کلبه کاریکلماتور امین

اون کلبه رو می خوام کاریکلماتور یا همون مینیمال باشد--- اسمش را با اجازتون دوست دارم این باشه :؛لطفاْ گوسفند نباشیم؛---در راستای این کلبه وبلاگی هم درست خواهم کرد که این مینیمالها رو با عکسهایی همراه کنم -- باز هم ممنون----

 

  

 

چشم امین عزیز. فقط ما را فراموش نکن!!!

نظرات 209 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

یا نور

سلام


آدمی به خودی خود نمی افتد
اگر بیفتد
از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است...


یا علی...

سلام

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام
به نقل از دهخدا

روزه دار و به دیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران ...

امین سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ

گفتمش حالت چطور است/گفت: حالم مثل گل/مثل گل در چنگ چنگیز مغول

امین سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ب.ظ

سلام استاد

زهرا خانم ممنون ---- هم از یا نور گفتنتون که قشنگ بود هم از جمله زیباتون
آشنا ممنونم -- متشکر
نقل دهخدا زیبا بود

گل را چه عرض کنم اما بعضی ها پشت و رو ندارند

-------
مسئله سازترین آدمهای دنیا معلمان ریاضی اند.

سلام

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

شرمنده دوباره vpn من روشن موند--- ببخشید

علف مجازات هرزگی باغچه است.

سعید چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ http://thatdayevening.mihanblog.com

سلام. جای ما رو گرفتی دیگه امین خان؟ دو روز اینجا نبودیم ها ;)
البته مینیمال زمین تا آسمون با کاریکلماتور فرق داره‌ها، اصن دوتا مقوله‌ی جداست، هرچند گاهی با هم اشتراکاتی پیدا می‌کنن.

سلام
لطفا فرقشون را بگو
ممنون

آشنا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ق.ظ

آموخته ام که ...
زندگی مثل طاقه پارچه است ، هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شوی سریعتر می گذرد.

امین چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ

از زبان یک شیمیایی

آن قدر بالا نرفته ام که پاهایم بلرزد، /پست و مقامی هم ندارم که نگران از دست دادنش باشم،/از دنیای شما/تنها کمی اکسیژن می خواهم/و دستمالی برای سرفه هایم.
عقربه های ساعت که بایستند/من هم می روم.

عمیق بود
و زیبا

امین چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ

در بازی روزگار، بعضی ها عوض می شوند بعضی ها عوضی....

غالبا هم عوضی ها غالبند!

امین چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ

سلام استاد

این روزها هیچ چیز سرجایش نیست
جز تو...که عجیب جا گرفته ای کنج دلم......

سلام امین
دل به دل لوله کشیه!

امین چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ

زندگی عمودی ست
و مرگ افقی....
ما فقط 90 درجه را تجربه می کنیم!!

-------

هی رفیق! برگرد....
این روزها کوچه های علی چپ همه بن بستند

-----
حسودم می کند مهربانی باد
بین انگشتان کشیده ی بید...
کدام گرفته ترند؟
بغض آسمان یا این دل تنگ؟!

امین چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام سعید جان --- لطف کردی اومدی --- من ندیدمت ولی یه حس غریب بهم می گه دوست داشتنی هستی رفیق --- شرمنده جا پای قدیمیا گذاشتیم --- حق با توئه کاریکلماتور با مینیمال فرق می کنه --- مینیمال یه مکتب است که تو همه زمینه ها از جمله طراحی ها و و بسط پیدا میکنه م کلا میل می منه به ساده گرایی و بی تکلفی --- اما خواستم نوشته هام کاریکلماتور باشه تا چه حد این اتفاق افتاده نمی دونم ---- رفیق چه جوری تو وبلاگم عکس آپلود کنم --- یه سایت آژلود عکس می خوام -- ممنونم

آشنا قشنگ بود ممنوم ازت دستت دردنکنه ----

و استاد عزیزم دل به دل لوله کشیه ---- چسبید --- ممنونم

سلام امین
به قول پسرم چسبش رازیه!

سعید چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ http://thatdayevening.mihanblog.com

کاریکلماتور بازی با لغاتی (و مخصوصاً) افعالی است که معنای دوگانه دارند، به عنوان مثال:
- وقتی زمین خورد از مزه‌ی آن خوشش آمد.
- خمیازه که کشید، آن را با مداد شمعی‌هاش رنگ کرد.

اما مینیمال (یا کوته‌نوشت) متنی است که مهمترین ویژگی آن کوتاه بودن آن است، و می‌تواند احساسی، طنز، پندآموز و... باشد، مثلاً:
- شب‌ها رویاهامو می‌ذارم زیر بالشم، اینجوری دستم بیشتر بهشون می‌رسه.
البته در مینیمال گاهی بازی با لغات داریم، اما به طور کلی، مینیمال گستره‌ی بزرگتری را شامل میشه.

ممنون

امین شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ

رخت چرک های خیالتو رو بند دلم پهن نکن.... لطفا!!

امین شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

جفت شش هم که بیاورم، امشب را باخته ام!
به بازی چشمانت....


امین شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

مانده ام اگر آمدی/چه کنیم با این همه دروغ!
که مدام همچون بچه ها نشسته ایم و گفته ایم
خدا کند که بیایی....1170 سال است که ابر مردی منتظر 313 مرد است/مرد شدن چقدر زمان می برد!!
پس کی این بچه ها بزرگ می شوند؟

طالبی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ

•همه انسان ها شاعرند ، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند

طالبی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ

•به دنبال شادی باشید غم ها خودشان ما را پیدا می کنند

طالبی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ

•خنده ، اسلحه ای بزرگ در جنگ زندگی است

امین دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:39 ب.ظ

سلام استاد و سلام دوستان
یه فتوبلاگ ساختم خواستم مطالب اینجا رو مصور کنم
استاد نظر شما رو برای اصلاح طرز فکرم نیاز دارم (غیر از کچل ها همه به آرایشگر نیازمندند)
نظر دوستان هم خوشحال و امیدوارم میکنه
احتمالاْ این وبلاگکمی تلخه مث طعم قهوه اما خودم اینجور می خوام پس به دل نگیرین

به بچه های امروزی شیر سگ بدهید مگر رسم وفا بیاموزند....

به نام خدا

سلام

آفرین امین دانا

موفق باشی

امین دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com

اووو حواسم نبود اینم آدرس وبلاگم

http://miniboo3.blogfa.com

به نام خدا

سلام

آفرین امین دانا

موفق باشی

آشنا سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ

چه کسی میگویید که گرانی اینجاست؟!
دوره ارزانیست:
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
و دروغ از همه چیز ارزانتر!
آبرو قیمت یک تکه نان!
و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان !





تو ماه رمضون این سوال باز پیش میاد که :
خدایا فرو دادن این همه بغض روزه رو باطل نمی کنه !؟
.

امین چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام استاد و سلام دوستان
خوب به آخرین کلبه در صفحه اول نزول پیدا می کنم
زیاد نمونده برم صفحه بعد
خدایا فرو دادن این همه بغض روزه رو باطل نمی کنه --- واقعاْ زیبا بود آشنا --- ممنونم - راستی کلبه نو مبارک


وقتی تو نیستی همراه اول باید بشود همراه لحظه های خوش من و شاتل سه گیگ ترافیک رایگان هدیه دهد..... وقتی تو نیستی....

سلام امین عزیز
تو هیچ وقت به صفحه دوم نمی روی
تو سر تیتری!

آشنا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:58 ب.ظ

وفا از درخت آموز که حتی سایه از سر هیزم شکن بر نمیدارد

امین چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ

استاد شما یه دونه اید /// تکید //// مال ونکید /// بی کلکید //با نمکید ///

جنگی نیست سینه سپر نکن /من کارم زار است/بی کارزاری

ما مخلص انسانهای بی ادعا هستیم
توکه جای خود داری امین.

