه سروری میان مردم است و اطاعت از دستورات خدا سبب آبرومندی و عزت میان مردم است. غررالحکم صفحه 66

رحیمی نژاد یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ق.ظ

به نام خدا
سلام
ببخشید
گویا اشتباه نوشتم
خانم مزدارانی
شرمنده

سلام

دوست محمدی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ

بسمه تعالی

آنقدر زمین خورده ام که بدانم

برای برخاستن

نه دستی از برون

که همتی از درون

لازم است ...

حالا اما

نمی خواهم برخیزم

می خواهم اندکی بیاسایم

فردا برمی خیزم

وقتی که فهمیده باشم

چرا زمین خورده ام ...


ممنون

مزدارانی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ

با گفتن یک " دوست من جایت خالیست " ،

نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر...

فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است .

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد