من وارث پیامبرانم از نوح ، طوفان بدون کشتی از ابراهیم ، آتش بدون گلستان از موسی ، آوارگی بدون سرزمین موعود از عیسی ، صلیب بدون دم مسیحایی از محمد ، ابولهب بدون حمزه را به ارث برده ام
الفت ایام خوش راروزگار ازماگرفت ای خوش آن روز که با هم روزگاری داشتیم
یاد گذشته ها بخیر استاد
چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را
دلم برای خیلی ها تنگ می شه اما دلم برای بعضی ها اصلا تنگ نمی شه و این حق زا برای بقیه هم قائلم.
گاهی که وقت اضافه می آرم و به بعضی چیزها فکر می کنم دلم برای بعضی ها می سوزه و این حق را برای بقیه هم قائلم
اما نمی دانم چرا برخی لافزنان دروغگوی پرمدعا که خداوند بزرگ حسابی تو برجکشون زده دوست دارند با آدم به زور چایی بخورند! و این حق انتخاب- کسی را که دوست داری باهاش چایی بخوری- را شدیدا برای همه قائلم.
تو را نادیدن ما غم نباشد ---------- که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ---------- ولیکن چون تو در عالم نباشد عجب گر در چمن برپای خیزی ---------- که سرو راست پیشت خم نباشد مبادا در جهان دلتنگ رویی ---------- که رویت بیند و خرم نباشد من اول روز دانستم که این عهد ---------- که با من میکنی محکم نباشد که دانستم که هرگز سازگاری ---------- پری را با بنی آدم نباشد مکن یارا دلم مجروح مگذار ---------- که هیچم در جهان مرهم نباشد بیا تا جان شیرین در تو ریزم ---------- که بخل و دوستی با هم نباشد نخواهم بی تو یک دم زندگانی ---------- که طیب عیش بی همدم نباشد نظر گویند سعدی با که داری ---------- که غم با یار گفتن غم نباشد حدیث دوست با دشمن نگویم ---------- که هرگز مدعی محرم نباشد
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه… بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم.!!!
راستی چقدرسخت است خندان نگه داشتن لب ها درزمان گریستن قلب هاوتظاهربه خوشحالی دراوج غمگینی وچه دشواروطاقت فرساست گذراندن روزهایی تنهایی و بی یاوری درحالی که تظاهرمی کنی هیچ چیز برایت اهمیت ندارد . اما چه شیرین است درخاموشی وتنهایی به حال خود گریستن.
خدا برای بندهاش کافی نیست؟ ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم گفتی: فانی قریب من که نزدیکم گریستم و گفتم : "الهی و ربی من لی غیرک" گفتی: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بندهاش کافی نیست؟
رهگذر
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ
این شعر رو خودم اختراع!کردم:
دانشجویی نمره گرفت زبانش آرام گرفت
به نام خدا آن که با نمره زبانش آرام بگیرد حق نمی گفته پس با قیمتهای کمتری نیز زبانش أرام می گرفته.
رهگذر
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ
من تمنا کردم که تو با من باشی تو به من گفتی هرگز هرگز پاسخی سخت و درشت و مرا غصه این هرگز کشت...
بالا و پایین پریدنم از شوق ِ زندگی نیست، ماهی روی خاک چه میکند؟
--- حسن اسماعیلزاده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام. از همهی دوستانی که این کلبه رو تنها نمیگذارند ممنونم.
سلام سعید عزیز من از تو ممنونم که ما را تنها نمی گذاری.
من 50 سال است دارم اسلام می خوانم ، بگذار خلاصه اش را بگویم، واجبات را انجام بده، به جای مستحبات تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم را راه بیانداز اگر در قیامت کسی سوال کرد بگو فاضل گفته بود...
آیت الله فاضل لنکرانی
منبعجملات:پایگاه بهشت برین
آفرین ۱۳ این بنر هلال احمر را در خانه نصب کرده ایم!
من وارث پیامبرانم
از نوح ، طوفان بدون کشتی
از ابراهیم ، آتش بدون گلستان
از موسی ، آوارگی بدون سرزمین موعود
از عیسی ، صلیب بدون دم مسیحایی
از محمد ، ابولهب بدون حمزه را
به ارث برده ام
تو نیستی و این در و دیوار هیچوقت...
غیر از تو، من به هیچ کس انگار هیچوقت...
اینجا دلم برای تو هی شور میزند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچوقت...
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باورم نمیشود اخبار هیچوقت...
حیفند روزهای جوانی نمیشوند
این روزها دومرتبه تکرار، هیچوقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بودهام برات سزاوار؟ هیچوقت!
بگذار من شکسته شَوَم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچوقت...
مرحومه نجمه زارع
خوب یادم هست از بهشت که آمدم
تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم...
اما زمین تیره بود و سخت.
دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش،
و من هر روز ذره ذره سخت تر شدم،
من سنگ شدم!
دیگر نور از من نمی گذرد.
حالا تنها یادگاری ام از بهشت، اشک است.
نمی بارم
چون میترسم سنگ ریزه ببارم!
هروقت مردم بامن موافقند احساس می کنم جایی رو اشتباه کردم!
هر وقت هم برخی با من مخالفت می کنند اندک شکم راجع به امکان اشتباه برطرف می شود!
الفت ایام خوش راروزگار ازماگرفت
ای خوش آن روز که با هم روزگاری داشتیم
یاد گذشته ها بخیر استاد
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
دلم برای خیلی ها تنگ می شه
اما دلم برای بعضی ها اصلا تنگ نمی شه
و این حق زا برای بقیه هم قائلم.
گاهی که وقت اضافه می آرم و به بعضی چیزها فکر می کنم
دلم برای بعضی ها می سوزه
و این حق را برای بقیه هم قائلم
اما نمی دانم چرا برخی لافزنان دروغگوی پرمدعا
که خداوند بزرگ حسابی تو برجکشون زده
دوست دارند با آدم به زور چایی بخورند!
و این حق انتخاب- کسی را که دوست داری باهاش چایی بخوری- را شدیدا برای همه قائلم.
آخرین برگ سفرنامه باران اینست: که زمین چرکین است.
سلام
حباب ها قربانی هوای درون خودشان هستند
(شریعتی)
سلام
دقیقا و تحقیقا
سلام
تو را نادیدن ما غم نباشد ---------- که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی ---------- ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپای خیزی ---------- که سرو راست پیشت خم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی ---------- که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد ---------- که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری ---------- پری را با بنی آدم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار ---------- که هیچم در جهان مرهم نباشد
بیا تا جان شیرین در تو ریزم ---------- که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یک دم زندگانی ---------- که طیب عیش بی همدم نباشد
نظر گویند سعدی با که داری ---------- که غم با یار گفتن غم نباشد
حدیث دوست با دشمن نگویم ---------- که هرگز مدعی محرم نباشد
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه… بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم.!!!
عقل گفت: به مسافر دل بستن خطاست.
دل گفت: همه رفتنی اند
اسرار خرابات را٫ جز مست که داند!
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن
باران رحمت خدا همیشه می بارد, تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم
شاعری وام گرفت
شعرش آرام گرفت!
راستی چقدرسخت است خندان نگه داشتن لب ها درزمان گریستن
قلب هاوتظاهربه خوشحالی دراوج غمگینی وچه دشواروطاقت فرساست گذراندن
روزهایی تنهایی و بی یاوری درحالی که تظاهرمی کنی هیچ چیز برایت اهمیت ندارد
. اما چه شیرین است درخاموشی وتنهایی به حال خود گریستن.
خدا برای بندهاش کافی نیست؟
ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند
گفتم:
چقدر احساس تنهایی میکنم
گفتی: فانی قریب
من که نزدیکم
گریستم و گفتم :
"الهی و ربی من لی غیرک"
گفتی: "الیس الله بکاف عبده"
خدا برای بندهاش کافی نیست؟
این شعر رو خودم اختراع!کردم:
دانشجویی نمره گرفت
زبانش آرام گرفت
به نام خدا
آن که با نمره زبانش آرام بگیرد حق نمی گفته پس با قیمتهای کمتری نیز زبانش أرام می گرفته.
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این هرگز کشت...
در قلک دل برای آینده ی خویش
جز یاد خدا هیچ پس انداز مکن
هیچکس ّّهمراهّّ نیست
ّّّتنهای اولّّ
دارنده ی بیشترین مشترک مدعی ّّانتظارّّ در دنیا!!
لبیک یا مولانا صاحب الزمان(علیه اسلام)
زندگی کتابی است پرماجرا ،
هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز
چوب رخت زندگی ام پرازلباسهای کهنه شده است
چوب رخت راعوض کنم یا لباسهایم را؟؟؟
همسایه ام از گرسنگی مرد ،
اقوامش در عزایش گوسفندها سر بریدند
سایت پخش مستقیم و زنده از حرم امام حسین (ع) و حرم حضرت عباس و امام رضا (ع)
www.shiayan.ir
فی ما بین:
عبارتی که یک نمایندهی مجلس رو از بقیهی مردم جدا میکنه.
همه چیز از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادشه
بالا و پایین پریدنم
از شوق ِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه میکند؟
--- حسن اسماعیلزاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام.
از همهی دوستانی که این کلبه رو تنها نمیگذارند ممنونم.
سلام سعید عزیز
من از تو ممنونم که ما را تنها نمی گذاری.
با علم و بصیرت در انتظار مهدی باشیم ؛
که حسین را منتظرانش کشتند !
آفرین ۱۳ آفرین
چه یاد آوری زیبایی
و پر رمز و رازی
و عبرت آموزی
اگر عبرت بگیریم.
من 50 سال است دارم اسلام می خوانم ، بگذار خلاصه اش را بگویم، واجبات را انجام بده، به جای مستحبات تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم را راه بیانداز اگر در قیامت کسی سوال کرد بگو فاضل گفته بود...
آیت الله فاضل لنکرانی
منبعجملات:پایگاه بهشت برین
آفرین ۱۳
این بنر هلال احمر را در خانه نصب کرده ایم!
هیچ پند دهنده ای پندگوتر از حق نیست. مولا علی (ع)
بدبختیمان از آنجایی شروع شد که جستوجوی خوشبختی آغاز شد..!
... و عربی بدوی به مروان که از دارالخلافه در حال محاصره خلیفه سوم تهدیدشان می کرد گفت:
شما آل امیه التماس معکوس می کنید!
در سریال جاودانه امام علی (ع)
امام هادی علیه السلام : "افسوسِ کوتاهى کارهاى گذشته را با تلاش در آینده جبران کنید.."
------------------------------------
سلام. عید همهی دوستان مبارک :)
سلام
عید شما هم مبارک
سعید عزیز لطفا در کلبه غدیر نظر بده.
ممنون
استاد
اگر مقصد پرواز است
قفس ویران بهتر!
پرستویی که مقصد را کوچ می یابد
از ویرانی لانه اش نمی هراسد...
سید مرتضی اوینی
سلام خدمت صاحب خونه.. D:
بی تو
به عرش هم که برسم
یا خود خورشید شوم !
هر غروب
سرم به سنگ خواهد خورد ...
یادت باشه هر وقت که به آخر خط رسیدی ، بری خط بعدی
.
.
.
.
به همین راحتی
اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی
پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است
تنها چیزی که میدونه چقدر عمر میکنه تقویمه
به لذتهای کوچیک هیچ آدمی نخندین. شاید فقط همینا براش مونده.
ممنون سعید عزیز
همیشه آخرش خوب میشه
اگر خوب نشد بدون آخرش نشده!!
صفای پا برهنه ها اینه که ریگی به کفششون نیست
سلام
کاش سعید بعد از رفتن هم باشد.
ببین راضی است کلبه جدید (۳) بسازم؟
سلام به استاد و به همهی دوستان صندوقچه.
اول اجازه بدین یه کم مینیمال بارونتون کنم.
سلام
ممنون
پس ان شاالله فردا کلبه جدید می سازم.
استاد
چطور می توان
به تاول های پا گفت
که تمام مسیر طی شده
اشتباه بوده است ؟
ته حلقم شوره، تازگیها تو خودم گریه میکنم
چه راست گفت پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ) « برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش»
ممنون استاد. من از هرجا برم از اینترنت نمیرم :)
سلام
ممنون
پس فردا ان شاالله می سازم.
سلام به همهی دوستان. ممنونم از همه بابت مینیمالهاشون و اینکه این کلبه رو تنها نمیذارید.
-------------------------------------