امین چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ب.ظ


اگر همه ابرهای آسمان هم ببارند گلهای قالیم رشد نمی کنند و این تاوان زیر پا افتادن است.

آشنا جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ

همه احساس میکنن هر آن کس که زیباست مهربان است
دریا زیباست
ولی سیلی به صخره های ساحل میزند . . .

امین شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ

سلام استاد
ممنون آشنا ممنون

بیچاره کسی که برای گریه کردن سرش را روی شانه تخم مرغ می گذارد.

خدایا خدمات پس از خلقتت کجاست؟

سلام

آشنا دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ

مهربانی زبانی است که :
برای کور دیدنی ، برای کر شنیدنی ، و برای لال گفتنی است . . .

امین چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ

سلام استاد و دوستان عزیز

۳ تا همایش کاری به ترتیب تو شهریور -مهر و آبان تو راهه و من عجیب سرم شلوغ شده --- بگذریم --- ملالی نیست

جفت شش هم که بیاورم، امشب را باخته ام!
به بازی چشمانت....


به تلخی و سردی همه پوتین های نظامی وقت رفتن باز هم سلامت می دهم باشد همیشه سلامت باشی......

سلام
حدا قوت

امین چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:11 ب.ظ

دنیای این روزهای من......

یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستم یا برای گذشته تأسف می خورم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
سر به زیرم ---- حتما در چاله نخواهم افتاد ، اما هیچ گاه آسمان آبی را نخواهم دید .

آفرین
یک چشم جلوی پا
یک چشم افق مقصد

امین چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ

آدمم از تعریف خوشم می آید
از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .

-------

متوسط بودن ؟!
یا بزرگ باش یا بمیر .........

به نظرم من از دروغگویان بیشتر نفرت داشته باشم!

امین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com/

سلام استاد

نمی دونم قد کدوم بلندتره

قد گل ، قد خدا ، قد تموم عاشقا/قد شب ، قد دعا ، قد دلای با صفا/قد من ، قد خودتت تو بگو قد کدوم بلندتره

سلام امین
معلومه

آشنا جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
واندکی سکوت......
(حسین پناهی)





گاهی قلب چیزهایی را میبینه که چشم ها قادر به دیدن اون نیستن

امین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com/

آشنا ازت ممنونم
... و در آنچه نمی‌دانی، دخالت نکن!
و سخنی را که وظیفه نداری نگو ...
نهج البلاغه علی (ع)/ نامه به امام حسن(ع)
-----------------------

امین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ

آدم باید در هر دوره‌ای مفاهیم اصلی زندگی‌اش را دوباره بازتعریف کند...
تعریفی که در ۱۸ سالگی از ایمان، اخلاق، عشق، رفاقت، دنیا و حتی خدا داشتم، در ۲۶‌سالگی به کارم نمی‌آید...

امین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com/

اگر غرب، از جسم زن، در تبلیغاتش سوء استفاده می‌کند
اینجا از شخصیت و روح زن مایه می‌گذارند ...
بله گفتن به آقا داماد بعد از دیدن لیبل فرش
انتخاب همسر بر اساس نوع حساب پس‌انداز
مقایسه شدن تمام کمالات و شخصیت یک زن با طعم چای ... ‌

امین جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ

دعوامون شده بود./ آخر دعوا گفتم: در حق من مادری نکردی!

شب، توی تاریکی، گهواره بچه رو تکون می داد و آروم می خوند:

لالایی ت می کنم، خوابت نمی یاد
بزرگت می کنم، یادت نمی یاد...

آشنا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ

(ضرب المثل)
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم

آشنا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

ای عشق
دستی به کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیر است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق ، سری به خانه ی ما نزدی

امین سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ

God leads us by strange ways;
we know He wills our happiness,
but we neither know what our happiness is,nor the way.
We are blind; left to ourselves, we should take the wrong way;
We must leave it to Him.

آشنا پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ب.ظ

امروز تو به دیروز مبدل می شود ، اما ممکن است فردای تو امروز نشود.
پس قدر لحظه لحظه های عمرت رو بدون

امین چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام استاد و سلام دوستان ----عیدتون مبارک ---- آشنا مث همیشه ممنونم از لطفت
مشروح اخبار:/بینندگان محترم/با مشروح اخبار امروز/مارا همراهی بفرمایید.../غلیظ تر می شود شب/وهوا/با رگبارهای پراکنده/پیش بینی می شود/با هراس های پراکنده ..../با عرض پوزش/بینندگان محترم/برشمار پیش بینی ها افزوده می شود/و اخبار امروز /به آگاهی شما نمی رسد...

استاد مدت زیادیه دارم به این فکر می کنم خدا دیگه منو دوست نداره --- کاش خودش این حس رو ازم بگیره --- که خیلی تلخه--
اگه تعداد بد بیاری هام رو بشمرم شما هم نظرم رو تایید می کنید -- منو میشناسید --- همه رو با خنده رد کردم ---اما مث موشی که دمشو آتیش داده باشن دور خودم می چرخم -- شاید همه اینها توهمه یا مشغله کاریه --- نمی دونم --- اما فعلا زندگی با دنده سنگین جلو میره

به نام خدا
سلام امین

گاهی این طوری می شه
وسوسه شیطان را باید مراقب باشیم
البته امین فکر می کنم سرنوشت تو را کمی با دنده سنگین نوشته باشند که البته محاسن زیادی هم دارد.
با هر سختی آسانی است
با هر سختی مسلما آسانی است

امین چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com/

فکرمو مشغول کرده یه دیالوگ سریال ۵ کیلومتر تا بهشت
؛اصل و نسب خیلی مهمه
اگه نداشته باشی نمی تونی بدستش بیاری؛
راست میگه فرقه بین من و دوستم آقا مهدی
اون بابا اکبر داره من ندارم

امین جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://miniboo3.blogfa.com/

ممنون استاد که به حرفهام گوش دادید و جواب دادید ممنون

هم زیستی مسالمت آمیز یعنی ماست مالی عقاید

به نام خدا
سلام امین عزیز
تو جزو زحمتکشان این دنیایی
از آنها که باری به دوش کسی نیستند
آهسته می آیند و آهسته می روند
نقطه مقابل لافزنان ریاکار
نقطه مقابل متحجران ظاهرا مدرن
با قیافه های دموکرات و مغزهای دیکتاتور!
که با همه ریا می کنند
و عشق را هم با عینک ظاهر سازی جستجو می کنند.

تو انتظار نداشته باش که زمانه الزاما در این دنیا پاداش تورا تمام و کمال بدهد...
و بحث طولانی است.

امین جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ب.ظ

ما در چارچوب قانون و اختیاراتمون هر کار دلمون بخواد می کنیم.
خیلی این جملتون به دل نشست

تو می فهمی چه می گویم امین
پس حرفهای ناگفته ام را هم بخوان
ممنون امین دانا

چرا برخی این قدر دیکتاتورند که کمینه آزادی فردی را نیز بر نمی تابند؟!
آه که چقدر از آنها متنفرم
گندم نمایان جو فروش
دموکرات فروشان دیکتاتور
نان به نرخ روز خورهای ماکیاول
...

تو می فهمی چه می گویم امین
پس حرفهای ناگفته ام را هم بخوان
ممنون امین دانا

باش.

۱۳ پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:36 ب.ظ

به نام خدا

جناب امین سلام

ببخشید اگه مزاحمتون میشم

اول با یک دستور دینی شروع میکنم و اون اینکه یاس از رحمت خدا از بزگرترین گناهان است(البته اگر بزگترین نباشه).نمیدونم شاید الان پیش خودتون میگین ۱۳ نفسش از جای گرم در میاد.ولی برا خومن تجربه شده که (البته این برای من و امثال من صادقه) فعلنه هر چی گرفتار تر باشم به خدا نیاز بیشتری در خودم احساس میکنم.همین احساس نیاز باعث ارتباط بیشتر با پروردگار قادر متعال میشه.ومسلمه که این ارتباط چه مزایایی داره
گفتم شاید صلاح شما هم اینطوری باشه

یک سوال:به نظر شما زندگی شما سخت تره یا حضرت رسول(ع) یا بقیه ائمه؟



توکل مشکل گشاست

آشنا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ب.ظ

ارزش انسان به چیزی که به آن دست می یابد نیست،بلکه به هدفی است که میل وصول به آن دارد. (جبران خلیل جبران)





انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بعلت وقوع آن تلقی وقبول نماید .

آشنا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ

غم نان

کاش بدانی غم نان یعنی چه

یعنی آدم به تب گندم از ایمان افتاد

آدم آن روز که دستش به دهانش نرسید

از خدا دست کشید و پی شیطان افتاد

استاد یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ

از ایمیل وارده:


پـَــــــــ نَ پَـــــــــ
ته خندست
رفتم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گفتم پـــ ... عصبانی شد گفت برو گمشو بیرون ....میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟گفتم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!!



با کل فامیل واسه بابابزرگم رفتیم خواستگاری، پیرزنه بهش میگه شما تا حالا ازدواج کردین؟ پـَـــ نَ پـَـــ تک پسر خونه ست، ما 60 نفرو هم از پرورشگاه ورداشته اورده بیایم واسش خواستگاری...



میخوام مسواک بزنم...مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟
میگم:بله مامان جون....
میگه:خمیر دندون زدی روش؟
میگم: بله مامان جون...!
میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!



دارم میرم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گرفته میگه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکسفوردم، درس تفسیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گرفتم !




بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه حامد خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره 1،برای اطلاع از موجودی حساب شماره 2....گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق منم پای پَــــ نَ پَـــــ بودم گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی....گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکن




خونه همسایمون آتیش گرفته به پسرش میگم زود باش برو زنگ بزن بیان، میگه آتش نشانی ؟میگم پَـــ نَ پَـــــ زنگ بزن حضرت ابراهیم بیاد بره تو آتیش خونتون گلستان بشه!!!




دارم سیگار میکشم مامور اومده میگه داری سیگار میکشی؟ میگم پَـــ نَ پَــــ دارم
علامت میدم سرخپوستای قبیله بغلی بفهمن ما اینحائیم.گفت پدر سگ اهل فیسبوکم که هستی سوار شو بریم
گفتم کلانتری ؟گفت پَـــ نَ پَــــ بریم قبیله بغلی بگیم اوردیمت لازم نیست شما
بیاین...




دیدم صدای ناله داداشم از تو دستشویی میاد!در زدم گفتم چی شده؟خوبی؟باز کردم دیدم پخش زمین شده!میگم خوردی زمین؟میگه پَـــ نَ پَــــ یکی منو ریده ول کرده رفته خواستم بیای سیفونو بکشی....




داشتم تلویزیون نگاه میکردم مادر بزرگم میاد کانال عوض میکنه نگاهش میکنم میگه : داشتی می دیدی ؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَـــ داشتم گرم می کردم شما بیای ببینی!






دختره داره فیلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم.دوستش میگه:کی؟بهرام؟
دختره میگه: پ نه پ سردار





نصفه شبی رفتگره داره زمینو جارو میکنه، رفیقم میگه رفتگره؟؟؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ بابا بزرگه هری پاتره، استتار کرده




تو تاکسی به راننده می*گم آقا نگه دار
می*گه پیاده می*شی؟
می*گم بله، پیاده می*شم

ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد