کلبه سعید (نارکند)

سلام  

مینیمال نویسی تخصص سعید است. 

امیدوارم در خدمتش باشیم. 

ممنون 

نظرات 148 + ارسال نظر
مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ

اگر نمی توانی بالا بروی، سیب باش تا با افتادنت اندیشه ها را بالا ببری!
دکتر شریعتی

به به دانشجویان عزیز متالورژی
سلام

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ق.ظ

امروز ما دانه ی گندم و دیروز و فردایمان دو سنگ آسیاب است.
اگر بخواهیم در دیروز و فردا زندگی کنیم، آن دانه له خواهد شد!

آفرین

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ

کلاغ آخر قصه ها سرانجام با دعای یک کودک به خانه اش رسید!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ

برای آدم نابینا شیشه و الماس فرقی نداره
اگه کسی قدرت رو ندونست نیندیش که تو شیشه ای، او نابیناست!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ

بعضی ها در این فکراند که چرا گل سرخ خار دارد؟!
در این فکرام که چرا نمی گویند:
عجب!این بوته ی خار، گل سرخ هم دارد!!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ

کلاغ و طوطی هردو زشت و سیاه آفریده شدند.
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد، کلاغ به رضای خدا راضی شد.
اکنون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

آرزوهات رو یادداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه!
خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره که چیزی رو که امروز داری،دیروز آرزوش رو میکردی!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ

باران باش، ببار، نپرس کاسه های خالی از آن کیست؟!
کوروش کبیر

آفرین

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ق.ظ

زندگی، تاس خوب آوردن نیست.
زندگی، تاس بد را خوب بازی کردن است!

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ق.ظ

زندگی بافتن یک قالیست،
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی،
نقشه را اوست که تعیین کرده،
تو در این بین فقط میبافی،
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار،
قالی زندگیت را نخرند....

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ

درشگفتم که سلام آغاز هر دیدار است ولی در نماز پایان است!
شاید این بدان معناست که پایان نماز، آغاز یک دیدار است!
دکتر شریعتی

مندلیف پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ق.ظ

از گل وا شده در دورترین بوته ی دشت به تو ای دوست سلام...
حالت آیا خوب است؟
روزگارت آبیست؟
همه اینجا خوبند...
نی لبک می خواند...
قاصدک می رقصد...
باد عاشق شده است...
یاد من باش که من یاد توام...

استاد پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ

چکنم دروغهایت از حافظه کاغذهایم پاک نمی شود

همه راهها را امتحان کردم
چکنم دروغهایت از حافظه کاغذهایم پاک نمی شود

آشنا پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ب.ظ

سلام استاد ممنون از لطفتون
اشکالی داره همین جا مطلب بذارم؟؟ البته با اجازه صاحب خونه!!

سلام
نخیر
خیلی هم خوبه!

آشنا پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ


بعضی غم‌ها می‌آیند
ولی نمی‌روند...

آشنا پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ


از تو بسیار برایم به یادگار مانده
از همه بیشتر
تارهای موی سفیدم را دوست دارم


آشنا پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ

از سبیل های از بنا گوش دررفته
تا ابروهای برداشته
راستی مردان ما چه راه سختی پیموده اند...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ

سلام استاد
احوال شما ؟
۰۰۰
۰۰۰
۰۰۰
استاد می گم چقدر خوب که ما هنوزم عزیز هستیم !‌:دی

سلام
ممنون
با ادبها (خصوصا اگر منطقی هم باشند) همواره نزد من عزیزند

[ بدون نام ] شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ق.ظ

" ما اشتباهات جدیدی را مرتکب نمی شویم؛ تنها اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم
بیل باب هاس "

[ بدون نام ] شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ق.ظ

هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد
خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد
حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست
کــــــــه آشنــــا سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد...
حافظ

[ بدون نام ] شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ

کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است. پائولو کوئیلو

استاد شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ

عمر عاص به دربانی علی (ع) هم راضی می شد، اگر علی (ع) تحویلش می گرفت.

آشنا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ب.ظ


وقتی
برای رفتن٫ تنها به پاها
تکیه میشود
زمین خوردن عادی است.

آشنا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ

خدا خیر بدهد این کفش های بندی را
که رفتنت را
که رفتنم را
دقیقه ای حتی
به تعویق می اندازند...

آشنا شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ب.ظ


دلت را اینقدر اشغال نکن
شاید "خدا" پشت خط باشد

سعید دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ق.ظ http://narkand.blogspot.com

استاد، همین کلبه رو مشترک کنید.

سلام اگر آشنا بخواهد.

سعید دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://narkand.blogspot.com

امیدوار بودم به پای هم پیر شویم ، نه به دست هم !

۸۸ دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ

زندگی داستان مرد یخ فروش است، که پرسیدند فروختی؟ پاسخ داد نخریدندتمام شد!!!!!!!!!!!!!!.(دکتر شریعتی)

سعید پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ق.ظ http://narkand.blogspot.com

صفرها را بستند
تا به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان...
ما از درون زنگ زده ایم...

سعید پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ق.ظ http://narkand.blogspot.com

دل
غرور
عزت نفس
و شخصیت آدمها شکستنی است!
با احتیاط حملش کنید!

دانشجو پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ب.ظ

دست همگی درد نکنه واقعا مینیمال های قشنگی هستند
بسی محظوظ شدیم

بارون وآسمون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ق.ظ

گفتم سلام کسی جوابم را نداد
میگویم خداحافظ ...
شاید از سر اتفاق دستی تکان بخورد

بارون و آسمون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ق.ظ

آنکس که پای تیرک چوبی آب میریزد دیوانه نیست

او باغبانیست امیدوار......

بارون و آسمون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ

خدا شونه هامونو فقط واسه اینکه کوله بار غمهامونو روش بذاریم نیافریده ...

آفریده تا بعضی وقتا بندازیم بالا و بگیم: بیخیال.

بارون و آسمون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ

بی کلام اینجا باش آخر اینجا نیست محتاج صدا ...

بودنت با دل من بی صدا هم زیباست.

بارون و آسمون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ

زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید که اگر سختی راه


به تو یک سیلی زد یک امید قلبی به تو گوید که هنوز هست خدا...

مرتضی یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ

باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.(فردریش نیچه)

رهگذر یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ

یه جا هست که باید وایستی
یه جاهم هست که باید در ری
اماخدانکنه که جای این دوتا باهم عوض شه که دیگه تا آخرعمربدهکاخودتی.

آشنا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام به همگی


مرزها زبان فاصله ها را نمی فهمند!
هرچه دورتر میروم نزدیکتر می شوی....

آشنا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ب.ظ


وای که "دوستت دارم"
چه ظرفیتی دارد برای دروغ بودن...

آشنا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:39 ب.ظ


هنوز از همه اشک‌هایم
یک دانه‌اش برای توست

آشنا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:40 ب.ظ


گول زده اند خط های موازی را
وگرنه در بی نهایت کسی به کسی نمی رسد...

آشنا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ب.ظ


آنقدر وقت برای اصلاح «من» کم است
که فرصت به اصلاح «تو» نمی رسد...

مرتضی چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ

یا به اندازه آرزوهایت تلاش کن، با به اندازه ای که تلاش میکنی آرزو کن...

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ

برگ در هنگام زوال می افتد میوه در هنگام کمال، بنگر که چگونه می افتی ... چون برگی زرد یا سیبی سرخ...


آشنا واقعا مینیمال های قشنگی می فرستد. ممنون

سعید پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://narkand.blogspot.com

هر کسی علاوه بر کودک درون یک کرم درون هم دارد،
امان از روزی که این دو همبازی هم شوند!

امین جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ

پند و اندرز را همیشه به دیگران رد می کنم .کار دیگری با آن نمی توان کرد . این چیزها هیچوقت به درد خود آدم نمی خورند

آفرین امین
افراد پر مدعای لافزن را خوب توصیف کردی!

رهگذر جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ب.ظ

دوست واقعی از رو به رو به تو خنجر می زند!!!

سلمان رحمانی شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ


میزی برای کار, کاری برای تخت
تختی برای خواب, خوابی برای مرگ
مرگی برای سنگ, سنگی برای یاد

مرتضی شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ب.ظ

همه گفتن ما هم میگیم : چون میگذرد غمی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد