عید مبعث مبارک-کلبه دوری و دوستی (خانمها طالبی-شمسی-ماهور)

به نام خدا 

سلام 

در شب بعثت پیامبر رحمت (که متاسفانه ایشان نیز به نوعی از نظر من مظلوم واقع شده اند) کلبه این سه تفنگدار افتتاح می شود. 

ان شاالله که گرم باشد و پایدار. 

 

ممنون 

استاد

نظرات 202 + ارسال نظر
interference دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.chemistry881semnan.blogfa.com


برای پخته شدن کافیست هنگام عصبانیت از کوره در نروید

طالبی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ

تقدیم به دوستای عزیزم شم۳۰ و ماهو ر و شازده کوچولو و interference عزیزم:
اگر تو نباشی...
اگر تو نباشی هزار بار گریه هم مرا سبک نمی کند
و ابرهای مهربان هم نمی توانند
غباری را که بر دلم خواهد نشست بشویند
اگر تو نباشی...
چه خواب باشم و چه بیدار
حتم دارم روزگار تکه کاغذیست افتاده در گوشه خیابانی دراز
خیابانی که پای هیچ عاشقی به ان باز نشده است
اگر تو نباشی...

چه در کنار پنجره بایستم
چه در شبستانی نمور و بی نور بنشینم
اشتیاقی برای دیدن افتاب ندارم
دوری تو را بی تعارف و مبالغه بگویم
حتی به اندازه یک نفس کشیدن تاب ندارم

طالبی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ


ماهیگیر دلش سوخت...
اینبار ماهی قلاب را رها نمیکرد!
چقدر تنهاست...

طالبی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ

اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای
به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای
مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی
که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دیدی . . .

شمسی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ

سلام
دوست خوبم ؛ خانم طالبی؛ من هستم دیدنم چشم بصیرت می خواد!!!!!!!!!!!!! (-؛

سلام

راستی امین آمده
به کلبه اش سری بزنید
کلبه امین ۶

ممنون

شمسی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ

بخاطر خدا، از نفوذ خود برای بدست آوردن نمره بیشتر برای فرزندان خود اجتناب کنید. به آنها کارگروهی بیاموزید


یهودیان سراسر جهان، 14 ملیون نفر
7 ملیون نفر در آمریکا
6 ملیون نفر در آسیا
2 ملیون نفر در اروپا
یکصد هزار نفر در آفریقا



جمع کل مسلمانان در جهان: یک ملیارد و نیم
یک میلیارد نفر در آسیا و خاور میانه
400 ملیون نفر درآفریقا
44 ملیون نفر در اروپا
5 ملیون نفر در آمریکا
از هر پنج نفرجمعیت روی زمین، یکی مسلمان است
در مقابل هر یک هندو، دو مسلمان قراردارد
درمقابل هر پیرو بودا ، دو مسلمان قراردارد
درمقابل هر یهودی 107 مسلمان قراردارد.
با اینهمه 14 ملیون یهودی از یک میلیارد و نیم مسلمان نیرومند ترند!


فکر کنید چرا؟ از سناریوهای تحلیل توطئه دست بردارید؟ این موقعیت را کسی به طور مصنوعی به آنها نداده است. نگویید کار انگلستان است و آمریکا . اگر هم انگلستان و آمریکا از آنان حمایت می کنند بپرسید چرا؟ مگر آنها چه نفوذی در آمریکا و انگلستان دارند که دولتهای آنها مجبور به حمایت هستند. چرا مسلمانان این نفوذ را در این دولتها ندارند؟ تعداد مسلمانان در این کشورها کمتر از یهودیان نیست !! اما نفوذ مسلمانان مهاجر به آمریکا چرا کمتر از نفوذ یهودیان مهاجر به آمریکاست؟
نتیجه: حمایت آمریکا و انگلستان و سایر قدرتها علتقدرت یهودیان نیست بلکهمعلول قدرت آنان است. هر چند در مراحل بعدی به قدرت بیشتر هم می انجامد.
چرا؟
ببینیم چرا؟





چــــرا


به چندین دلیل ازجمله:
در تاریخ معاصر،
البرت انشتین ،یهودی
زیگموند فروید ، یهودی
کارل مارکس ، یهودی،
پل ساموئلسون ، یهودی،
میلتون فردمن، یهودی




رشته پزشکی:
مخترع سوزن سورنگ ، بنیامن روبن، یهودی،
کاشف واکسن فلج اطفال (پولیو) ، یوناس سالک ، یهودی،
کاشف داروی ضد سرطان خون ، گرترود الیون، یهودی،
کاشف در مان یرقان (زردی) بروخ بلومبرگ ، یهودی،
کاشف داروی درمان مرض سفلیس، پل الریخ ، یهودی،
کاشف درمان امراض عضلانی، الیه متچینکوف ، یهودی،
کاشف درمان غدد ترشحی داخلی، آنرو شلی ، یهودی،
شناخت درمانی تراپی،آرون بک ، یهودی،
کاشف قرص ضد حاملگی، جورج پیناکوس، یهودی،
شناسائی چشم بشر، ج. والد، یهودی،
شناسائی بچه در شکم مادر،استانلی کوهن، یهودی،
دیالیز قلوه ها، ویلیم کلوفکام، یهودی،



برندگان جوایر نوبل:


دریکصدو پنجاه سال گذشته، 14 ملیون یهودی 180 جایزه نوبل را دریافت کرده اند درحالیکه یک ملیارد و نیم مسلمان تنها 3 جایزه گرفته اند،




اختراعاتیکه تاریخ را دگرگون ساخت:
چیپ های کوچک دستگاههای الکترونیکی، استانلی نزور، یهودی،
رآکتور اتمی زنجیره ای، نئو سزیلند، یهودی،
کابل نوری، پیطر شولتز، یهودی،
چراغهای راهنمائی، چارلز آلدر، یهودی،
فولاد ضد زنگ،بنو اشتراوس، یهودی،
فیلم(ناطق) با صدا، ایزادور کیس، یهودی،
میکروفون تلفن، امیل برلینر، یهودی،
دستگاه ضبط تصویر متحرک (ویدئو)،چارلز جینزبرگ، یهودی،


نفوذ بر بازرگانی جهانی:
فرآورده ها ی مارک مشهور " پولو"، رالف لورن، یهودی،
تولیدات نوشیدنی "کوکاکولا" ، یهودی،
لویس جین، لوی اشتراوس، یهودی،
استار بروک، هوارد شولتز، یهودی،
گوگل ، سرجی برین، یهودی،
کامپیوتر های شرکت "دل"، میشل دل، یهودی،
دنکی، دونا کارن، یهودی،
باسکین و رابینز، ایرو رابینز، یهودی،
دانکین دونات(نوعی تنقل آمریکائی)،بیل روزنبرگ، یهودی،
و ....




نفوذ در سیاست بین المللی:
هری کیسینجر ، یهودی،
ریچارد لوین رئیس دانشگاه یل، یهودی،
الن گرینزپن، رئیس فدرال رزرو آمریکا، یهودی،
ژوزف لیبرمن ، یهودی،
مادلین البرایت، یهودی،
گاسپر واینبرگر،وزیر دفاع آمریکا، یهودی،
ماکزیم لیوینو، وزیرخارجه شوروی، یهودی،
داوید مارشال، نخست وزیز سنگاپور، یهودی،
اسحق اسحق، استاندار کل استرالیا، یهودی،
بنیامن دیزرائلی، نخست وزیر انگلستان، یهودی،
یوگنی پیرماکف، نخست وزیر روسیه، یهودی،
بری گلد واتر، سیاستمدار آمریکائی، یهودی،
جورج سمپائو، رئیس جمهور پرتقال، یهودی،
هرب گری، معاون نخست وزیر کانادا، یهودی،
میشل هوارد، وزیر کشور انگلستان، یهودی،
برونو کریسکی، صدر اعظم اتریش، یهودی،
رابرت روبین، وزیر خزانه داری آمریکا، یهودی،
و .......





رسانه های گروهی جهانی:


ثی ان ان، ولف بلیتز، یهودی،
باربارا والترز از اخبار(آ. ب. ث)،یهودی،
اوجین مایر، واشنگتن پست، یهودی،
هنری گرونوالد، مجله تایم آمریکا، یهودی،
کاترین گراهام، واشنگتن پست، یهودی،
ژوزف لیلد،نیویورک تایمز،یهودی،
ماکس فرانکل،نیویورک تایمز،یهودی،
رابرن مرداک ، بلند گوی شیطان(صاحب گروه رسانه ای fox)




موسسات به ظاهر بشر دوستانه ولی برانداز:
جورج سوروس ، یهودی،
والتر اننبرگ،یهودی،

تشکلهای صنفی و مذهبی و اجتماعی یهودیان در آمریکا بالغ بر بیش از هفت هزار سازمان و موسسه است.
هر یهودی در چندین NGO و انجمن عضو است و فعالیت می کند. هر مسلمان در چند تا انجمن وNGO عضو است؟



دانش آموزان یهودی از همان ابتدا در مدارس خود کار کردن گروهی با هم را می آموزند نه رقابت درسی بی ثمر و حسادت به هم را.
نتیجه: نه ما و نه رهبرانمان کار کردن با هم را نیازموده ایم بلکه هر روزه درسهای جدیدی از تکنیکهای حذف همدیگر را می آموزیم.




چرا اینها نیرو مندند و مسلمانان ضعیف ؟

دلیلش این است که ما رقیب اصلی را فراموش کرده ایم و در خودمان به دنبال رقیب می گردیم.
دلیلش اینست که ما استعداد دانش آموختن را وانهاده ایم.


در سراسر جهان اسلام مشتمل بر 57 کشور تنها 500 دانشگاه موجود است.
درحالیکه تنها در آمریکا 5758 دانشگاه براه است.
درهندوستان ، 8407 دانشگاه موجود است.
حتی یک دانشگاه از میان کشور های اسلامی در زمره 500 دانشگاه اول جهانی جای ندارد.

سواد در دنیای مسیحیت نود% است.
سواد در جهان اسلام 40% است.
در پانزده کشور مسیحی مذهب در صد سواد یکصد است.
درکشورهای مسلمان حتی یکی هم نیست.
درکشورهای مسیحی 98 درصد دوره دبیرستان را تمام کرده اند.
درکشورهای اسلامی این رقم 50 درصد است.
40 درصد از مردم کشور های مسیحی دانشگاه را تمام کرده اند.
در کشورهای مسلمان این رقم تنها 2 درصد است.
درکشورهای مسلمان برای هریک ملیون مسلمان تنها 230 عالم و دانشمند وجود دارد.
در آمریکا این رقم 5000 است.
در آمریکا برای هریک ملیون نفر 1000 تکنیسین موجود است.
در سراسر جهان عرب فقط 50 نفر برای هریک ملیون نفر موجود است.
دنیای اسلام فقد 02/.% از درآمد ملی را برای تفحص و توسعه هزینه میکند.
درکشورهای مسیحی این رقم 5% از درآمد ملی است.

نتیجـــه:
وضعیت کنونی دنیای اسلام استعداد دانش پروری ندارد.
مرحله دیگر آزمایش دانش، کاربرد آنست.
.
در پاکستان برای هر 1000 نفر 23 روزنامه موجود است.
درسنگاپور این رقم 460 برای هر 1000نفر است.
در انگلستان 2000 کتاب مختلف برای یک ملیون نفر هرسال چاپ میشود.
در مصر این رقم تنها 17 جلد است.

عــاقبــت:
دنیای اسلام در دانش پژوهی شکست خورده است
آزمایش کاربرد دانش راه دیگری برعدم دانش پژوهی مسلمانان است.
صادرات صنعتی پاکستان فقط9/0 در صد کل صادرات آن کشور است.
در عربستان سعودی 2/0 درصد است.
کویت و مراکش و الجزایر 3/0 درصد است.
درحالیکه سنگاپور به تنهائی 68% صادرات صنعتی دارد.
o In Saudi Arabia is 0.2%
نتــیجــتا:
جهان کنونی اسلام استعداد بهره گیری از دانش را فاقد است.
به چه نتیجه ای میرسیم؟
کنکاش لازم نیست چون ارقام و شواهد فریاد مکشند،لکن ما گوشمان را بسته ایم.




نـصـیحـت:
خود و فرزندانتان دانش بیاموزید، میان بر وجود ندارد. بهیچ وجه نگذارید فرزندانتان از دانش آموزی منحرف گردند. و بخاطر خدا، از نفوذ خود برای بدست آوردن نمره بیشتر برای فرزندان خود اجتناب کنید. به آنها کارگروهی بیاموزید. جلو زدن از هم و دیگران را پشت سرگذاشتن را به آنها نیاموزید. دست هم گرفتن و با هم جلو رفتن را بیاموزید. اگر موفق نشوند آنها را یاری کنید تا موفق شوند. واگر اکنون نمیتوانند موفق شوند پس هرگز موفق نخواهندشد.
ما بیشترین و نیرومند ترین ملت روی زمین هستیم تنها چیزی که لازم داریم ، شناخت خودمان است.
پیروزی ما بسته به دانش و خلاقیت و سواد آموزی و قدرت کار گروهی ماست و بس.
کی باید بیدار شویم !؟؟

ان شاالله که مشکلات را برطرف کنیم.

راستی امین آمده
به کلبه اش سری بزنید
کلبه امین ۶

ممنون

شمسی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

ساعت ها بگذارید بخوابند.
بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست.
دکتر علی شریعتی

آفرین

شمسی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ب.ظ

پرسید کدام راه نزدیک تر است؟ پرسیدم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست. گفتم تو مگر فاصله ای می بینی بین دلو آنکس که دلت منزل اوست؟

interference دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.chemistry881semnan.blogfa.com

داستان فاصله
استادی از شاگرانش پرسید:چرا ما وقتی عصبانی هستیمداد می زنیم؟چرا مردم هنگامی که خشمگین هستند صدایشان را بلند می کنندو سر هم داد می کشند؟
شاگردان فکری کردند و یکی از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می دهیم.
استاد پرسید این که آرامشمان را از دست می دهیم درست استاما چرا با وجود اینکه طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم؟ آیا نمی توان با صدای ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامی که خشمگین هستیم داد می زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب هایی دادند اما پاسخ های هیچ کدام استاد را راضی نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند، قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرد.
آنها برای این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هرچه میزان عصبانیت و خشم یشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلند تر کنند.

طالبی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ

حسین سلطان عشق،عباس ساقی عشق،زینب شاهد عشق و سجاد راوی عشق. کاروان عشق در راه است و خود “عشق” نیمه شعبان خواهد آمد…
اعیاد شعبانیه مبارک.
التماس دعا.توی این شبهای مبارک ما رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید.

ممنون
بر شما نیز مبارک

راستی امین آمده
به کلبه اش سری بزنید
کلبه امین ۶

ممنون

ماهور سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ق.ظ

هنر نبودن دیگری
یکی بود یکی نبود عاشقش بودم عاشقم نبود وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی... گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد. هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم . از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن . و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری

ماهور سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ق.ظ

زندگی
زندگی، ارزش آنرا دارد که به آن فکـر کنی. زندگی، ارزش آنرا دارد که ببویی اش چون گل، که بنوشی اش چون شهد. زندگی، بغض فـروخورده نیست. زندگی، داغ جگــــر گـــوشه نیست. زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است. زندگی، شوق تبسم به لب خشک...یده است. زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ. زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است.زندگی، لحظه دیدار به هنگامــــــه یاس. زندگی، تکیه زدن بر یــار است. زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است. زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است. زندگی، قطعه سرودی زیباست که چکاوک خواند که به وجدت آرد به سرشاخه امید و رجا. زندگی، راز فـروزندگی خورشید است. زندگی، اوج درخشندگــــــی مهتــاب است. زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است. زندگی، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است. زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است. زندگی، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است. به، که چقدر شیـــرین است. زندگی،خاطره یک شب خوش،زیر نورمهتاب،روی یک نیمکت چوبی سبز،ثبت درسینه است. زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه. زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است. زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق. زندگی، گاه شده است که برد بیراهم. زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد ادامه ...

سلام

راستی امین آمده
به کلبه اش سری بزنید
کلبه امین ۶

ممنون

طالبی سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ

یک واقعیت جالب و علمی :
" کودکان ٣٠٠ بار در روز و بزرگسالان بطور متوسط ١٧ بار در روز می خندند. "
یعنی هرچی سن بیشتر بشه به نسبت اون خنده کمتر میشه ...
راستی چرا ؟
پس عجیب نیست که همه دوست دارند به دوران کودکی برگردند ...

امین سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام - وقت بخیر

مناجات عیالوار

ای خدا یارانه ی مهتاب را از ما نگیر
سوبسید مهر عالمتاب را از ما نگیر
بابت بنزین تنها وجه یارانه پرید
معجزی فرموده پول آب را از ما نگیر
چون ندارم پول، گاز خانه ی ما قطع شد
سوز سرما را کمش کن خواب را از ما نگیر
آب شهری چون شده با قطع یارانه گران
شست وشو در خانه با دولاب را از ما نگیر
نرخ شامپو هم گران شد گرچه یارانه نداشت
پس کرم کن بارالها فاب را از ما نگیر
میوه رفت و گوشت رفت و مرغ هم افسانه شد
ای عزیز مهربان کشکاب را از ما نگیر
ماهی و میگو فراری گشته اند از سفره ها
لطف کن ای ذوالمِنَن قلاب را از ما نگیر
عکس نان را قاب کردم با دوتا سیخ کباب
گفت فرزندم خدایا قاب را از ما نگیر
پرتقال خوب اگر امروز شد چون کیمیا
یاد شهر خوب آن ،داراب را از ما نگیر
زرد رو گشته عیالم،بس گرسنه مانده است
تا نفهمد مادرش سرخاب را از ما نگیر
توبه کردیم از گذشته توبه ای مثل نصوح
عشق بودن در صف تواب را از ما نگیر
برگ تزویر و ریا رو می شود روزی ولی
دیدن این فرصت کمیاب را از ما نگیر
داد زد طنزت سیاسی بود و حرفت نیش دار
گفتم این ایرادهای ناب را از ما نگیر

سلام به همه
از کلبه امین ۶ بازدید کنید.

شمسی سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:05 ب.ظ

ایام نشاط و شور امت آمد
هنگام سرور واخذ حاجت آمد
روز سه و چهار ماه شعبان
ازجانب حق سه پیک رحمت آمد
میلاد حسین است و ابوالفضل و علی
یعنی که سه منشأ سعادت آمد
آن ماه که ماه حاجتش میخوانند
ما بین دو خورشید امامت آمد

شعر خودتان بود؟

شمسی سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ

با من تماس بگیر‏‏‏‏، خدایا

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏ آن وقت
من اشتباه می کنم و او
با اشتباه های دلم
حال می کند.
دیروز یک فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را
بد گذاشتی
آن وقت ها که خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها
مکالمه با خورشید
دفترچه های ذهن کوچک من را
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها
که دلم را
تا آسمان مخابره می کرد.
×××
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی که نیستم
لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار.
×××
عرفان نظر آهاری

زیبا بود.

زهرا سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ


یانور

سلام


در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم



فاضل نظری


یا علی.

فاضل نظری شاعر زبردستی است. شعرهایشرا دوست دارم.

بانوی ایرانی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ق.ظ http://sobhan88.blogfa.com

سلام
این روزهای قشنگو تبریک !!!میکم:تبریک به معنای واقعی برکت گرفتن.به شما و خونواده محترمتون.

هوای ؛یه گیتو؛ داشته باشید :) استادبخصوص اگه اساتید همکاران آشنایان بچه های دانش آموز دارن... ا
استاد چه قدر از این جماعت به اصطلاح خودتون لافزن و... میگید یعنی اینقد بحرانیه
تو روابط معمولی ما آدما هم هست!؟
کمی برنامه هام زیاد شده دیر دیر میام پای نت.
منظورم اون خاطره ای بود که چند سال پیش گفتید واسه اینکه لوس نشه از اینجا سانسور کنید کامنتو:)...

به نام حدا

سلام

ممنون من هم تبریک می گم.

چشم ان شالله پارسا را می برم

بله۱ مولی فرمود این ها تفکری هستند که نسل به نسل از پدران و مادران منتقل می شوند! بله با تعدادی یرخورد داشتم که توضیح داده ام اما در اطراف ما نیز این تفکر پر است و وجود دارد.

قسمت سانسووووور شده هم چشم!

طالبی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ق.ظ

جوهر بزرگی در این است که در لحظات سخت
آن زمان که خیلی ها ناامیدی، انفعال، تسلیم، و فرار از واقعیت
را بر می گزینند
شما واجد آن قدرتی باشید که بتوانید
تکامل، سازندگی و باروری را انتخاب کنید.
«وین دایر»

شمسی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام استاد
یک بار دیگه هم که یک شعر شیمیایی تو وبلاگ خودمون گذاشته بودم این سوال رو از من پرسیده بودید البته که اونجا با اسم تامسون پست می ذارم .
نه استاد من به هیچ وجه استعداد شعر گفتن ندارم این کار های قشنگ قشنگ به من نمیاد!!

سلام
آخه به نظرم کمی شعر مشکل ساختاری داشت!!

شمسی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ق.ظ

هر چیزی را دلیلی است بر این گونه بودن.
خرده نان روی میز یاد آور شگفت نان صبحانه نیست.
آنجاست؛ چون نخواسته ای میز را پاک کنی.

شمسی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

... به بایزید گفتند:
به چه چیز بدین درجت رسیدی؟
گفت:
همه ی اسباب دنیا را در هم پیچیدم؛
و به ریسمان قناعت بربستم؛
و در منجنیق صدق نهادم؛
و در بهر نومیدی افکندم؛
وبر آسودم!

می دانید برخی حتی به بزرگانی چون بایزید و امثال ایشان می تازند؟!!
راستی این طور آدمها از عشق چه می فهمند؟

طالبی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ب.ظ

در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما...

طالبی چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ

گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی می کنیم
گاه یک نگاه آنچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

امین چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ

سلام - دست مریزاد میگم کلبه غنی دارید

یک نفر گفتا که لپ تاپ مرا از نوع دل
دزد ناکس برده با ما بی وفایی کرده است
در جوابش گفت استاد بزرگ کودکان
این که دزدی نیست، طفلی دلربایی کرده است!
-------------------
--ما روضه به شادی و عزا می خوانیم
در دیرمغان، درس فضا می خوانیم
تحریم کنید و هیچ چیزی ندهید
ما هم به تلافی اش دعا می خوانیم!

شمسی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ

دست هامان نرسیده است به هم ...



از دل و دیده ، گرامی تر هم
آیا هست؟
دست،
آری ، ز دل و دیده گرامی تر :
دست!
زین همه گوهر پیدا و نهان در تن و جان،
بی گمان دست گران قدر تر است.

هر چه حاصل کنی از دنیا،
دستاوردست!
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمین،
دست دارد همه را زیر نگین!
سلطنت را که شنیده ست چنین؟!
***
شرف دست همین بس که نوشتن با اوست!
خوش ترین مایه ی دلبستگی من با اوست.
***
در فروبسته ترین دشواری،
در گران بار ترین نومیدی،
بار ها سر خود ، بانگ زدم:
- هیچت ار نیست مخور خون جگر،
دست که هست!

بیستون را یاد آر،
دست هایت را بسپار به کار،
کوه را چون پر کاه از سر راهت بر دار!
***
وه چه نیروی شکفت انگیزی ست،
دست هایی که بهم پیوسته ست!
به یقین، هر که به هر جای، در آید از پای
دست هایش بستهاست!
***
دست در دست کسی ،
یعنی : پیوند دو جان!
دست در دست کسی
یعنی : پیمان دو عشق!
دست در دست کسی داری اگر، دانی ، دست،
چه سخن ها بیان می کند از دوست به دوست؛

لحظه ای چند که از دست طبیب،
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد؛
نوشداروی شفابخش تر از داروی اوست!
***
چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دست،
پرچم شادی و شوق است که افراشته ای!
لشکر غم خورد از از پرچم شادی تو شکست!


دست گنجینه ی مهر و هنر است؛
خواه بر پرده ی ساز،
خواه بر گردن دوست ،
خواه بر چهره ی نقش ،
خواه بر دنده ی چرخ،
خواه بر دسته ی داس،

خواه در یاری نابینایی ،
خواه در ساختن فردایی،
***
آنچه آتش به دلم می زند ، اینک ، هردم
سرنوشت بشر است،
داده با تلخی غم های دگر دست به هم !

بار این درد و دریغ است که ما
تیر هامان به هدف نیک رسیده ست ، ولی
دست هامان نرسیده ست به هم !

فریدون مشیری


شمسی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ

شعر وطن


شبی ایرج به دامانم نشسته
دو چشم از فرط خوابش نیم بسته
مرا گفت، آن نکو گفتار فرزند
پدر جان دارم از تو پرسشی چند
بگو امشب ، برایم این وطن چیست؟
که اندر خانه غیر از آن سخن نیست
گهی مادر بود صحبت از آنش
کهی خواهر بیارد بر زبانش
اثر کرد آنچنان این حرف در گوش
که تلخی های دوران شد فراموش
بمانند گل ، از شادی شکفتم
لبش بوسیدم و با مهر گفتم
تو چون طفلی و ذهنت بی خبر هست
وطن بهر تو چیزی مختصر هست
وطن من هستم و فرزانه مادر
وطن مهر برادر است و خواهر
وطن این شهر و این باغ است و خانه
که گه گیری تو اندر آن بهانه
وطن حق دویدن هست و جستن
به شاخ بید ، بند تاب بستن
نشستن ، خفتن ، افسانه شنیدن
مه و مهر جهان افروز دیدن
به دامان پدر اینسان غنودن
زمعنای وطن پرسش نمودن
ولی فردا که فکرت باز تر شد
از اوضاع زمانه با خبر شد
به مکتب رفتی و استاد دیدی
بیانات معلم را شنیدی
تو را آموزگاران خردمند
بیاموزند صد ها حکمت و پند
بگویندت مرارت های اجداد
چگونه کرد این کاشانه آباد
اگر بینی کنار جویباری
گلی زیبا فراز شاخساری
نشانی از دل خونین آنهاست
که چون خون سیاوش پای بر جاست
چنین شد خون بهای آن دلیران
به یک جا جمع و نامش گشت ایران

دکتر شایگان

شمسی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ب.ظ

بیا پشت آن پنجره

خدایا ! دلم باز امشب گرفته
بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را
خدایا فقط با تو قسمت کنم

***
خدایا ! بیا پشت آن پنجره
که وا می شود رو به سوی دلم
بیا،پرده ها را کناری بزن
که نورت بتابد به روی دلم
***
خدایا! کمک کن به من
نردبانی بسازم
و با آن بیایم به شهر فرشته
همان شهر دوری که بر سردر آن
کسی اسم رمز شما را نوشته
***
خدایا! کمک کن
که پروانه شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش
مبادا بمیرد
***
خدایا! دلم را
که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگرچه شکسته
شبی می فرستم برایت
عرفان نظر آهاری

شمسی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ

مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور
مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری». او می گوید « شن» .
مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را
بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد.
بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه
ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در
مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او می
گوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو
چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه!

شمسی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ

توی کافه‌ی فرودگاه یکی بود که پشت سر هم سیگار می‌کشید؛ یکی دیگه رفت جلو گفت:
- بب…خشید آقا! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین؟
- منظور؟
- منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که به خاطر این لامصب خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود!
- تو سیگار می‌کشی؟
…………- نه!
- هواپیما داری؟
- نه!
- به هر حال مرسی بابت نصیحتت؛ ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه

interference جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

مردی که برای فراموش شدن غصه هایش پیاپی سیگار می کشید پس از مدتی غصه هایش را فراموش کرد اما سیگار را هرگز.

شمسی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ

آنجا و اینجا

وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند

ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند

مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟

فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند

فاضل نظری

شمسی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ب.ظ

خودت باش

آرام،زلال و شاد.

هر لحظه از خودت بپرس :

آیا واقعا خواهان انجام این کارم؟

و تنها زمانی انجامش ده که پاسخت

آری است.

بدین سان

آنان که با تو بودن چیزی نمی آموزند

دور می شوند

و آنها که از تو می آموزند و

از آنان می آموزی،جذب می گردند.

طالبی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ

الو سلام

منزل خداست؟

این منم مزاحمی که آشناست...

هزار دفعه دلم این شماره را گرفته است

ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست...

شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است

به ما که میرسد حساب بنده هایتان جداست؟

الو...

دوباره قطع و وصل شد!

خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟؟؟

چرا صدایتان نمیرسد؟ کمی بلندتر

صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟

اگر اجازه میدهی برایت درد دل کنم...

شنیده ام که گریه بر تمام درد ها شفاست!

دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم

پناهگاه این دل شکسته خانه شماست...

الو مرا ببخشید باز مزاحمت شدم

دوباره زنگ میزنم دوباره...

تا خدا خداست!

طالبی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:31 ب.ظ

ساعات عمرمن همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیرکه آب ازسرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام درعدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیاکه هیچ،جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعدازتوهیچ رنگ تغزل ندیده ام
ازخیرشعرگفتن حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا،شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

طالبی جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ب.ظ

فواید خواندن آیه الکرسی
قرآن برتر است یا تورات؟
روایت شده که از پیامبر (ص) پرسیدند: قرآن برتر است یا تورات؟ فرمودند: در قرآن آیه ای است که از تمام کتابهایی که خداوند بر پیامبرانش نازل فرموده بهتر و برتر و والاتر است و آن آیه الکرسی است.
پیامبر فرمودند با فضیلت ترین آیه ای که بر من نازل شد آیه الکرسی است.
پیامبر فرمودند آیه الکرسی وسوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است که دون و پست تر از خداست.
پیامبر (ص) فرمودند: دانش بر تو گوارا باد. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست این آیه دارای دو زبان و دو لب است که در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا می گوید.
رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، که در یک لوح سوره حمد و در لوح دیگر کل قرآن قرار داشت که سه نور از آن می درخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نوره چیست؟ جبرئیل در جواب گفت : آن سه نور یکی سوره توحید و یکی سوره یاسین و دیگری آیه الکرسی می باشد.
پیامبر (ص) فرمودند: در معراج در آـسمان هفتم دیدم که ملائکه حجب سوره نور را می خوانند ، خزان کرسی آیه الکرسی و حمله عرش سوره مومن را می خوانند.
امام صادق (ع) فرمود: همانا من از آیه الکرسی برای بالا رفتن درجات استفاده می کنم.
امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه سوره حمد و توحید و قدر را با آیه الکرسی بخوانید و بعد از آن برخیزید و و رو به قبله حاجات خود را از خدا بخواهید که حاجاتتان بر آورده خواهد شد زیرا اسم اعظم هستند.
امام علی (ع) فرمودند اگر شما از آثار معنوی آیه الکرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترک نمی کردید.
امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر کس یک بار آیه الکرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می کند که کمترین ناراحتی دنیا فقر و کمترین سختی آخرت فشار قبر است.
رسول خدا در خواب به دختر خویش فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الکرسی سنگین گردان. زیرا هرکس آن را قرائت نماید آسمان وزمین با فرشتگانش به جنبش و حرکت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاکی یاد کنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند. پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند می خواهند که گناه خواننده آیه الکرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.
رسول خدا (ص) فرمودند: هرکس آیه الکرسی را یک بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر کس 100 مرتبه آیه الکرسی را بخواند چنان باشد که همه عمر خود را عبادت کرده باشد.
=======
بعد از نماز
پیامبر فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الکرسی نظر رحمت افکند و فرشته ای را بر انگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.
رسول اکرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی کند و هر کس بعد از هر نماز آیه الکرسی را بخواند به جز خداوند متعال کسی او را قبض روح نمی کند و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیه الکرسی مواظبت نمی کند.
در روایتی از امام باقر آمده است:" هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بیچارگیدر امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی بخشد."
رسول اکرم فرمودندک هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد.
جهت نور چشم بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و آیه الکرسی بخواند و بگوید :" اعیذ نور بصری بنور الله الذی لا یطفی"
خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: کسی که بعد از نماز واجبش آیه الکرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاکرین – اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا کسی که از او راضی شده ام و یا شخصی که شهادت را روزی او می نمایم.
=============
زیادی علم وحافظه
پیامبر (ص) روایت کرده است که فرمودند : 5 چیز حافظه را قوی می گرداند: خوردن شیرینی – گوشت نزدیک گردن – عدس – نان سرد و خواندن آیت الکرسی
عالمی گوید : هر که علم می خواهد بر پنج چیز مواظبت می کند:
1- پرهیزکاری در آشکارا و پنهان 2- خواندن آیت الکرسی 3- همیشه با وضو بودن 4- نماز شب خواندن حتی اگر دو رکعت باشد. 5- غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن نه شکم پر کردن.
===
سفر
امام صادق (ع) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الکرسی آغاز کنید. کسی که در سفر هر شب آیه الکرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی که همراه اوست.

ممنون

شمسی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ

بشنو امشب می زند نی زارها
چون که دور افتاده از نی زارها
عشق یعنی آنچه می بینی شدن
در روایت سید آوینی شدن
عشق چون از نام دل راضی شود
نام او صیاد شیرازی شود
ماکه ابراهیم همت داشتیم
سینه چاکان ولایت داشتیم
پس چرا امشب به ساحل مانده ایم
پس چرا اینگونه در گل مانده ایم
کی دل بیدار را پیدا کنیم
کربلای چهار را پیدا کنیم
کی توانیم گنج را پیدا کنیم
کربلای پنج را پیدا کنیم
ای خدا بیت المقدس بود و رفت
هر بسیجی مرد بی کس بود و رفت
جنگ رفت و خاطرم آسوده گشت
این دل دنیایی ام آلوده گشت
جنگ رفت و عشق یک افسانه شد
دل شکست و عشق بی خانه شد...

شمسی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

مومنی نزد کنفسیوس حکیم رفت و پرسید:”روزگارم را چگونه بگذرانم تا خداوند از اعمال من راضی باشد؟”
حکیم پاسخ داد:”تنها یک راه دارد،زندگی با عشق”
چند دقیقه بعد شخص دیگری نزد کنفسیوس رفت وهمین سوال را پرسید
حکیم پاسخ داد:”تنها یک راه دارد،زندگی با شادی”
شخص اول تعجب کرد وبا اعتراض پرسید:”اما به من توصیه دیگری کردید استاد!”
کنفسیوس پاسخ داد:”نه دقیقا” همین توصیه را کردم،عشق و شادی دو روی یک سکه و جدایی نا پذیرند.
شادی واقعی در گرو عشق ورزیدن است.آنان که گمان می کنند عشق با درد و رنج همراه است،با سکه تقلبی روبه رو شده اند.”

ماهور یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 ق.ظ



معرفی

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .

بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .

زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟

تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید

امین یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ

ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه"
برج پنجاه طبقه ساخته ای یعنی چه

تو که دیروز سوار خر و قاطر بودی
زیر پا مرسدس انداخته ای یعنی چه

سلام - الحق کلبه شما دیدنیست----

حاصل خون دل و دود چراغ است الحق
یک قران رشوه نپرداخته ای یعنی چه

دیپلم ات ناقص و با یک جهش استثنا
سوی کاندید شدن تاخته ای یعنی چه

می پرستند کسی مثل تو را هندی ها
"قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه"

واسطه ، عالم بالاست گمانم حاجی
با خودش ساخته و پاخته ای یعنی چه

شمسی یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ

درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند، بخواندش و گفت :
- ععای خیری بر من بکن!
گفت : خدایا ! جانش بستان!
گفت : از بهر خدای این چه دعاستع؟
گفت : این دعا خیر است تو را و جمله مسلملنان را.


گلستان سعدی

شمسی یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید : از عبادت ها کدام فاضل تر است؟ گفت تو را خواب نیمروز ، تا در آن ، یک نَفَس خَلق را نیازاری!.


گلستان سعدی

شمسی یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ

عکس های یادگاری



خانه های تنگ و نقلی
کوچه های مهربانی
پنجره سرشار از گل
بوی خوب شمعدانی
پیرزن با غصه هایش
قل و قل یک سماور
یک گلیم پاره پاره
یک کلون خسته بر در
***
پیر مرد و گیوه دوزی
کنج تاریک مغازه
چشم بی سو، سوزن و نخ
آخ دستش! زخم تازه
***
دختر و قلاب بافی
دختر و دستان کوچک
دربساطش می فروشد
لیف و لبخند و عروسک
***
یک دکان جنس عتیقه
آینه ، سرخاب ، سرمه
دست بند اصل نقره
روسری،منجوق، ترمه
***
یک تنور و مردم ده
بوی نان ، بوی کلوچه
باز زن های محله
آش نذری توی کوچه
***
عکس های یادگاری
خاطرات خوب یک ده
می روم جامانده اما
جنگل و ماسوله و مه
***
عرفان نظرآهاری

طالبی دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ

داستانهای مولا نصرالدین:
داستان دم خروس
یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.
*********************************************
داستان خروس شدن ملا
یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با اورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت : این همه مرغ یک خروس هم لازم دارند!
***********************************************
داستان درخت گردو
روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟!
***********************************************
داستان ملا و گوسفند
روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟
***********************************************
داستان خانه ملا
روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه اب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند!
***********************************************
داستان گم شدن ملا
روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

شمسی دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ

شهر پیغمبر پر از بیداد شد
آسمان لبریز از فریاد شد

نخل ها بر سینه و سر میزدند
طائران عرش پر پر میزدند

چشم جبریل امین مبهوت بود
غرق ماتم عالم لاهوت بود

کینه توزی را عجب آموختند
قلب مادر را به طفلش دوختند

آن در و دیوار گلگون گشت وای
فرق حیدر (ع) غرق در خون گشت وای

ضرب سیلی دیده ای را تار کرد
مجتبی (ع) با زهر آن افطار کرد

با غلاف تیغ بازویی شکست
شمر روی سینه مولا(ع) نشست

روی مه را جوهر نیلی زدند
دختری در کربلا سیلی زدند

درب بیت وحی را افروختند
خیمه اهل حرم را سوختند

از دل زهرا(س) برون شد بوی عود
بوی یاس و آتش و اسپند و دود

میخ در ، پهلوی محسن را درید
تیر شد ، بر حنجر اصغر رسید

تیغ را قنفذ در عالم تاب داد
دست عباس(ع) علی(ع) در شط فتاد
کیست زهرا (س) آسمانی در سجود
بوسه دستاس بر دستی کبود
عادیان، زین سو و آن سو آمدند
بند بر دستان دست حق (ع) زدند

دست حق (ع) در بیعت زنجیــر شد
شیر حق (ع) بین دو صد خنزیر شد
گنبد نیلی ، گریبـــــــــــــان چاک زد
عصمت حق(س) را عدو بر خاک زد
فاطمه(س) یعنی زدن در کوچه ها
مادری را پیش چشم بچه ها

چشم عالم لب به لب الماس شد
خاک یثرب مست بوی یاس شد
عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
ارغـــوان رخ ، ماه عالمتــــاب گشت

عرش حق هم زین جفا در هوش شد
ذوالفقار مرتضی(ع) بیهـــــــــوش شد

کیست زهرا(س) یکه یار مرتضی(ع)
هم زره، هم ذوالفقار مرتضی(ع)

آه زهرا(س) نعره های حیدر(ع) است
نِی که دختر، مادر پیغمبر(ص) است
روضه رضوان به زیــــــــــر پای اوست
سینه غم چاک ، از غم های اوست

چشم عین الله گریان امشب است
بعد از این ام ابیها زینب(س) است

گفت حیدر (ع) ای تمام جان من
طفل و بازویت بلاگردان من

قامتم را ای وجودت قائمه
کلِّمینی کلِّمینی فاطمه

فاطمه(س)چشمان خود را باز کرد
با نگه روی علی(ع) را ناز کرد

دست حیدر(ع) را گرفت آن نازنین
گفت ای مولا امیرالمؤمنین

هرچه گویی من اطاعت میکنم
غم مخور، خود با تو بیعت میکنم

فاطمه(س) گردد بلاگردان تو
هستی زهرا(س) فدای جان تو
گرچه میدانی تو نیّت های من
یا علی(ع) بشنو وصیت های من

غسل ده ، من را به زیر پیرهن
صبر کن در بستن بند کفن

ای امیرالمؤمنینم ، بوتراب
جای من شب پیش طفلانم بخواب

جان فدایت ای پناه عالمین
جان تو، جان حسن(ع) جان حسین(ع)
یا علی(ع) پیش حسینم (ع) وقت خواب
جای زهرا (س) کاسه ای بگذار آب

چادری پنهان درون خانه کن
جای من موهای زینب (س) شانه کن

جان زهرایت(س) علی(ع) جان، جای من
بوسه بر چشمان عباسم(ع)بزن

یا علی(ع) شب بر سر قبرم بمان
هل اَتی بر کوثرت یاسین بخوان

گفت و گفت و دیدگان بر هم گذاشت
هل اَتی را غرق در ماتم گذاشت

چاره ساز عالمی بیچاره شد
کوثر و دخّان ز قرآن پاره شد

یاس گلگون علی (ع) چون جان سپرد
نِی که زهرا(ع) ، بل علی (ع) افتاد و مرد

شاپرکهاییم و خاکستر شدیم
وای مردم، وای، بی مادر شدیم

جای سیلی تا ابد بر روی ماست
تا قیامت میخ در پهلوی ماست

ردّ خون سینه ات بر جاده است
خاک چادر، مُهر هر سجاده است

آه مادر ،کودکانت خسته اند
چشم بر دست کبودت بسته اند

ای که عَجِّل گفتی و مرگت رسید
عَجِّلی گو تا فرج آید پدید
شاعر: زنده یاد ابوالفضل سپهر

زیبا بود و موثر
خدایش بیامرزاد.

طالبی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ق.ظ

نکته هایی زیبا برای زندگی زیبا
یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

دو- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .

سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .

چهار- وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .

پنج- وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

شش- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

هفت- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

هشت- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.

نه- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

ده- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

یازده- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

دوازده- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

سیزده- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟

چهارده- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

پانزده- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .

شانزده- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

هفده- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.

هجده- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.

نوزده- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

بیست- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .

بیست و یک- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .

عمیق و واقعی

طالبی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ

ای انسان ها از راه هایی نروید که روندگان آن بسیارند
از راه هایی بروید که روندگان آن کمند.

زیباست و عمیق.
به نظر از انجیل است.

اگر لافزنان هیدروژن صفت ظاهر بین مرتدمان نپندارند!!!

طالبی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ق.ظ

اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است
اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است
اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است. ..

طالبی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ق.ظ

پروردگارا:
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

البته جای بحث دارد!

طالبی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ق.ظ

پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد